انواع نسبتهای اهرمی یا ساختار سرمایه/ کاربرد نسبتهای اهرمی
نسبتهای اهرمی یک شرکت یا یک بنگاه اقتصادی در تحلیل فاندامنتال شرکت اهمیت بنیادین دارند چرا که این نسبتها وضعیت بدهی شرکت را مورد بررسی قرار میدهند. تحلیل وضعیت بدهی یک شرکت هم برای سهامداران یک شرکت و هم برای واحدهایی که با این شرکت مراودات مالی دارند اهمیت زیادی دارد.
به طور کلی نسبتهای اهرمی ساختار بدهیهای یک شرکت از جمله بدهیهایی که از طریق وام و اعتبار به دست آمدهاند و نسبت این بدهیها در ساختار تشکیل سرمایه شرکت را اندازهگیری میکنند. به عنوان مثال واحدهایی که به این شرکت خدمات مالی ارائه میدهند و یا برای آن تامین اعتبار میکنند باید فهم درستی از وضعیت مالی شرکت و نسبت بدهیهای این شرکت داشته باشند تا بتوانند ریسک وامدهی و تامین مالی را ارزیابی کنند.
نسبتهای اهرمی معمولا به اشکال مختلفی محاسبه میشوند که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
نسبت بدهی
نسبت بدهی در واقع از تقسیم کل بدهیها بر کل داراییهای شرکت به دست میآید. این نسبت میگوید که چقدر از داراییهای شرکت را از طریق بدهیها به دست آمدهاند. بالا بودن نسبت بدهی اساسا یک فاکتور منفی برای شرکت محسوب میشود و حتی تامین مالیکنندگان و اعتباردهندگان و به ویژه سهامداران میزان بدهی پایین را ترجیح میدهند. چرا که بالا بودن بدهی کلا برای شرکت یک ریسک محسوب میشود. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
نسبت بدهی= کل بدهیها / کل داراییها
فهم این که بدهیها چه میزان از داراییهای شرکت را تشکیل میدهند حتی برای افرادی که قصد سرمایهگذاری در این شرکت دارند نیز اهمیت دارد چرا که سرمایهگذاران ترجیح میدهند جایی سرمایه خود را وارد کنند که بتوانند بازدهی معقولی کسب کنند نه اینکه سرمایه خود را وارد شرکتی کنند که با بدهیهای بالا دست و پنجه نرم میکند.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
این نسبت از تقسیم کل بدهی به حقوق صاحبان سهام به دست میآید. بالا بودن این نسبت به این معناست که شرکت بیشتر میزان سرمایه خود را از طریق بدهی کسب کرده است و طبیعتا شرکتی که این وضعیت را داشته باشد در فرآیند وامگیری و تامین مالی با مشکلاتی دست و پنجه نرم خواهد کرد. چرا که وامدهندگان از جمله بانکها ترجیح میدهند به شرکتهایی وام دهند که از بازگشت مبلغ مورد نظر اطمینان حاصل کنند و یا اینکه شرکت به عنوان مثال بتوانند اقساط خود را به صورت منظم پرداخت کند. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل بدهیها / حقوق صاحبان سهام
اگر بدهیها از حقوق صاحبان سهام بیشتر باشد، شرکت با یک ریسک مواجه است چرا که این بدین معناست که بدهیهای شرکت از کل سرمایه شرکت بیشتر است و برعکس در صورتی که نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام کم باشد در این صورت نشانه این است که بدهی شرکت درصد پایینی از سرمایه شرکت را به خود اختصاص دادهاند.
نسبت تسهیلات به سرمایه
این نسبت از تقسیم میزان تسهیلات شرکت بر مجموع تسهیلات و حقوق صاحبان سهام به دست میآید. این نسبت تاکید ویژهای بر تسهیلات شرکت دارد و میزان وابستگی شرکت به وامهای دریافتی از بانک و واحدهای مالی دیگر را اندازهگیری میکند. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
نسبت تسهیلات به سرمایه= مجموع تسهیلات / مجموع تسهیلات + حقوق صاحبان سهام
شرکتی که ساختار سرمایه آن وابستگی زیادی به بدهی دارد اساسا ریسکهای زیادی با خود حمل میکند. این نسبت به ما میگوید که چقدر از کل سرمایه شرکت را تسهیلات بانکی تشکیل میدهند. زمانی که شرکت برای تامین مالی و یا دریافت وام به بانک مراجعه میکند قطعا بانکها وضعیت بدهیها و تسهیلات دریافتی شرکت را محاسبه میکنند و در صورتی که این انواع نسبتهای اهرمی مالی نسبت بزرگ باشد طبیعتا از وامدهی به این شرکت خودداری میکنند و یا اینکه وامهای با بهره بالا را ارائه میکنند.
نسبت پوشش بهره
نسبت پوشش بهره از تقسیم سود عملیاتی شرکت بر هزینههای مالی به دست میآید. این نسبت در واقع توان عملیاتی شرکت را اندازهگیری انواع نسبتهای اهرمی مالی میکند. فرمول آن به شرح زیر است:
نسبت پوشش بهره= سود عملیاتی / هزینههای مالی
این نسبت در واقع فعالیت واقعی شرکت و نسبت فعالیت این شرکت به سایر هزینههای مالی از جمله نرخهای بهره وامها و .. را مورد سنجش قرار میدهد. آیا فعالیت شرکت به حدی هست که بتواند هزینههای مالی را پرداخت کند یا خیر. اگر هزینههای مالی شرکت از میزان سود عملیاتی شرکت بیشتر باشد به این معناست که شرکت در حل و فصل بدهیهای خود دست و پنجه نرم میکند و به نوعی به لحاظ عملیاتی زیانده است. اگر هم زیانده نباشد عمده درآمدهای شرکت نه از خلال فعالیت عملیاتی بلکه از جاهای دیگر به دست آمده است که این گونه درآمدها نیز از پایداری کافی برای تضمین فعالیت شرکت برخوردار نیستند. اگر شرکتی نتواند از طریق فعالیت عملیاتی خود هزینههای مالی خود را پوشش دهد، واحدهای مالی در وامدهی به این شرکت احتیاط به خرج میدهند.
در حالت کلی بالا بودن نسبتهای اهرمی برای واحدهایی که قصد دارند به این شرکت وام بدهند یک ریسک محسوب میشود.
نسبت های اهرمی
در تعریف نسبت های اهرمی که نسبت سرمایه گذاری نیز نام دارد، گفته شده است که میزان توانایی شرکت ها را در انجام و اجرای تعهدات میان مدت و طولانی مدت منعکس میکند.
این نسبت ها از آن جهت که شیوه تأمین بدهی های شرکت و توان پرداختی شرکت نسبت به این بدهی ها را ارزیابی میکند، اهمیت بالایی دارد.
عوامل اهمیت نسبت های اهرمی از نگاه تحلیل گران:
- این نسبت ها از این نظر که مقدار ثروتی که سهام داران برای شرکت تأمین کرده اند را مشخص میکند، در نزد اعتبار دهندگان به آن شرکت اهمیت زیادی دارد.
- این نسبت ها از جهتی که مشخص میکنند که آیا میزان درآمد شرکت برای پرداخت بدهی ها و مخارج مالی مثل هزینه های سود (بهره) و مخارج ثابت شرکت کافی است یا خیر، برای سهام داران خاص اهمیت دارد.
- وقتی شرکت سرمایه گذاری مناسبی در محل هزینه های خود داشته باشد و سود سرمایه گذاری از هزینه های پرداخت شده برای آن بیشتر شود، این سرمایه گذاری ها باعث افزایش سرمایه سهام داران در شرکت میشود و نیاز به منابع مالی خارجی را کاهش میدهد.
- با بررسی ساختار دارایی شرکت و مشخص کردن هزینه های شرکت میتوان گفت در زمان های رشد یا رکود اقتصادی میزان سود آوری شرکت چه وضعیتی خواهد داشت. به طور مثال شرکتی که هزینه های کمتری برای بدست آوردن سرمایه بپردازد در زمان رکود اقتصادی زیان کمتری را متحمل میشود و در زمان انواع نسبتهای اهرمی مالی رشد اقتصادی نیز سود کمتری خواهد داشت.
انواع نسبت های اهرمی:
نسبت های اهرمی یا همان نسبت سرمایه گذاری انواع مختلفی دارد که به توضیح هر کدام می پردازیم.
نسبت بدهی:
اهمیت و تاثیر بدهی های طولانی مدت و جاری را در تأمین همهی سرمایه و ثروت شرکت نشان میدهد.
مشخص میکند که چه مقدار از سرمایه های کل از طریق بدهی ها بدست آمده است.
این نسبت برای اعتبار دهندگان بسیار اهمیت دارد.
برای محاسبه نسبت بدهی به روش فرمول زیر عمل میکنیم:
مجموع دارایی / مجموع بدهی = نسبت بدهی
- چنان چه نسبت بدهی بالا باشد، این تفسیر را در پی دارد که شرکت جهت تأمین منابعی که به آن ها نیاز داشته از منابع سرمایه خارج از شرکت استفاده کرده است.
- برای وام دهندگان مانند بانک ها و از این قبیل مهم است که انواع نسبتهای اهرمی مالی نسبت بدهی پایین باشد، چون بالا رفتن این نسبت، ریسک و خطر پذیری شرکت را افزایش خواهد داد.
سرمایه ثابت نسبت به ارزش ویژه:
ارزش ویژه میزان سرمایه ای است که پس از کم شدن میزان بدهی ها از دارایی شرکت باقی میماند.
برای محاسبه این انواع نسبتهای اهرمی مالی نسبت از فرمول زیر استفاده میکنیم:
دارایی ثابت / ارزش ویژه = سرمایه ثابت نسبت به ارزش ویژه
- نسبت فوق نشان میدهد که چه میزان از ارزش ویژه برای خرید سرمایه های ثابت هزینه شده است.
- اگر سرمایه ثابت شرکت نسبت به ارزش ویژه پایین تر باشد نشان میدهد که مقدار کمی از ارزش های ویژه برای خرید سرمایه ثابت خرج شده است. بنابراین میزان نقدینگی این شرکت بالا است و توان تسویه بدهی های جاری خود را دارد.
کل بدهی نسبت به ارزش ویژه:
این نسبت وضعیت اعتبار دهندگان را با سهام داران شرکت مقایسه میکند و قدرت آن ها را به یک دیگر نشان میدهد.
برای محاسبه این نسبت از فرمول زیر استفاده میکنیم:
کل بدهی / ارزش ویژه = کل بدهی نسبت به ارزش ویژه
- وقتی نسبت کل بدهی به ارزش ویژه کمتر باشد، شرکت مربوطه ریسک و خطر پذیری مالی کمتری خواهد داشت و وام دهندگان نیز از شرکت هایی که این نسبت در آن ها پایین تر است استقبال بیشتری میکنند.
- هرچه این نسبت بالا برود یعنی در ساختار دارایی شرکت از بدهی های بیشتری استفاده شده است و به همان میزان حقوق و سرمایه اعتبار دهندگان نسبت به سهام داران بیشتر خواهد بود.
- اگر سهام داران شرکت بخش بیشتری از سرمایه های شرکت را تأمین کنند به تناسب آن کنترل و نسبت مالکانه آن ها بیشتر خواهد شد و پرداخت سود (انواع نسبتهای اهرمی مالی بهره) و وام کمتری برای شرکت به دنبال خواهد داشت.
به طور مثال اگردر یک شرکت جواب تناسب کل بدهی به ارزش ویژه 4 باشد، یعنی این شرکت جهت تأمین سرمایه ی مورد نیاز خود 4 برابر بیشتر از همیشه از منابع خارجی مانند وام استفاده انواع نسبتهای اهرمی مالی کرده است.
بدهی جاری نسبت به ارزش ویژه:
برای محاسبه نسبت فوق از فرمول زیر استفاده میکنیم:
بدهی جاری / ارزش ویژه = بدهی جاری نسبت به ارزش ویژه
- بدهی جاری (کوتاه مدت) شرکت از سرمایه های جاری آن به دست میآید و میتواند نقدینگی شرکت را تحت تاثیر قرار دهد و در صورت افزایش این نوع بدهی (جاری) میزان نقدینگی کاهش مییابد.
- بدهی جاری میزان سود بالاتری در مقایسه با دیگر بدهی ها دارد. و بالا بودن بدهی جاری نسبت به ارزش ویژه قدرت اهرمی را تحت تاثیر قرار میدهد و موجب کاهش آن میشود.
- اگر این روند افزایش بدهی جاری تداوم داشته باشد نشان دهنده ضرورت مدیریت و اصلاح در ساختار دارایی شرکت است.
موسسه مشاوران شما را به خواندن مطلب مالیات حقوق دعوت می نماید.
بدهی جاری نسبت به ارزش ویژه
بدهی های طولانی مدت نسبت به ارزش ویژه:
نسبت فوق ارتباط میان بدهی های طولانی مدت که موعد پرداخت آن ها از یک سال بیشتر است را با ارزش ویژه بررسی میکند.
برای محاسبه این نسبت از فرمول زیر استفاده میکنیم:
بدهی طولانی مدت / ارزش ویژه = بدهی های طولانی مدت نسبت به ارزش ویژه
نسبت مالکانه:
برای محاسبه نسبت مالکانه از فرمول زیر استفاده میکنیم:
ارزش ویژه / کل دارایی ها = نسبت مالکانه
- این نسبت میزان سرمایه های شرکت که مربوط به سهام داران است را مشخص میکند و نشان دهنده نقش سهام داران در فراهم کردن سرمایه های شرکت است که به صورت درصدی بیان میشود.
- بالا بودن درصد نسبت مالکانه در یک شرکت نشان دهنده میزان پایبندی آن شرکت به تعهد های خود است و نشان میدهد از اهرم مالی در این شرکت به میزان خیلی کم استفاده شده است.
- پایین بودن این نسبت مشخص میکند که بخش زیادی از ثروت شرکت ازمنابع خارجی (وام و..) تأمین شده است و هم چنین ریسک مالی را در پی داشته است.
حقوق سهام داران نسبت به همه ی بدهی ها:
حقوق سهام داران / کل بدهی = حقوق سهام داران نسبت به همه ی بدهی ها
- نسبت فوق ادعای اعتبار دهندگان و سهام داران را ارزیابی میکند و حقوق سهام داران را نسبت به کل اعتبارات که از منابع سرمایه خارجی تأمین شده میسنجد.
- اگر این نسبت بالا باشد یعنی حقوق واختیارات سهام داران از اعتبار دهندگان بیشتر است و این افزایش حقوق سهام داران به تناسب همه بدهی ها موجب میشود که شرکت در مواجهه با ورشکستگی و خطرهای اقتصادی آسیب پذیری کمتری داشته باشد.
حقوق سهام داران نسبت به سرمایه های ثابت:
برای محاسبه نسبت بالا از این فرمول استفاده میکنیم:
حقوق سهام داران / سرمایه های ثابت = حقوق سهام داران نسبت به سرمایه های ثابت
- این نسبت نقش و همکاری سهام داران را در تأمین ثروت برای خرید اموال و سرمایه های ثابت نشان میدهد.
- بالا بودن این نسبت یعنی سهام داران سرمایه مالی بیشتری برای شرکت فراهم کرده اند. بنابراین شرکت در شرایط مالی و اقتصادی سخت، ساختار سرمایه ای محکم تری دارد.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله نسبت نقدینگی را به شما پیشنهاد می انواع نسبتهای اهرمی مالی کنیم.
نسبت اهرمی چیست؟
شاخص نسبت اهرمی یا leverage Ratio، یکی از شاخصهای اندازهگیری در بازارهای اقتصادی است که به بررسی میزان بدهی یک شرکت یا توانایی آن برای انجام تعهدات مالی خود میپردازد. مقوله نسبت اهرمی بسیار مهم است؛ زیرا شرکتها برای تأمین بودجه عملیاتی خود به ترکیبی از میزان موجودی در حساب (equity) و بدهی متکی هستند و دانستن میزان بدهی یک شرکت در ارزیابی اینکه آیا میتواند بدهیهای خود را در زمان سررسید پرداخت کند یا نه مفید است.
شاخص اهرمی حاوی چه اطلاعاتی است؟
میدانید که بدهی بیشازحد میتواند برای یک شرکت و سرمایهگذاران آن خطرناک باشد؛ با این حال اگر نحوه فعالیت یک شرکت بهگونهای باشد که نرخ بازدهی بالاتری از نرخ بهره وامهای آن ایجاد کند، آنگاه میتوان به آینده شرکت امیدوار بود. افزایش میزان بدهی کنترلنشده میتواند به کاهش اعتبار و یا ورشکست از آن منجر شود.
از طرف دیگر، اگر نرخ بدهی شرکت بیشازاندازه کم باشد، احتمالاً نشانه فعالیت غلط مجموعه یا ناتوانی آن خواهد بود. نسبت اهرمی با نشاندادن نسبت بدهی به داراییها یا پول نقد، این سطح از ریسک را ارزیابی میکند.
یک نسبت اهرمی ممکن است برای اندازهگیری ترکیبی از هزینههای اجرایی شرکت استفاده شده تا مشخص شود چگونه تغییر در خروجی (فعالیت نهایی شرکت) بر درآمد آن تأثیر میگذارد. هزینههای ثابت و متغیر دو نوع هزینه عملیاتی هستند که با توجه به شرکت و صنعت، ترکیب آنها متفاوت خواهد بود.
انواع شاخص اهرمی
۱- اهرم مالی
نسبت اهرم مالی به میزان تعهد یا بدهی که یک شرکت برای تأمین مالی عملیات تجاری خود استفاده کرده یا خواهد کرد، اشاره دارد. استفاده از وجوه قرض گرفتهشده، بهجای وجوه سهام میتواند بازده حقوق صاحبان سهام و سود هر سهم را بهبود بخشد، مشروط بر اینکه افزایش سود شرکت بیشتر از سود پرداختی وامها باشد. استفاده بیشازحد از منابع مالی میتواند به نکول و ورشکستگی منجر شود. در ادامه به رایجترین نسبتهای اهرمی مالی اشاره میکنیم.
۲- اهرم عملیاتی
نسبت اهرم عملیاتی به درصد یا نسبت هزینههای ثابت به هزینههای متغیر اشاره دارد. شرکتی که دارای اهرم عملیاتی بالایی است، بخش زیادی از هزینههای ثابت را در عملیات خود متحمل میشود و یک شرکت سرمایهبر است. تغییرات کوچک در حجم فروش به تغییر زیادی در سود انواع نسبتهای اهرمی مالی و بازگشت سرمایه منجر میشود. زمانی که هزینههای ثابت با استفاده از درآمد شرکت پوشش داده نشود، شرایط شرکت، شرایط خوبی نخواهد بود.
نمونهای از یک کسب و کار سرمایهبر، شرکت خودروسازی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد بالا باشد (بیش از ۵۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی قابلتوجهی است. اگر نسبت هزینههای ثابت به درآمد پایین باشد (کمتر از ۲۰ درصد)، شرکت دارای اهرم عملیاتی کمی است.
۳- اهرم ترکیبی
نسبت اهرم ترکیبی، ترکیبی از اهرم عملیاتی و اهرم مالی است.
انواع نسبتهای اهرمی مالی
چندین نسبت اهرمی مختلف وجود دارد که توسط تحلیلگران بازار، سرمایهگذاران یا وامدهندگان استفاده میشود. برخی از مواردی که در مقایسه با بدهی در نظر گرفته میشوند، عبارتاند از: کل داراییها، کل حقوق صاحبان سهام، هزینههای عملیاتی و درآمد. در ادامه ۵ مورد از متداولترین نسبتهای اهرمی آورده شده است:
نسبت بدهی به دارایی = کل داراییها/ کل بدهی
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام = کل حقوق صاحبان سهام/ کل بدهی
نسبت بدهی به سرمایه = (کل بدهی + کل حقوق صاحبان سهام)/ بدهی امروز
نسبت بدهی به EBITDA = سود قبل از استهلاک و استهلاک مالیات بر بهره (EBITDA) / کل بدهی
انواع نسبتهای اهرمی مالی
در مطالب قبلی، گفته شد که یکی از شیوههای اصلی تحلیلگران مالی در ارزیابی شرکتها، استفاده از صورتهای مالی است. در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی، وضعیت سودآوری، ریسک مالی، وضعیت تولید و فروش، وضعیت بدهی و حاشیۀ سود شرکت به صورت کامل مورد بررسی قرار میگیرد . در این مطلب تجزیه و تحلیل نسبتهای اهرم مالی به عنوان یکی از روشهای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی مورد بررسی قرار میگیرد.
نسبتهای اهرم مالی یا به اختصار نسبتهای اهرمی، توانایی شرکت برای پرداخت تعهدات بلندمدت را اندازهگیری میکنند. میتوان گفت که نسبتهای اهرمی به حجم کلی بدهیهای واحد انتفاعی تأکید دارند و توان واحد انتفاعی را برای انجام تعهدات کوتاهمدت و بلندمدت خود منعکس میسازند.
نسبتهای اهرمی از اهمیت بالایی برای اعتباردهندگان (به عنوان مثال، بانکها) برخوردار هستند. چرا که این نسبتها توانایی شرکت در تعهد به دیون خود (به عنوان مثال، پرداخت قسط وام) را نشان میدهد. از طرف دیگر این نسبتها برای سهامداران بنگاه نیز حائز اهمیت است. بالا بودن بیش از حد نسبتهای اهرمی، ریسک و هزینۀ مالی زیادی به بنگاه تحمیل میکند، از یک سو افزایش هزینههای مالی باعث کاهش قابل توجه سود خالص میگردد و از سوی دیگر ممکن است بنگاه نتواند به تعهدات مالی خود عمل نماید و این امر موجب ورشکستگی بنگاه گردد. حال که اهمیت این نسبتها را به طور اجمالی بیان گردید، نسبتهای مهم این دسته معرفی و برحسب اطلاعات صورتهای مالی شرکت X محاسبه خواهد شد.
1. نسبت بدهی
این نسبت، اطلاعاتی راجع به توانایی واحد تجاری در تحمل کاهش خالص داراییها بر اثر زیانهای وارده، بدون به مخاطره افتادن منابع اعتباردهندگان را ارائه میکند، بالا بودن این نسبت بیانگر ریسک بالای اعتباردهندگان بوده و موجب میگردد تا آنها نظر مساعدی نسبت به تمدید اعتبار یا اعطای اعتبار جدید نداشته باشند. سطح مطلوب این نسبت، بستگی به ثبات سودآوری در طی سالیان متفاوت دارد. هر چه ثبات سودآوری تاریخی بیشتر باشد اعتباردهندگان و سرمایهگذاران نسبتهای بالاتری را تحمل خواهند کرد. نسبت جمع بدهیها به جمع دارییها در شرکت X به شرح زیر است:
این نسبت نشان میدهد که کمتر از نصف داراییها از طریق اشخاصی غیر از سهامداران (مثلاً بانک و یا تأمینکنندگان اولیه) تأمین شده است.
2. نسبت انواع نسبتهای اهرمی مالی دفعات پرداخت بهره:
این نسبت به طور معمول از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات بر هزینۀ بهره بهدست میآید. علت استفاده از سود قبل از بهره و مالیات در صورت کسر، آن است که این سود جهت پرداخت بهره در دسترس است. این نسبت برای ارزیابی توان واحد تجاری در پرداخت هزینۀ بهرۀ سالانه بهکار میرود. نسبت دفعات پرداخت بهره در شرکت X به شرح زیر است:
واحد این نسبت، دفعه، مرتبه و یا بار است و بستانکاران و سرمایهگذارن جهت افزایش حاشیۀ ایمنی پرداخت بهره، ترجیح میدهند که نسبت فوق بیشتر باشد.
3. نسبت تسهیلات به سرمایه
این نسبت نشاندهنده میزان استفاده از تسهیلات مالی در ساختار سرمایه شرکت است. استفاده بیشتر از تسهیلات، امکان رشد سریعتر شرکت را فراهم نموده ولی آن را با ریسکهای مالی مواجه مینماید. نسبت تسهیلات به سرمایه 40% بدین معناست که شرکت از هر 100 تومن سرمایهای که در اختیار دارد، 40 تومان از آن را از بانک استقراض نموده است.
سنجش آنلاین سواد مالی
موسسۀ حسابداران رسمی آمریکا سواد مالی را توانایی ارزیابی و مدیریت مؤثر امور مالی شخصی به منظور تصمیمگیریهای عاقلانه در جهت رسیدن به اهداف زندگی و دستیابی به وضعیت مالی خوب تعریف کرده است. آکادمی مالی امید با طراحی آزمونهای تعیین سطح، امکان سنجش دانستههای مالی کاربران را در سه سطح مقدماتی، متوسط و پیشرفته فراهم آورده است. متقاضیان با شرکت در این آزمون، طبق نمرۀ اخذ شده، گواهینامه دریافت میکنند.
نسبتهای اهرمی چیست؟ تعریف، فرمول و کاربرد
در تجزیهوتحلیل صورتهای مالی پس از بررسی آیتمها و اقلام مختلف حسابداری و تحلیل و مقایسهی آنها بین شرکتهای مختلف یا تحلیل یک آیتم از یک شرکت در طول یک بازهی زمانی، ممکن است هنوز به دیدگاه صحیح و درست در تحلیل نرسیده باشیم. از این رو به مفهوم نسبتهای مالی برای بررسی موشکافانهتر روی میآوریم. نسبتهای مالی انواع مختلفی دارند که در مقالات جداگانه به آنها اشاره کردهایم و در این مقاله به سراغ نسبتهای اهرمی خواهیم رفت. برای این منظور سعی خواهیم کرد تا تعریف و کاربرد نسبتهای اهرمی در تحلیل بنیادی را بیان کنیم و همینطور به اثر اهرمی و فرمولهای محاسبهی نسبت اهرمی اشاره کرده و در پایان این نسبتها را برای یک نماد منتخب بورسی محاسبه کنیم.
ساختار سرمایه ی شرکت و اهمیت آن در نسبت اهرمی
پیش از تعریف و صحبت دربارهی نسبت مالی اهرمی لازم است تا ابتدا با ساختار سرمایهی شرکتها آشنا شویم. اگر شما قصد تأسیس یک شرکت و یا راهاندازی یک کسبوکار را داشته باشید با روشهای مختلفی برای ایجاد سرمایهی لازم بابت تأسیس شرکت روبهرو خواهید بود. اینکه از چه طریقی میتوان این سرمایه را تأمین کرد و یا راههای دستیابی به آن چیست موضوعی است که در مقالهی مربوط به فعالیتهای تأمین مالی مفصلاً به آن اشاره کردیم.
تأمین مالی میتواند هم از طریق سهامداران شرکت تحت عنوان حقوق صاحبان سهام صورت گیرد و هم میتواند از طریق خلق بدهی یا افزایش آن صورت گیرد. وجه افتراق نحوهی تأمین مالی شرکتها دقیقاً همان عاملی است که سبب میشود تا ساختار سرمایهی شرکتها نیز متفاوت باشد. ممکن است برخی از شرکتها ساختاری مبتنی بر حقوق صاحبان سهام داشته باشند و برخی دیگر مبتنی بر بدهی باشند. با ذکر این نکته که شرکتها میتوانند هر یک از این دو روش و یا ترکیبی از آنها را در ایجاد سرمایهی خود داشته باشند به سراغ تعریف نسبتهای اهرمی خواهیم رفت.
نسبت مالی اهرمی (Leverage Ratio) به چه معناست؟
نسبتهای مالی اهرمی ابزاری سودمند برای بررسی و سنجش قدرت مالی شرکتها در بازپرداخت دیون میانمدت و بلندمدت است. از جمله پارامترهای مهم سنجش میزان قدرت بازپرداخت دیون میانمدت و بلندمدت در شرکتها طبیعتاً پارامتر بدهی آنها است. اما وجه تسمیهی نسبت مالی اهرمی آن است که اگر شرکتی برای خلق دارایی و بهرهگیری از آن در راستای ایجاد سود به سراغ خلق و یا افزایش بدهی برود در واقع از اهرم مالی بدهیها برای خلق سود استفاده کرده است. البته طبیعتاً خلق بدهی حامل برخی هزینههاست و انتظار داریم تا سود حاصل از ایجاد دارایی ایجاد شده از طریق افزایش بدهی، هزینههای استقراض را پوشش داده و حتی بیشتر از آن نیز باشد تا عواید مدنظر نصیب شرکت شوند.
آیا بهرهگیری از اهرم مالی همیشه سودمند است؟
باید به این نکته نیز توجه داشت که استفاده از اهرم مالی در عین سودمندی میتواند حاوی خطراتی نیز باشد. اساساً خلق بدهی و یا افزایش آن از طرق مختلف (به طور مثال دریافت تسهیلات بانکی) تعهداتی را برای شرکت به بار میآورد. این تعهدات هزینههای قطعی شدهای هستند که شرکت باید در زمانهای مشخصی بهعنوان هزینه بهره پرداخت کند. درحالیکه اطمینانی بابت سود حاصل از دارایی هایی که از طریق بدهی ایجاد شدند وجود ندارد. بنابراین وجود هزینههای قطعی و نااطمینانی در جریان درآمدی یا سود حاصل از خلق بدهی عاملی است که میتواند خطر استفادهی بدون برنامهی دقیق و هوشمندانه از اهرم مالی را گوشزد کند.
این موضوع میتواند بهوضوح در صورتهای مالی نیز جلوه پیدا کند و سود عملیاتی را پس از کسر هزینههای مالی که نشأتگرفته از اهرم مالی هستند، تبدیل به زیان خالص کند. دربارهی این موضوع در مقالهی مربوط به جریان نقدی فعالیت تأمین مالی توضیحات بیشتری ارائه دادهایم.
نسبت اهرمی در بانکها
یکی از محلهایی که در آن نسبتهای اهرمی اهمیت بالایی پیدا میکنند مسائل مربوط به بانکها است. همانطور که میدانیم یک از وظایف اصلی بانکها دریافت وجوه از افرادی که با مازاد وجوه مواجهاند و پرداخت تسهیلات به متقاضیان آن وجوه است. طبیعتاً بانکها در ازای وجوهی که از سپردهگذاران دریافت میکنند تعهداتی را مبنی بر ارائهی سود در قبال آنها خواهند داشت. بدین ترتیب در بانکها جریان هزینهای قطعی ایجاد میشود. اگر بانکها در اعطای تسهیلات و دریافت بازپرداختها موفق نباشند با خطر بهرهگیری از اهرم مالی مواجه خواهند بود.
در این بین بانکها باید سودی مازاد بر سود اعطایی به سرمایهگذاران را به دست آورند تا هم هزینههای خود را پوشش دهند و هم پوششی برای ریسک نکول بدهی و عدم بازپرداخت آن توسط برخی از متقاضیان وام را فراهم کنند. در کنار این موارد فراموش نکنیم که بانکها قادر به وامدهی به اندازهی کل سپردههای جذب شده نیستند چرا که طبق مقررات باید ذخیرههای قانونی و اضافی را نزد بانک مرکزی تأمین کنند. بدین ترتیب نسبتهای اهرمی و تحلیل و مقایسهی آن-ها برای بانکها از اهمیت بالایی برخوردار است.
انواع نسبت اهرمی
در قالب سنجش شرکتها در بهرهگیری از اهرم مالی و همینطور میزان قدرت آنها در بازپرداخت دیون میانمدت و بلند مدتشان نسبتهای متفاوتی را با پارامترهای متفاوتی میتوان محاسبه کرد که در ادامه به تعریف و تشریح پنج نسبت اهرمی مهم خواهیم پرداخت.
نسبت بدهی یکی از انواع نسبت اهرمی:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام یکی از انواع نسبت اهرمی:
برای محاسبهی این نسبت کل بدهی را به حقوق صاحبان سهام تقسیم میکنیم. این نسبت ممکن است به فراخور سیاست توسط شرکت بزرگتر یا کوچکتر از یک باشد. این نسبت بهنوعی وضعیت ترکیب دارایی مبتنی بر حقوق صاحبان سهام یا مبتنی بر بدهی را نشان میدهد. اگر این نسبت عدد بالایی داشته باشد نشانهی بالا بودن ریسک شرکت از منظر هزینههای مالی تحمیلشده بر آن است و اگر این نسبت مقداری کمتر از یک داشته باشد نشاندهندهی آن است که در تشکیل داراییها، خلق و افزایش بدهی در موضع ضعف بودهاند و تأکید بیشتر بر حقوق صاحبان سهام بوده است که چنین امری برای قرضدهندگان به شرکت مثبت ارزیابی میشود.
ضریب مالکانه یکی از انواع نسبت اهرمی:
نسبت بدهی بلندمدت یکی از انواع نسبت اهرمی:
در این نسبت اهرمی، میزان بدهی بلندمدت را بر مجموع میزان این بدهی و حقوق صاحبان سهام تقسیم می-کنیم. همانطور که میدانیم بدهی بلندمدت آن دسته از بدهیهایی هستند که سررسید بازپرداخت آنها در بیش از یک سال آتی است. طبیعتاً بالا بودن این نسبت بیانگر استفادهی بیشتر از اهرم مالی در بلندمدت و همینطور از طرفی دیگر متحمل ریسک شدن شرکت است.
نسبت پوشش هزینه بهره یکی از انواع نسبت اهرمی:
بدین ترتیب به پنج نوع از مهمترین نسبتهای اهرمی اشاره کردیم. با دیدگاههای مختلف میتوان از منظرهای دیگری نیز نسبتهای اهرمی متعددی را برای شرکتها تعریف کرد.
نمونهی تحلیل نسبت اهرمی
در ادامهی این مقاله، نسبتهای اهرمی را در یک بازهی چهارساله برای شرکت ماشینسازی اراک محاسبه و تحلیل میکنیم.
نسبتهای اهرمی در این شرکت غالباً روندی نوسانی داشتهاند. از اولین نسبت که همان میزان بدهیها تقسیم بر داراییها است شروع میکنیم. همانطور که مشخص است این نسبت روند منظمی نداشته است و در برخی از سالها بیشتر داراییها از خلق بدهی و در بعضی از سالها بیشتر از حقوق صاحبان سهام خلق شده است.
در کل برقراری ترکیب مناسب بین بدهیها و حقوق صاحبان سهام سبب شده تا شرکت هم بتواند از مزایای اهرم مالی بهره ببرد و هم اینکه گرفتار مخاطرات اهرم مالی و افزایش چشمگیر هزینه-های مالی نشود. این استفاده توأمان از هر دو کانال بدهی و حقوق صاحبان سهام در دومین نسبت، یعنی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام نیز پرواضح است. در این نسبت نیز در سال از سنوات مورد بررسی نرخ حدود صد درصدی دیده میشود که نشان از برابری بدهی و حقوق صاحبان سهام دارد. در سال ۹۹ بدهی به حقوق صاحبان سهام ترجیح داده شده و مجدداً در سال ۱۴۰۰ سعی شده تا این بار حقوق صاحبان سهام مورد توجه قرار گیرد.
ضریب مالکانه نیز میزان قابلتوجه و نسبتاً مطلوبی را در طول سنوات مورد بررسی داشته است و تنها در سال پایانی کاهشی بوده است. همچنین این شرکت بدهیهای بلندمدت چشمگیری نداشته است و از همه مهمتر خصوصاً در دو سال پایانی مورد بررسی توان خوبی درپوشش هزینه بهرهی خود داشته است.
سخن پایانی آکادمی دانایان پیرامون نسبت اهرمی
همانطور که بارها در طول مقاله به آن اشاره کردیم بهرهگیری از اهرم مالی در عین سودمندیهایی که میتواند داشته باشد ممکن است از طریق خلق جریانات هزینهای قطعی در مقابل جریانات احتمالی درآمدی شرکت را با ریسکهایی مواجه کند. بنابراین پیبردن به وضعیت اهرم مالی شرکتها، رهگیری روند آن در طول چند سال و حتی مقایسهی این وضعیت بین شرکتهای مختلف اطلاعات سودمندی را از منظر ریسک شرکتها در اختیار سرمایهگذاران قرار میدهد. بنابراین توجه به نسبتهای اهرمی و بهرهگیری از آن در کنار سایر ابزارهای تحلیلی بسیار مفید خواهد بود.
دیدگاه شما