نسبت سرمایه در گردش چیست؟


تکنیک های تجزیه و تحلیل نسبت های مالی

این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند. بنابراین در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان میشود .

برای تجزیه و تحلیل نسبت های مالی چهار روش وجود دارد :

  1. روش تجزیه و تحلیل داخلی : که شامل مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است .
  2. روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است .
  3. روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش : که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است .
  4. روش تجزیه و تحلیل خطر : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد .

بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل داخلی هستند .

اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :

۱ . نسبتهای نقدینگی :

نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است :

نسبت جاری : از تقسیم داراییهای جاری بر بدهی های جاری بدست می آید .

هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .

نسبت آنی : از تقسیم دارایی های جاری منهای موجودی ها بر بدهی های جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از دارایی های با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر دارایی های جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند .

این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود

۲ . نسبتهای ساختار سرمایه

نسبت هایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت است .

نسبت کل بدهی به ارزش ویژه : در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از ۱۰۰ درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است .

نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه : برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از ۸۰ درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند .

نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه : این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد .

نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه : از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع ۱۰۰ درصد و در سایر موسسات تجاری ۷۵ درصد می دانند .

نسبت توان پرداخت بهره : از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است .

۳ . نسبتهای فعالیت :

این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا دارایی های در اختیار مدیران را نشان می دهند .

نسبت دوره وصول مطالبات : معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر ۳۶۵ روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکت ها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلت هایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت .

نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن ۳۶۵ روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد .

دوره گردش عملیات : موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات .

دوره گردش عملیات در موسسات تجاری= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات

دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد .

دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات

نسبت فروش کالا یا گردش موجودی کالا : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد .

نسبت کالا به سرمایه در گردش : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محاسبه میکنند. معمولا این نسبت نباید از ۸۰ درصد تجاوز کند .

نسبت گردش سرمایه جاری : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سال های قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد .

دوره بازپرداخت بستانکاران : دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند .

۴ . نسبتهای سودآوری :

بازده سرمایه در گردش : می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید .

نسبت بازده فروش : سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند . بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند .

نسبت بازده ارزش ویژه : ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در ۱۰۰ ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید .

از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد . بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد .

درصد بازده دارایی : این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد ۱۰۰ ضرب می کنند

نسبت های مالی را به چهار گروه کلی می توان طبقه بندی کرد :

۱ نسبت های نقدینگی : به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریــــز بدهی های کوتاه مدت نشـــــان می دهد. مهمترین این نسبت ها عبارتند از : نسبت جاری و نسبت آنی

۲نسبت های فعالیت : این نسبت ها کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها ( منابع مالی در اختیار مدیران ) نشان می دهند.یا به عبارت دیگر می توان درجه کارایی شرکت را از نظر استفاده موثر از منابع تعیین کرد .

هر کسری که در صورت آن مبلغ فروش واحد تجاری یا بهای تمام شده کالای فروش رفته قرار داشته باشد و در مخرج آن یکی از اقلام ترازنامه قرار بگیرد را می توان نسبت فعالیت نامید .

مهمترین نسبت های فعالیت عبارتند از دوره وصول مطالبات ، نسبت گردش کالا ، نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری .

۳ نسبت های سرمایه گذاری : این نسبت ها نشان می دهند که هر گاه واحد تجاری زیان به بار بیاورد و کار به تصفیه بکشد ، تا چه اندازه طلبکاران ووام دهندگان به آن واحد تجاری به مطالبات خود می رسند. همچنین این نسبت ها طرز ترکیب سرمایه شرکت را به معنی آن که کلیه منابع مالی را در بر می گیرد نشان می دهد .

این نسبت ها خود به دو دسته کوچکتر تقسیم می شوند :

نسبتی که در آن میزان سرمایه گذاری در دارایی ثابت سنجیده می شود

نسبت هایی که رابطه منابع مالی مورد استفاده واحد تجاری را از لحاظ بدهی های جاری و بلند مدت با ارزش ویژه تعیین می کنند که در واقع به این دسته نسبت های بدهی یا اهرمی گفته می شود .

۴ نسبت های سود آوری : این نسبت ها مـــیزان موفقیت واحد تجاری را در کسب ســـود نشان می دهند. که مهمترین آن عبــــارتند از :بازده فروش ، بازده دارایی ، بازده سرمایه در گردش و …

نسبت های نقدینگی

این نسبت ها از مقایسه دارایی های جاری یا اقلام تشکیل دهنده آن با بدهی جاری بدست می آیند و بیشتر به صورت عدد و یا درصد نشان داده می شوند .

نسبت جاری

نسبت جاری از تقسیم مجموع دارایی های جاری بر مجموع بدهی های جاری بدست می آید.این نسبت نشان می دهد که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری چه میزان دارایی جاری وجود دارد .

اهمیت این نسبت از توجه به تعریف دارایی جاری و بدهی جاری روشن می شود . دارایی جاری آنچه را که در مدتی کوتاه که معمولا کمتر از یک سال است به صورت نقد در اختیار واحد تجاری قرار می گیرد نشان می دهد و بدهی جاری مبالغی را که باید از محل دارایی نسبت سرمایه در گردش چیست؟ جاری تامین و در کوتاه مدت پرداخت گردد نشان می دهد .

در گذشته عدد ۲ را برای این نسبت مهم در نظر می گرفتند اما اکنون بدون توجه به ترکیب اقلام مختلف دارایی جاری و در نظر نگرفتن این نسبت در طی چند سال گذشته ، این نسبت را بی معنی می دانند. به طور کلی می توان گفت هر اندازه نسبت جاری شرکت بزرگتر باشد ، آن شرکت در پرداخت بدهی های جاری با مشکل کمتری مواجه خواهد بود یا به عبارت دیگر بستانکاران تامین بیشتری خواهند داشت .

در تفسیر نسبت جاری باید به نوسانات آن در طول مدت ، توجه داشت . زیرا امکان دارد که شرکت ها در پایان سال مالی با حساب آرایی و واریز موقت بعضی از اقلام بدهی و برگشت این اقلام در اوایل سال بعد این حساب را بهتر جلوه دهند .

نسبت آنی

مشکل بزرگی که در نسبت جاری وجود دارد این است که این نسبت از لحاظ نقدینگی همه اقلام دارایی جاری را یکسان در نظر می گیرد. در صورتی که از نظر نقدینگی دارایی جاری را به دو دسته می توان تقسیم کرد :

  1. A آنچه نقد و یا در حکم نقد است .مانند وجه نقد و بانک و حسابها و اسناد دریافتنی . که به این دسته دارایی های آنی گفته می شود .
  2. B گروهی که از طریق فروش به نقد تبدیل می شوند . مانند موجودی های جنسی اعم از مواد و کالا .

با توجه به تعاریف بالا می توان دریافت که دارایی آنی بیشتر از موجودی کالا می تواند در تامین طلب بستانکاران محور اتکا قرار گیرد.بنابراین از نسبت دیگری به نام نسبت آنی استفاده شده است که در این نسبت همه اقلام دارایی جاری به جز موجودی کالا را منظور می کنند .

نسبت آنی از تقسیم دارایی آنی بر بدهی جاری بدست می آید. این نسبت بدین مفهوم است که در مقابل یک ریال بدهی جاری ، یک ریال دارایی جاری آن هم به صورت نقد و یا حساب قابل وصول و تبدیل به نقد در مدتی کوتاه وجود دارد. نسبت آنی شرکت ها باید برابر با ۱ و یا بیشتر از آن باشد تا شرکت بتواند از محل دارایی های آنی بدهی های جاری خود را بپردازد. استدلال تحلیلگرانی که استاندارد نسبت آنی را ۱ می دانند این است که این عدد مرز بین قدرت نقدینگی کافی و قدرت نقدینگی ناکافی شرکت است .نسبت سرمایه در گردش چیست؟

این نسبت یکی از مفید ترین نسبت هاست. وبه وضوح نشان می دهد که آن قسمت از دارایی جاری که از لحاظ ارزش ، ثـــبات بیشتری دارد و احتمال کاهش در آن کمتر است تا چه میزان می تواند پشتوانه طلبکاران کوتاه مدت قرار گیرد .

سرمايه در گردش یا Working Capital چیست؟

اگر در بخش‌های حسابداری فعالیتی داشته باشید حتما با مفهوم سرمایه در گردش آشنا هستید. سرمايه در گردش یا Working Capital یکی از شاخص‌های مهم مالی است که میزان گردش یا نقدشوندگی دارایی را نمایش می‌دهد. از طرف دیگر می‌توان آن را مقدار هزینه‌ای که برای تولید یک محصول صرف شده است تعریف کرد. سرمایه در گردش با فرمول کسر بدهی‌های جاری یک شرکت از دارایی‌های جاری بدست می‌آید. مدیریتی که در این شاخص مالی صورت می‌گیرد تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش، به صورتی که دارایی‌های سهام داران در طول زمان افزایش یابد، است.

بدهی‌های جاری- دارایی جاری= سرمایه در گردش

دارایی جاری چیست؟

برای درک این فرمول لازم است مفهوم کوتاهی از دارایی جاری بیان شود. دارایی‌های جاری از جمله دارایی‌هایی هستند که می‌توان در مدت کوتاهی آن‌ها را نقد کرد. برای مثال سرمایه‌گذاری‌های کوتاه‌مدتی که به سادگی قابل فروش هستند، موجودی‌های انبار، حساب‌های دریافتی مانند مطالباتی که بتوان آن‌ها را در بازه‌ی زمانی کوتاهی به فروش رساند، جزو دارایی‌های جاری محسوب می‌شوند.

بدهی‌های جاری چیست؟

در مقابل دارایی‌های جاری بدهی‌های جاری قرار دارند. گروه‌های مالی که بدهی‌های جاری را تشکیل می‌دهند عبارتند از: حساب‌ها و اسناد پرداختنی تجاری و غیر تجاری، سرمایه در گردش، عملکرد و واکنش نتایج بسیاری از فعالیت‌های شرکت و .

از دیگر فواید سرمایه در گردش، نسبت سرمایه در گردش است که مشخص می‌کند شرکت توانایی یا عدم توانایی برای پوشش بدی‌های کوتاه مدتش دارد یا نه؟ که حاصل تقسیم دارایی‌های جاری بر بدهی‌های جاری می‌باشد.

سرمایه در گردش چیست؟

در این مقاله قصد داریم تا با مفهوم سرمایه در گردش آشنا شوید، سرمایه در گردش چیست؟ چرا مهم است و چه کسب و کارهایی به آن نیاز دارند از جمله سوالاتی است که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت:

سرمايه در گردش چيست؟

سرمايه درواقع نام ديگر پول است و سرمايه در گردش به پولي اطلاق مي شود که براي امور روزانه ي شرکت خرج مي شود. در اصل مي توان گفت سرمايه در گردش پولي است که به عنوان مدير شرکت بايد با آن کار کنيد. از منظر مالي، سرمايه در گردش با سرمايه ي فعلي و بدهي جاري متفاوت است. سرمايه در گردشِ شرکت به پولي اطلاق مي شود که در بانک قرار دارد و در صورت نياز، قادريد به سرعت آن را به وجه نقد تبديل کنيد.

بدهي هاي جاري درواقع به تعهدات مالي اي گفته مي شود که شما بايد در طول سال، آنها را بپردازيد. بنابراين، سرمايه در گردش به باقي مانده ي سرمايه ي نقدي شرکت در بانک پس از کسر بدهي هاي جاري اطلاق مي شود.

در ابعاد وسيع تر مي توان گفت سرمايه در گردش درواقع دماسنج سلامت مالي شرکت هاست. هرچه فاصله ي بين دارايي هاي شما و بدهي هاي کوتاه مدت شرکت تان کمتر باشد، نشانگر کسب وکاري سالم تر است. اين حالت در صورتي نقض مي شود که ميزان بدهي هاي شرکت از سرمايه ي آن بيشتر شود که به معني وجود سرمايه در گردش منفي در آن شرکت و افزايش احتمال ورشکستگي است.

چرا سرمايه در گردش مهم است؟

سرمايه در گردش، معياري مرسوم در ارزيابي جريان مالي و بهره وري و سلامت کلي کسب و کار به حساب مي آيد، چراکه در مفهوم سرمايه در گردش، چنين مواردي نهفته است: وجه نقد شرکت، حساب هاي دريافتني، حساب هاي پرداختني، ميزان بدهي سالانه و ديگر حساب هاي کوتاه مدت. ازطرف ديگر سرمايه در گردش به معناي فعاليت هاي شرکت، مديريت خلاقانه، مديريت بدهي، درآمد و پرداخت به تأمين کنندگان نيز هست.

سرمايه در گردش مثبت به اين معناست که شرکت مي تواند بدهي هاي کوتاه مدت خود را دراسرع وقت بپردازد؛ سرمايه در گردش منفي نيز حاکي از ناتواني شرکت در پرداخت ديون کوتاه مدت است. کارشناسان همواره به کاهش سرمايه در گردش شرکت حساس اند، چراکه اين اتفاق نشان دهنده ي آن است که بدهي ها و هزينه هاي شرکت در حال افزايش است و شرکت سخت در تلاش براي حفظ يا افزايش ميزان فروش است. همچنين صورت حساب ها سريع پرداخت نمي شود يا حساب هاي بستانکاريِ شرکت به کندي دريافت مي شود. اين در حالي است که افزايش ميزان سرمايه درگردش شرکت نشانه ي مثبتي محسوب مي شود و درست برعکس تمام موارد ذکرشده را نشان مي دهد.

راه هاي بسياري براي ارزيابي سرمايه در گردش وجود دارد که از آن جمله مي توان به نرخ تغييرات صورت دارايي هاي شرکت، نرخ حساب هاي بستانکاري، نسبت جاري، نسبت سرمايه، و حساب هاي پرداختني اشاره کرد.

يکي از کاربردهاي بسيار مهم سرمايه در گردش، در فهرست موجودي و دارايي شرکت نمايان مي شود. براي شرکت ها، فهرست دارايي هاي بلندبالاتر يعني تقويت سرمايه در گردش آن شرکت. وقتي سرمايه در گردش به درستي مديريت نشود، اين امکان وجود دارد که کسب وکارها بدون دراختيارداشتن نقدينگي لازم از سرمايه در گردش شرکت براي توسعه ي برنامه هاي شرکت استفاده کنند. در اين حالت اگر برنامه هاي شرکت به سرعت به بازدهي و سوددهي نرسند، شرکت با مشکلات جدي مواجه خواهد شد و بدهي ها به سرعت افزايش خواهند يافت. اين مورد وقتي اتفاق مي افتد که شرکت به جاي پيداکردن سرمايه گذار مناسب و سرمايه گذاري در اجراي طرح ها، براي هر کاري از وجه نقد استفاده کند که مسئله ي مثبتي در کسب وکار تلقي نمي شود، چراکه مي توان از وجه نقد براي مصارف مهم ديگري استفاده کرد. درنتيجه به واسطه ي کاهش سرمايه در گردش شرکت، بسياري از کسب وکارها قبل از رسيدن به سوددهي ورشکست مي شوند. البته شرکت هايي که هزينه هاي خود را مديريت مي کنند، حتي الامکان از قرارگرفتن در چنين شرايطي جلوگيري مي کنند.

کارشناسان به طورکلي معتقدند ميزان و زمان جريان نقدينگي شرکت، نشانگر توانايي آن شرکت در عمل به تعهدات خود در سررسيد پرداخت ديون است. فرمول سرمايه در گردش به اين شکل است که شرکت بتواند بين دارايي هاي جاري براي پرداخت بدهي هاي جاري، تعادل برقرار کند که البته هميشه هم اين معادله برقرار نيست، چراکه همواره بخشي از نقدينگي براي پرداحت حقوق و دستمزد کارکنان نسبت سرمایه در گردش چیست؟ و انجام کارهاي شرکت مورد نياز است. يکي ديگر از مواردي که مفروضات مربوط به سرمايه در گردش را به هم مي زند، تصور اشتباه در وصول لحظه اي حساب هاي دريافتني از بدهکاران شرکت است، ولي در بسياري از شرکت ها در عمل ثابت شده که اين گونه نيست.

بنابراين ازجمله مواردي که همواره بايد به آنها توجه کرد، زمان بندي دقيق در خريد دارايي هاي جديد و سياست هاي دريافت حساب هاي پرداختني و دريافتني است، چراکه باتوجه به همه ي اين موارد است که مدير شرکت مي تواند روي دريافت طلبي قديمي که از سررسيدش گذشته، حساب باز کند. البته همين تلاش براي افزايش سرمايه از طريق وصول حساب هاي دريافتني نيز مستلزم سرمايه در گردش مختلف در شرکت هاي مشابه است. اما به طورکلي مي توان گفت سرمايه در گردشِ استاندارد در صنايع مختلف با هم متفاوت است، چراکه برخي صنايع از تجهيزات گران قيمت يا روش هاي درآمدزايي متفاوتي استفاده مي کنند و بنابه همين علل، رويکرد صنايع در استفاده از سرمايه در گردش مهم خواهد بود. پيداکردن روشي براي تسهيل پرداخت هزينه هاي نقدي شرکت به منظور باثبات نگه داشتن سرمايه در گردشِ شرکت، براي بسياري از توليدکنندگان و شرکت هايي که هزينه هاي جاري زيادي دارند، سخت است. به همين منظور، مقايسه ي سرمايه در گردش فقط در شرکت هاي مشابه در يک صنعت معني پيدا مي کند. اين مقايسه از اهميت خاصي برخوردار است و بالا يا پايين بودن سرمايه در گردش در هر صنعت باتوجه به نرخ استاندارد آن صنعت ارزيابي مي شود.

وقتي دارايي فعلي شرکت نسبت سرمایه در گردش چیست؟ را بر بدهي جاري تقسيم کنيد، به عددي مي رسيد که نشانگر سلامت نسبي شرکت شماست و اين عدد همان نرخ سرمايه در گردش است.

نرخ سرمايه در گردشِ شرکت شما اگر بين ۱/۲ تا ۲ باشد، بدان معناست که شرکت تان نقدينگي لازم براي پرداخت بدهي ها را دارد، اما اين بدان معنا نيست که دست از فعاليت برداشته و ديگر هيچ کاري انجام نشود.

نرخ سرمايه در گردش زير ۱ به اين معناست که شرکت شما سرمايه در گردش منفي دارد و به زحمت مي تواند بدهي هايش را پرداخت کند.

نرخ سرمايه در گردش بالاي ۲ نيز به اين معناست که شرکت شما از نقدينگي زيادي برخوردار است که مي تواند آن را در بخش هاي ديگر شرکت سرمايه گذاري کند. اگر در شرکت، نقدينگي اضافه داشته باشيد، به اين معناست که احتمالا تصميمات مناسبي در شرکت گرفته نمي شود.

کسب وکارهايي که به سرمايه در گردشِ زياد نياز دارند

کسب وکارهايي که به طور زنجيره اي به هم وابسته اند يا به طور فصلي کار مي کنند، اصولا نسبت به کسب وکارهاي سالانه، به سرمايه در گردش بيشتري نياز دارند. اين موضوع شايد به خاطر نياز آنها به پرداخت بدهي ها باشد، حتي بدهي هاي مربوط به مواقعي که شرکت کار نمي کند. به همين منظور بايد وجه نقد بيشتري براي اين مواقع نزد بانک داشته باشند.

براي مثال، فروشگاهي که به طورخاص به فروش کولرهاي آبي مي پردازد، در فصل تابستان فروش بسيار خوبي دارد. درنتيجه، صاحب اين فروشگاه براي ادامه ي کسب وکار خود در فصول سرد که تمايل به خريد کولر کمتر است، بايد از سرمايه در گردش بيشتري استفاده کند.

نسبت گردش دارایی (Asset Turnover Ratio (ATR))

نسبت گردش دارایی (به انگلیسی ATR)، نسبت ارزش فروش یا همان درآمدهای شرکت بر ارزش دارایی‌های آن است.

می‌توان از نسبت گردش دارایی به عنوان سنجشی برای کارایی و بهره‌وری شرکت در استفاده از دارایی‌هایش برای ایجاد سود و درآمد استفاده کرد.

هر چه نسبت گردش دارایی عدد بزرگ‌تری باشد، کارایی شرکت در ایجاد درآمد از دارایی‌هایش بیشتر است. در مقابل اگر نسبت گردش دارایی شرکتی پایین باشد، به آن معناست که از دارایی‌های خود به صورت کارا برای فروش استفاده نمی‌کند.

فرمول و نحوه محاسبه نسبت گردش دارایی

در این قسمت، فرمول محاسبه نسبت گردش دارایی را می‌بینید.

نسبت گردش دارایی (ATR)

در این فرمول، فروش کل برابر با کل فروش سالانه شرکت است. همچنین نسبت سرمایه در گردش چیست؟ دارایی‌های آغازی به معنای دارایی‌هایی است که شرکت در ابتدای سال دارد و دارایی‌های پایانی، منظور دارایی‌های شرکت در پایان سال است.

ارزش دارایی‌های شرکت در مخرج نسبت گردش دارایی قرار می‌گیرد. برای تعیین ارزش دارایی‌های شرکت، ابتدا باید میانگین ارزش دارایی‌های شرکت در طی سال محاسبه شود.

  1. ارزش دارایی‌های شرکت را در ترازنامه ابتدای سال پیدا کنید.
  2. تراز پایانی ارزش دارایی‌های شرکت در پایان سال را پیدا کنید.
  3. ارزش دارایی‌های آغازی و پایانی را با هم جمع کرده و بر عدد دو تقسیم کنید تا میانگین ارزش دارایی‌ها در سال بدست آید.
  4. فروش کل را پیدا کنید. این مورد می‌تواند در صورت درآمد (income statement) به عنوان درآمد (revenue) یافت شود.
  5. فروش یا درآمد کل را بر ارزش میانگین دارایی‌ها در سال تقسیم کنید.

نسبت گردش دارایی چه کاربردی دارد؟

معمولاً نسبت گردش دارایی به صورت سالانه محاسبه می‌شود. هر چه این نسبت بزرگ‌تر باشد، به معنای عملکرد بهتر شرکت است؛ چرا که نسبت بالاتر نشان می‌دهد که شرکت به ازای هر واحد دلار (یا ریال) از دارایی‌هایش، درآمد بیشتری بدست می‌آورد.

نسبت گردش دارایی برای شرکت‌هایی که در صنایع خاصی فعالیت می‌کنند، بالاتر از بقیه است. برای مثال شرکت‌های فعال در حوزه خرده‌فروشی، دارایی‌های کم و در مقابل حجم فروش بالایی دارند؛ بنابراین از بالاترین میانگین نسبت گردش دارایی برخوردارند.

در مقابل، شرکت‌هایی که در حوزه‌هایی مثل خدمات (مانند آب، برق و گاز) و املاک کار می‌کنند، دارایی‌های زیادی دارند و نسبت گردش دارایی‌شان پایین است.

از آنجا که این نسبت در صنایع مختلف بسیار متفاوت است، مقایسه نسبت گردش دارایی شرکت‌هایی که در حوزه‌های کاملاً متفاوتی کار می‌کنند، کار درست و سازنده‌ای نخواهد بود. این مقایسه تنها زمانی می‌تواند مفید و معنی‌دار باشد که برای شرکت‌های مختلف در یک صنعت یا سکتور انجام شود.

مثالی از گردش دارایی

به میلیون دلار

Walmart

Target

AT&T

Verizon

دارایی‌های آغازی

دارایی‌های پایانی

میانگین کل دارایی‌ها

درآمد یا فروش کل

گردش دارایی

همانطور که می‌بینید، نسبت گردش دارایی شرکت‌های AT&T و Verizon کمتر از بقیه است؛ این مسئله برای شرکت‌های که در حوزه‌هایی مثل خدمات (utilities) یا ارتباطات از راه دور (telecommunications) فعال‌اند، طبیعی و معمول است.

انتظار می‌رود که این شرکت‌ها، به دلیل دارایی‌های زیادی که دارند، آهسته‌تر بتوانند آن را برای افزایش فروش خود به گردش درآورند.

مشخص است که نمی‌توان نسبت‌های گردش دارایی شرکت‌های Walmart و AT&T را با هم مقایسه کرد؛ چرا که این شرکت‌ها در حوزه‌های بسیار متفاوتی فعالیت دارند. اما مقایسه نسبت‌های گردش دارایی AT&T و Verizon می‌تواند برآورد بهتری از این مسئله به ما بدهد که کدام شرکت به صورت بهینه‌تری از دارایی‌هایش استفاده می‌کند. در جدول می‌بینید که نسبت گردش دارایی Verizon از AT&T بالاتر است.

به ازای هر دلار دارایی، شرکت Walmart توانسته فروشی برابر با 2.30 دلار داشته باشد؛ در حالی که این رقم برای شرکت Target برابر با 2.00 دلار است. گردش دارایی Target می‌توان نشان‌دهنده این باشد که فروش این شرکت خرده‌فروشی دچار کساد شده است یا این شرکت کالاهای غیرقابل استفاده را در انبار نگه می‌دارد.

علاوه‌ بر این، گردش دارایی پایین‌تر این شرکت می‌تواند به این معنا باشد که روش‌های وصول مطالبات Target، سهل‌انگارانه هستند. از این رو احتمالا دوره وصول مطالبات این شرکت بسیار طولانی باشد.

همچنین امکان دارد که این شرکت، استفاده پربازدهی از دارایی‌های خود نداشته باشد. ممکن است که دارایی‌های ثابت این شرکت، مثل املاک و تجهیزات، بی‌استفاده مانده باشند یا از آن‌ها به اندازه حداکثر ظرفیت‌شان استفاده نشود.

نسبت‌های نزدیک به گردش دارایی

گاهی ممکن است که سرمایه‌گذاران و تحلیلگران بخواهند این را اندازه بگیرند که یک شرکت، با چه سرعتی می‌تواند دارایی‌های ثابت یا دارایی‌های فعلی خود را به گردش درآورد و به فروش و درآمد تبدیل کند.

در این مواقع تحلیلگران می‌توانند از نسبت‌های خاصی مثل نسبت گردش دارایی‌های ثابت (fixed-asset turnover ratio) یا نسبت سرمایه در گردش (working capital ratio) استفاده کنند تا کارایی این کلاس‌های دارایی را محاسبه نمایند.

نسبت سرمایه در گردش برای اندازه‌گیری این مسئله استفاده می‌شود که یک شرکت، چقدر خوب از منابع مالی حاصل از سرمایه در گردش خود برای فروش و کسب درآمد استفاده می‌کند.

تفاوت بین گردش دارایی و گردش دارایی ثابت

نسبت گردش دارایی، میانگین کل دارایی را در مخرج قرار می‌دهد اما نسبت گردش دارایی ثابت، تنها از دارایی‌های ثابت استفاده می‌کند.

به طور کلی، نسبت گردش دارایی ثابت (FAT) برای سنجش عملکرد اجرایی توسط تحلیلگران به کار می‌رود. این نسبت کارایی، فروش خالص (صورت درآمد) را با دارایی‌های ثابت (ترازنامه) مقایسه می‌کند و توانایی شرکت را برای ایجاد فروش خالص از جانب سرمایه‌گذاری‌هایش در دارایی‌های ثابت اندازه می‌گیرد.

این دارایی‌های ثابت شامل اموال (property)، ماشین‌آلات (plant) و تجهیزات (equipment) می‌شود که از آن با عبارت PP&E هم یاد می‌شود.

نسبت گردش دارایی ثابت بالاتر، نشان‌دهنده این است که آن شرکت توانسته از سرمایه‌گذاری‌های خود در دارایی‌های ثابت، به طور بهینه‌تر و کاراتری برای ایجاد درآمد استفاده کند.

محدودیت‌های استفاده از نسبت گردش دارایی

از نسبت گردش دارایی باید برای مقایسه سهامی که به هم شبیه هستند استفاده شود اما این نسبت نمی‌تواند تمام جزئیاتی که برای تحلیل سهام به کار می‌آیند را در اختیارتان قرار دهد.

ممکن است که نسبت گردش دارایی یک شرکت در هر سالی، از اساس در مقایسه با سال‌های قبل یا بعدش تفاوت داشته باشد. سرمایه‌گذاران در این زمان باید روند نسبت گردش دارایی آن شرکت را در طی زمان بررسی کنند تا مشخص شود که وضعیت استفاده از دارایی‌ها در آن شرکت در حال پیشرفت است یا بدتر می‌شود.

وقتی که شرکتی انتظار رشد بیشتر دارد و به همین دلیل میزان قابل توجهی از دارایی‌ها را خریداری می‌کند، نسبت گردش دارایی آن به صورت مصنوعی کاهش می‌یابد. به همین شکل اگر شرکتی به قصد آماده شدن برای رشد کاهشی، دارایی‌هایش را بفروشد، این نسبت به طور مصنوعی بزرگ می‌شود.

همچنین عوامل دیگری (مثل فصلی بودن یا seasonality در کار یک شرکت) هم وجود دارند که می‌توانند نسبت گردش دارایی یک شرکت را در بازه‌های زمانی کوچک‌تر از یک سال، دست‌خوش تغییر کنند.

سؤالات متداول

در این بخش به چند سوال پرتکرار در زمینه نسبت گردش دارایی می‌پردازیم:

گردش دارایی بالاتر بهتر است یا پایین‌تر؟

به طور کلی، نسبت بالاتر، بهتر دانسته می‌شود؛ چون نشان‌دهنده این است که آن شرکت، در ایجاد فروش یا درآمد از دارایی‌های خود، کاراتر عمل می‌کند.

نسبت پایین‌تر نشان می‌دهد که شرکت از دارایی‌هایش به صورت بهینه استفاده نمی‌کند و احتمالاً مشکلات داخلی دارد.

چه میزانی برای گردش دارایی، خوب محسوب می‌شود؟

نسبت‌های گردش دارایی در صنایع مختلف، متفاوت است؛ به همین دلیل، تنها نسبت‌های شرکت‌هایی قابل مقایسه است که در یک حوزه فعالیت می‌کنند و در صنایع یکسان هستند.

به عنوان مثال، شرکت‌های بخش خدمات یا خرده‌فروشی، دارایی‌های کم و حجم فروش زیادی دارند و این مسئله باعث می‌شود که نسبت گردش دارایی آن‌ها به طور میانگین، بالا باشد. در عین حال، تولیدی‌ها یا شرکت‌هایی که در حوزه‌هایی مثل خدمات آب، برق و گاز فعالیت می‌کنند، دارایی‌های زیادی دارند و این باعث می‌شود که نسبت گردش دارایی آن‌ها کمتر باشد.

شرکت‌ها چگونه می‌توانند نسبت گردش دارایی خود را بهبود بدهند؟

شرکت‌ها می‌توانند با انجام برخی کارها، نسبت گردش دارایی پایین خود را بالا ببرند. شرکت می‌تواند قفسه‌های خود را با مواردی پر کند که بسیار پرفروش‌اند، تنها در صورت لزوم انبار خود را دوباره پر کند و ساعات کارش را افزایش دهد تا تعداد مشتریان و فروش خود را بالا ببرد.

آیا شرکت‌ها می‌توانند گردش دارایی خود را دست‌کاری کنند؟

بسیاری از ارقام حسابداری می‌توانند توسط مدیریت یک شرکت به گونه‌ای تغییر کنند که وضعیت شرکت بهتر از آنچه که هست به نظر برسد. نسبت گردش دارایی هم می‌تواند طوری دست‌کاری شود که کارایی شرکت روی کاغذ، بهتر از آنچه که در واقعیت اتفاق می‌افتد نشان داده شود.

برای مثال با فروش دارایی‌ها برای آماده شدن برای رشد نزولی، می‌توان به صورت مصنوعی نسبت گردش دارایی را افزایش داد. همچنین می‌توان روش‌های ثبت استهلاک دارایی‌های ثابت را طوری تغییر داد که همین اثر را داشته باشد؛ چرا که با این کار، ارزش حسابداری دارایی‌های شرکت دست‌خوش تغییر می‌شود.

این اصطلاح در واژه‌نامه جامع بورسینس منتشر شده است.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

مدیریت سرمایه در گردش کسب‌و‌کارهای کوچک؛ چرا و چگونه؟

مدیریت سرمایه در کسب وکارهای کوچک

صاحبان کسب وکارهای کوچک، فارغ از نوع صنعت و تعداد کارمندان، باید چرخه سرمایه در گردش شرکت خود -یا مدت زمانی که از تولید یک محصول و خدمت تا زمان دریافت مبلغ آن محصول و خدمت می‌گذرد- را درک کنند. هر چه این چرخه طولانی‌تر باشد، یک کسب وکار زمان بیشتری را بدون نقدینگی و سرمایه به سر می برد و در سرمایه‌گذاری یا پرداخت هزینه‌ها و تعهدات شرکت، امکان ایجاد اختلال بیشتر می‌شود.

درک کامل مولفه‌های چرخه سرمایه در گردش برای بقاء شرکت ضروری است، چرا که امکان مدیریت بهتر جریان نقدینگی را به شرکت می‌دهد. تمام کارشناسان کسب وکارهای کوچک معتقدند که نداشتن برنامه درست و پیش‌بینی نکردن مقدار نقدینگی لازم، عامل اصلی در ورشکست شدن کسب‌کارهای کوچک است. همچنین این یک شاخص مناسب برای نشان دادن کارایی و سلامت مالی نسبت سرمایه در گردش چیست؟ کوتاه مدت شرکت است. جریان گردش نقدی مثبت نشانه‌ای از امکان گسترش، رشد یا کسب موقعیت مناسب در بازار است.

چگونه سرمایه در گردش را حساب کنیم؟

سرمایه در گردش از تفاضل بین دارایی‌های جاری‌(حساب‌های دریافتنی، دریافت‌های نقدی و معادل آن و هر موجودی دیگر) و بدهی‌های جاری (از جمله حساب‌های پرداختنی) به دست می‌آید. وقتی دارایی‌های یک شرکت از بدهی‌های آن کمتر باشد، کسری در گردش سرمایه وجود دارد. همچنین امکان دارد سرمایه در گردش قابل توجهی در اختیار شرکت باشد و همزمان مشکل نقدینگی –به دلیل کمبود نقدینگی در دارایی‌های جاری- وجود داشته باشد.

نسبت سرمایه در گردش شرکت را می‌توان با تقسیم دارایی‌های جاری بر بدهی های جاری به دست آورد. اگر عدد به دست آمده کمتر از ۱ باشد نشانگر نرخ منفی سرمایه در گردش همراه با دارایی‌های فعلی اندک است که نمی‌تواند بدهی‌های کوتاه مدت را پوشش دهد. از طرف دیگر نسبت بالاتر از ۲ می‌تواند مدیریت ضعیف سرمایه را نشان دهد(موجودی بالای محصولات در انبار، مقدار زیاد پول که در بانک سپرده‌گذاری شده و سرمایه‌گذاری نشده است، وصول مطالبات). دامنه ایده‌آل این نسبت بین ۱٫۲ تا ۲ است. این مقدار نشان می‌دهد که شرکت قادر است هزینه‌های جاری و نقدینگی لازم را تامین کند و برای مواقع غیرمنتظره همانند هزینه‌های نگهداری و یا ساخت برای کسب وکار جدید،‌ اختیار عمل داشته باشد.

معیاری برای تعیین نقدینگی مورد نیاز

یک معیار مهم در تعیین نقدینگی مورد نیاز یک شرکت،‌ درک چرخه عملیاتی یا مدت زمان تبدیل نقدینگی به محصول و نیز تبدیل آن محصول به نقدینگی است. چرخه عملیاتی به این موارد بستگی دارد: حساب‌های دریافتنی، موجودی و حساب‌های قابل پرداخت بر حسب روز، مدت زمانی که برای جمع‌آوری مطالبات و تبدیل آن به پول نقد طول می‌کشد، روزهایی که طول می‌کشد تا موجودی انبار به فروش رود و روزهایی که به طول می‌انجامد تا یک کسب وکار فاکتورهای خرید را پرداخت کند. هدف هر کسب‌وکاری این است که بتواند چرخه عملیاتی را با درآمد خود به تنهایی تامین مالی کند. شرکت باید حداقل به اندازه سه ماه سرمایه در گردش داشته باشد.

چگونگی مدیریت سرمایه در گردش

در مواردی که کمبود سرمایه در گردش وجود دارد، یک کسب وکار می‌تواند با بهبود حساب‌های دریافتنی، مدیریت انبار و موجودی و حساب‌های پرداختنی برای تغییر زمان‌بندی و در نتیجه میزان سرمایه در گردش، چرخه تبدیل نقدینگی خود را کوتاه کند. در همه موارد، این توانایی کسب‌وکار است که می تواند حساب‌ها را به پول نقد تبدیل کند و این می‌تواند به شکل مدیریت جریان پول باشد:

  • ارائه مشوقات یا الزامات همانند دادن تخفیف در پرداخت زودهنگام به منظور تسریع در دریافت حساب‌های دریافتنی مثلا در ۱۰روز به جای ۳۰روز
  • استخدام شخصی به صورت پاره‌وقت برای پیگیری حساب‌های معوق از طریق تماس با مشتریان و تضمین پرداختی‌ها

چرخه تبدیل محصول و خدمت به پول نقد با توجه به صنعت متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال تولیدکنندگان معمولاً چرخه‌های طولانی‌تری نسبت به مشاغل مبتنی بر خدمات دارند. برای برخی، سرمایه در گردش ممکن است یک مسئله فصلی باشد، همانند خرده‌فروشانی که باید در طول فصل تعطیلات موجودی قابل توجهی را در فروشگاه نگه دارند و سریع آن را به پول نقد تبدیل کنند.

چگونه سرمایه در گردش را افزایش دهیم؟

روش‌های مختلفی برای حل مشکل کمبود سرمایه در گردش وجود دارد؛ از جمله تزریق پول نقد توسط مالک. این کمبود سرمایه در گردش را می‌توان توسط ارائه سهام شرکت (اگر شرکت تا این حد رشد کرده است که بتواند سهام به بازار عرضه کند)، کاهش مخارج کلی یا بهبود هزینه‌های تولید از طریق تکنولوژی یا خلق نوآوری در فرایندها، جبران کرد. اکثر کسب‌وکارهای در حال رشد نمی‌توانند چرخه عملیاتی (تعداد روزهای سررسید حساب‌های دریافتنی به علاوه روزهایی که کالا در انبار ذخیره می شود) را فقط با درآمدهای آتی تأمین مالی کنند. در بسیاری از مواقع‌، بخصوص در مواقع رشد تجارب کسب‌وکارهای کوچک، وام‌های تجاری مناسب می‌تواند از جمله هوشمندانه‌ترین گزینه‌ها برای جبران کمبود نقدینگی عملیاتی باشد. دو نوع وام مشترک وجود دارد که می‌توانند این شکاف را برطرف کنند.

وام‌های مشترک

وام کوتاه مدت معمولاً بسته به مبلغ وام و وضعیت مالی کسب‌وکار، در یک سال یا کمتر پرداخت می‌شود. وام‌های کوتاه مدت اغلب برای مبالغ زیاد و هزینه‌های خاص استفاده می‌شوند که یک تاخیر قابل‌توجه در دریافت پرداختی‌ها را شامل می‌شود. به عنوان مثال؛ یک تولید کننده می‌تواند برای ساخت یک قطعه قابل توجهی از تجهیزات که برای تکمیل، تحویل و نصب، یک سال تا ۱۸ماه زمان نیاز دارد، قرارداد ببندد. در این حالت، وام ۱۸ ماهه معقول است زیرا امکان پرداخت آن به طور کامل وجود دارد. لازم به ذکر است که در اقتصادهایی که تورم دارند،‌ نرخ تورم نیز باید در نظر گرفته شود.

یک خط اعتباری تجاری (LOC) در صورتی که به درستی مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند شکاف بین زمانی که یک کسب‌وکار باید هزینه مواد اولیه را به فروشندگان پرداخت کند تا زمانی که پول محصولات فروخته شده خود را از مشتریان دریافت می‌کند‌، را پر کند. وام دهندگان چرخه سرمایه در گردش عملیاتی کسب و کار، حاشیه‌های عملیاتی آن‌، ثبات روابط فعلی مشتری و فروش مداوم و فعالیت‌های بازاریابی آن را برای تعیین مناسب‌ترین خط اعتباری، تجزیه‌وتحلیل می‌کنند. یک خط اعتباری همیشه باید به عنوان یک «پل فصلی» مشاهده شود. مشکلات در پرداخت هزینه‌های اعتباری نشانه بارز بروز چالش‌های بیشترِ سرمایه در گردش است.

دلایل موثقی وجود دارد که جمله «پول نقد پادشاه است»، یک اصطلاح کسب وکاری محبوب است. روشن است که چرا مدیریت سرمایه در گردش هوشمندانه در تضمین موفقیت کسب‌وکاری که جریان نقدینگی دارد،‌ حیاتی است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.