سهام بنیادی چیست؟


علی مومنی عضو تحریریه

آموزش سریع شناسایی سهام ارزشمند در 5 دقیقه !

آموزش سریع شناسایی سهام ارزشمند در 5 دقیقه !

دغدغه بسیاری از سهامداران و علاقه مندان به بورس، شناسایی سهام ارزشمند برای خرید در بازار بورس است. برای شناسایی سهام خوب در بورس راه های مختلفی وجود دارد که در ادامه سعی می کنیم این راه هارا به طور کامل برای شما توضیح دهیم.اگر دنبال جواب سوال چه سهامی را در بورس بخریم ؟ هستید حتما تا انتهای این سهام بنیادی چیست؟ آموزش همراه ما باشید.

نحوه ورود به بورس

اگر برایتان سوال است که نحوه ورود به بورس چگونه بوده و در بازار بورس چگونه سهام بخریم، باید بدانید که برای شروع سرمایه گذاری در بورس باید ابتدا در سامانه "سجام" ثبت نام کنید. بعد از ثبت نام در سامانه سجام باید از کارگزاری کد بورسی دریافت کنید. بعذ از طی مراحل بالا می توانید به راحتی در بورس سرمایه گذاری کنید.چگونه در بورس سهام بخریم؟با مراجعه به پنل کارگزاری کاریزما میتونین به راحتی اقدام به خرید و فروش کنید.

شرکت های موجود در بورس

قبل از اینکه نحوه شناسایی بهترین سهام برای خرید در بورس را بفهمیم لازم است بدانیم که چه شرکت هایی در بورس بوده و قابل معامله هستند. تعداد شرکت های حاضر در بورس بیش از 700 شرکت است که هر روزهم به تعداد آن اضافه می شود. شرکت های حاضر در بورس از تمام صنایع کشور بوده و از کوچک ترین تا بزرگ ترین شرکت های کشور را شامل می شوند.

برای مشاهده لیست شرکتهای بورسی و اطلاعات شرکتهای بورسی به سایت رفته tsetms و به قسمت دیده بان بازار مراجعه کنید. راه دوم نیز رفتن به سایت fipiran و مراجعه به قسمت بازار است.

هم چنین برای مشاوره سهام و شناسایی روش های سرمایه گذاری با کارشناسان کاریزما در ارتباط باشید.

چگونه سهام ارزشمند بازار بورس را شناسایی کنیم؟

شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که سیگنال خرید و فروش سهام در بورس چگونه صادر می شود؟ در ادامه همراه ما باشید با انواع روش های تحلیل و شناسایی سهام.

برای شناسایی بهترین سهام بورس باید با انواع تحلیل و راه های تجزیه سهام بورسی آشنا باشیم.

روش های تحلیل سهام شرکت ها

به طور کلی در بازار بورس برای اینکه بدانیم در بورس چه سهامی بخریم 2 راه تحلیل وجود دارد: تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. البته راه های دیگری هم برای تحلیل در بازار بورس وجود دارند که به دلیل کاربردی تر بودن 2 راه فوق از ذکر آن ها صرف نظر کردیم. در ادامه همراه ما باشید با توضیحات روش‌های تحلیل سهام شرکت‌ها

تحلیل بنیادی

در تحلیل فاندامنتال یا همان بنیادی، برای انتخاب بهترین سهام برای خرید به روش بنیادی از پارامترهایی نظیر چشم ‌انداز صنعت، سودآوری، وضعيت نقدينگی، ميزان بدهی ‌ها، نسبت قيمت به سود هر سهم، درصد سهام شناور آزاد، نقد شوندگی، سياست تقسيم سود و تركيب سهامداران شركت استفاده می شود. طبق اصول این تحلیل، برای اینکه بدانیم چه سهامی بخریم باید به ارزش ذاتی يک سهم با توجه شرايط كنونی و آتی شرکت، وضعيت اقتصاد كلان، جايگاه صنعت در اقتصاد آن كشور و روند اطلاعات مالی شركت قابل محاسبه و ارزیابی خواهد بود. در نهایت با توجه به سودآوری و اطلاعاتی که در صورت های مالی شرکت ها در اختیار فعالان بازار سرمایه قرار می گیرد، بهترین شرکت انتخاب‌ شده و سهام آن شرکت خریداری می گردد.

این مقاله را حتما بخوانید: تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل تکنیکال

در روش تحلیل تکنیکال، برای انتخاب بهترین سهام برای خرید به روش تکنیکال تحلیل گران با بررسی روند نوسانات قیمت یک سهم در گذشته، سعی در پیش ‌بینی قیمت آن در آینده دارند. بنابراین تحلیل تکنیکال به ‌عنوان ابزاری در دست سرمایه ‌گذاران است تا قوی ‌ترین احتمال را با استفاده از اندیکاتورهای پرکاربرد در بورس، اسیلاتورها و ابزارهای گوناگون پیش‌ بینی نمایند.

البته این نکته را به خاطر داشته باشید که در این روش، صحبت از احتمالات است. یعنی نمی توانیم به طور قطع پیش بینی کنیم که چه سهمی بخریم و حتما سهام سهام بنیادی چیست؟ مورد نظر در آینده با رشد مواجه خواهد شد. چند فرضیه مهم در این تحلیل وجود دارد، که می تواند به ما در انتخاب سهام ارزشمند کمک کند. از جمله:

  • تاریخ تکرار می شود
  • همه چیز در قیمت لحاظ شده است.
  • قیمت ها در قالب روند ها حرکت می کنند.

پس با این تفاسیر باید بگوییم دسترسی به اطلاعات گذشته شرکتی که سهام خود را در بازار بورس عرضه نموده است، می تواند به ما در انتخاب سهام ارزشمند کمک نماید.

انواع ارزش سهام

برای پاسخ به این سوال که ارزشمندترین سهم‌های بورس کدامند؟ باید بدانیم که در بازار بورس ارزش های متفاوتی برای هربرگه سهم تعریف می شود. در ادامه انواع ارزش هربرگه سهم را به طور کامل توضیح خواهیم داد:

ارزش دفتری هر سهم

ارزش دفتری بیانگر خالص سرمایه صاحبان سهم است. اگر در صورت مالی، دارایی هارا منهای بدهی ها کنیم، عدد باقی مانده حقوق صاحبان سهم است.اگر حقوق صاحبان سهم را تقسیم بر تعداد برگه سهم شرکت کنیم، ارزش دفتری هربرگه سهم بدست می آید.

با ارزش‌ترین شرکت‌ها بر مبنای ارزش حقوق صاحبان سهام شرکت هایی هستند که بیشترین خالص حقوق صاحبان سهام را داشته باشند.

ارزش اسمی هر سهم

ارزش اسمی نشان دهنده ارزش اولیه هربرگه سهم است که به طور معمول در بازار سرمایه این ارزش 100 تومان در نظر گرفته می شود. ارزش اسمی هر سهم در افزایش سرمایه ها و معاملات حق تقدم سهام کاربرد دارد. هم چنین برای محاسبه تعداد سهم هرشرکت، سرمایه شرکت را تقسیم بر ارزش اسمی هر سهم می کنیم.

ارزش ذاتی هر سهم

به ارزش واقعی یک سهم که براساس دارایی های شرکت بدست می آید، ارزش ذاتی می گویند. برای بدست آوردن ارزش ذاتی یک سهم، باید تمام دارایی های شرکت را ارزش گذاری کرده و بدهی های شرکت را از آن کم کنیم و درآخر هم تقسیم بر تعداد برگه سهم شرکت کنیم.

تفاوت عمده ارزش ذاتی و ارزش دفتری، در ارزش دارایی های شرکت است. به طور معمول در صورت های مالی، دارایی ها با بهای تمام شده ذکر می شوند که برای محاسبه ارزش دفتری به کار می رود. اما برای محاسبه ارزش ذاتی باید دارایی های شرکت به قیمت روز ارزش گذاری شوند.

مثلا فرض کنید که شرکت الف یک زمین را در سال 1380 به قیمت 1 میلیون تومان خرید کرده است. در صورت های مالی سال 1401، زمین فوق همچنان 1 میلیون تومان ثبت شده است.(مگر اینکه شرکت تجدید ارزیابی زمین را انجام داده باشد).

اما برای محاسبه ارزش ذاتی سهم باید زمین فوق را به قیمت روز ارزش گذاری کنیم که قطعا عددی بیشتر از 1 میلیون تومان خواهد بود.

به دلیل پیچیدگی زیاد دارایی های شرکت های بورسی، محاسبه ارزش ذاتی آن ها کاری بسیار دشوار است. از این روش بیشتر برای شرکت های سرمایه گذاری که بخش اعظمی از دارایی های آن ها سهام است،استفاده می شود.

با ارزش‌ترین شرکت‌ها بر مبنای ارزش روز دارائی ها شرکت هایی هستند که ارزش فعلی و محاسبه شده دارایی های آن ها بیشتر باشد.

ارزش بازار هر سهم

ارزش بازار هرسهم، عبارت است از تقسیم ارزش بازار بر تعداد برگه سهم که به طور معمول قیمت معامله روی تابلو هر سهم می باشد.

با ارزش‌ترین شرکت‌ها بر اساس ارزش بازار شرکت هایی هستند که حاصلضرب قیمت هربرگه سهم در تعداد برگه سهم های آن بیشتر باشد.

چگونه بهترین سهام برای خرید را شناسایی کنیم؟

حالا که با انواع تحلیل و مفاهیم اولیه ارزش هر سهم آشنا شدیم، وقت آن است که نحوه شناسایی سهام ارزشمند در بورس برای خرید را ذکر کنیم. مهم ترین نکته این است که هیچ کدام از روش ها و تحلیل ها به تنهایی نمی توانند ارزشمندی یک سهم را تضمین کنند. پس همواره باید بدانیم که هر روش ریسک ها و مزایای خودش را دارد و بهره بردن از چندروش که پوشش دهنده ریسک های هم دیگر باشند بهترین روش شناسایی بهترین سهم برای خرید است. حالا شاید برای سهامداران تازه وارد تر این سوال مطرح شود که چگونه سهام مناسب را تشخیص دهیم؟ و چگونه سهام مناسب را تشخیص دهیم؟ در پاسخ باید گفت که روش های مختلفی برای تشخیص سهام های مستعد رشد وجود دارد که در ادامه سعی میکنیم به هر کدام از آن اشاره داشته باشیم تا شما عزیزان هم به سادگی نحوه شناسایی سهام ارزشمند در بورس را یاد بگیرید.

نسبت P/E

از پرکاربردترین نسبت ‌ها در بین نسبت‌ های مالی، نسبت قیمت بر سود سهام است که ارزش بازار یک سهم را نمایان می کند. P سهام بنیادی چیست؟ بیانگر قیمت سهم (price) و E بیانگر سود سهم که همان EPS است. در واقع هر اندازه میزان این نسبت پایین ‌تر باشد، نشان از پایین بودن ارزش ذاتی سهم در مقابل سودآوری شرکت دارد و این نشان دهنده این است که در آینده قیمت سهام افزایشی خواهد بود.

به طور معمول برای پی بردن به اینکه پی بر ای سهمی خوب است یا نه، این نسبت را در هر صنعت با سهم های هم گروهی آن مقایسه می کنیم. به عنوان مثال شاید p/e 6 برای سهمی در صنعت سیمان مناسب باشد اما همین نسبت برای سهمی در صنعت فولاد زیاد مناسب نباشد. پس نسبت p/e باید برای یک شرکت با شرکت های هم گروهی خود مقایسه شود.

نسبت پی بر ای یک پارامتر خلاصه برای یافتن این مورد است که سهام ارزشمند را به کمک EPS و P/E در بورس پیدا کنیم. هرچه نسبت پی برای پایین تر باشد آن سهم ارزنده تر است.

قابلیت نقدشوندگی بالا

از مواردی که در شناسایی بهترین سهام برای خرید در بورس باید به آن توجه بسیار زیادی داشته باشید، قابلیت نقدشوندگی آن سهام است، به بیان ساده یعنی هر زمان که دارنده سهم بخواهد سهام خود را به فروش برساند، به راحتی قادر به انجام این کار باشد. نقدشوندگی یک سهم معیارهای مختلفی برای سنجش دارد. ارزش و حجم معاملات روزانه، سهامداران عمده و بازارگردان ها، روون بودن معاملات و گیرنکردن در صف های خرید و فروش و. از پارامترهای سنجش نقدشوندگی یک سهم هستند. هر سهام بنیادی چیست؟ اندازه تعداد خرید و فروش روزانه یک سهم بیشتر باشد و حجم بالاتری از سهام مورد معامله قرار گیرد، قابلیت نقدشوندگی آن سهم هم به مراتب بالاتر خواهد بود.

نسبت P/B

همانطور که در بالا گفتیم، یکی از انواع ارزش ها در بازار بورس ارزش دفتری هربرگه سهم است. باتوجه به این ارزش، نسبت p/b تعریف می شود. این نسبت حاصل تقسیم قیمت هربرگه سهم به ارزش دفتری هر برگه سهم است. این نسبت دربردارنده این موضوع است که ارزش دفتری یک سهم در برابر جریان بازار چگونه است.

سود تقسیمی بالا

یکی از پارامترهای مهم تصمیم گیری سود تقسیمی در هر شرکت است. برخی سرمایه گذاران که دید بلندمدت تری در بازار سرمایه دارند به این پارامتر بهای بالایی می دهند. هرچه نسبت سود تقسیمی به سود نقدی بالاتر باشد، یعنی شرکت بخش بزرگتری از سود خودرا بین سهامداران تقسیم می کند. پس تقسیم سود یکی از روش های پیشنهاد خرید سهام است.

تابلو خوانی در بورس

بعد از تحلیل تکنیکال و بنیادی، تابلوخوانی را می توان مهم ترین ابزار تحلیل و پیشنهاد سهام در بورس دانست. در مبحث تابلو خوانی، شما با توجه به تغییرات حجم معاملات، تعداد خریدار و فروشنده حقیقی و حقوقی و حجم خرید و کد به کد حقوقی به حقیقی، به ‌عنوان مهم ‌ترین متغیرهای تابلو خوانی در کنار ارزیابی دیگر عواملی که در صفحه سایت هر نماد بورسی در اختیار شماست، در رابطه با ورود و خروج سهامداران و توجه به یک شرکت را مورد محاسبه قرار دهید و در نتیجه با تلفیق این مبحث با تحلیل تکنیکال و بنیادی درصد موفقیت خود در بازار بورس را افزایش خواهید داد.

صورت‌های مالی و فعالیت شرکت

چگونه یک سهام خوب انتخاب کنیم؟! بررسی صورت های مالی هرشرکت یکی دیگر از روش های خرید و فروش پرسود است.

بررسی تمامی ابعاد ترازنامه اعم از دارایی‌های جاری و غیرجاری و بدهی‌ها جاری و غیرجاری و حقوق مالکانه یا حقوق صاحبان سهام و مقایسه انها طی دوره ماهانه؛ سالانه و مقایسه ترازنامه حسابررسی شده طی دوره مالی ۵ و۱۰ ساله اخیر شرکت و دریافت نکات ضعف و قوت در ترازنامه.

در صورت‌های سود زیان اکثر افراد ملاک را بر سود هر سهم می‌گذارند که یک خطای خطرناک می‌باشد؛ چرا که باید در صورت‌های سود و زیان به عملیاتی و غیر عملیاتی بودن سود و درامد و هزینه ها نیز توجه شود و این صورت نیز باید بطور مداوم و طی بازه‌های ماهانه سالانه و بازه زمانی ۵ سال متوالی و ١٠ سال متوالی نسبت به دوره‌های قبل سهام بنیادی چیست؟ و بعد خود مقایسه گردد.

دیگر ویژگی های سهام ارزشمند در بورس

معیارهای بسیار دیگری برای تشخصی سهام ارزشمند در بورس وجود دارد مانند: شامل معلق بودن یا نبودن سهم، فیلترنویسی، شناوری سهم، طرح های توسعه شرکت، ریسک های تهدید کننده سهم و .

یکی دیگر از روش های شناسایی سهام ارزشمند در بورس مشاوره خرید سهام است. که باتوجه به نظر کارشناسان می توانید مشاوره سرمایه گذاری رایگان را تجربه کنید.

کدام سهام ارزش خریدن را دارد؟

تمام روش های شناسایی و تحلیل سهام ارزشمند در بورس گفته شد تا به اینجا برسیم که چگونه سهام ارزشمند در بازار را شناسایی کنیم؟ برای اینکه فهمیم کدام سهام ارزش خریدن دارد باید ویژگی های آن را بسنجیم اما باید به خاطر داشته باشیم که یک سهم نمی تواند تمام ویژگی های مثبت را داشته باشد و برای پیداکردن سهام ارزشمند باید از خیر برخی ویژگی ها بگذریم.

اینکه سهام چی بخرم ، کاملا بستگی به معیار ها و افق دید سرمایه گذاری هر شخص دارد.

به عنوان مثال فرض کنید دنبال این هستیم که سهام ارزشمند را به کمک EPS و P/E در بورس پیدا کنیم و به دنبال بهترین سهام برای خرید بلند مدت مدت هستید، پس تحلیل بنیادی، نسبت p/e و تقسیم سود برای شما اهمیت بیشتری خواهد داشت.

یا فرض کنید شما دنبال بهترین سهام برای خرید کوتاه مدت هستید، احتمالا باید پارامترهای تحلیل تکنیکال، تابلو خوانی و نقدشوندگی برای شما اهمیت بیشتری داشته باشد.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی؛ تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری اصلی در تحلیل بازارهای مالی هستند. سرمایه گذاران و معامله گران از هردو برای تحقیق و پیش بینی قیمت سهام آتی استفاده میکنن.

مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری هردو طرفداران و مخالفانی دارن. تحلیل بنیادی به تجزیه و تحلیل جنبه های مالی یک کسب و کار مانند صورت های مالی و نسبت های مالی و سایر عوامل اقتصاد و عوامل موثر بر کسب و کار برای تجزیه و تحلیل ارزش بازار منصفانه سهم/ اوراق بهادار آن اشاره داره.

در مقابل، تحلیل تکنیکال به تحلیل قیمت منصفانه سهام/ اوراق بهادار با بررسی و تحلیل روند ها و تغییرات گذشته قیمت سهام و مطالعه اطلاعات تاریخی کسب و کار اشاره داره. در ادامه با من همراه باشین تا به جزییات این دو تحلیل تکنیکال و بنیادی، تفاوت این دو تحلیل نگاهی بندازیم.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی (FA) روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط هستش .

تحلیلگران بنیادی هر چیزی را که بتواند بر ارزش اوراق بهادار تاثیر بذاره، از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند اثربخشی مدیریت شرکت، مطالعه میکنن.

هدف نهایی رسیدن به عددی هست که سرمایه گذار می تونه با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کنه تا ببینه آیا اوراق بهادار کمتر یا بیشتر ازحدش ارزش گذاری شده. اگر میخواهید مسیر بنیادی رو انتخاب حتما تحلیل های زیر رو انجام بدین:

1. تجزیه و تحلیل صنعت

2. تجزه و تحلیل شرکت

3. تحلیل اقتصادی

انواع مختلف تحلیل بنیادی

دو نوع اصلی تحلیل بنیادی وجود داره:

مطالعه ای که شامل ارزش برند، تصمیمات مدیریتی، عملکرد مالی شرکت در یک دوره معین و سایر عوامل مشابه هست. برای مثال رفتار مصرف کننده، تقاضا و شناخت شرکت در بازارهای گسترده تر و هدفش کشف پاسخ به سوالاتی مانند چگونگی درک آن و تصمیمات مدیریتی که باعث سروصدا در بازار میشه.

کمی:

تحلیلی که صرفا مبتنی بر اعداد هستش و صورت های مالی شرکت را در نظر می گیره و قیمت سهام را از مشاهدات به دست میاره که شامل تجزیه و تحلیل اعداد، نسبت ها و ارزش ها برای درک قیمت سهام و سلامت مالی کلی شرکت هست.

اگرچه رویکردها متفاوت هست، اما برای تجزیه و تحلیل جامع قیمت سهام یه شرکت به همان اندازه مهمن. همچنین دو فرآیند تحلیل بنیادی وجود داره :

رویکرد از بالا به پایین:

دراین رویکرد، کارشناسان از عوامل کلان اقتصادی به ارزیابی اقتصاد میپردازن و اول صنعت سپس،آنها به شرایط بازار و در نهایت به ارزیابی پیشرفت، مدیریت و سایر عوامل اقتصادی خرد شرکت میرسن.

رویکرد از پایین به بالا:

این رویکرد برعکس دوره از بالا به پایین هست. این کار با مطالعه شرکت، کشف رکورد و عملکرد آن شروع می شود و سپس به آرامی به سمت عوامل کلان اقتصادی مانند شرایط صنعت و اقتصاد یک کشور حرکت میکند.

درکل تجزیه و تحلیل از بالا به پایین دید وسیع تری از اقتصاد داره، از کل بازار شروع میشه و در ادامه به یه بخش، صنعت و دراخر به یه شرکت خاص محدود میشه. برعکس، تجزیه و تحلیل از پایین به بالا با یه سهم خاص شروع میشه و برای در نظر گرفتن همه عواملی که بر قیمت آن تاثیر میذاره، گسترده میشه. بیشتر تحلیل های بنیادی برای ارزیابی قیمت سهام استفاده میشه، اما می توانیم از آن در طیف وسیعی از طبقات دارایی مانند اوراق قرضه و فارکس استفاده کنیم.

مزایای تحلیل بنیادی

در ادامه مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی به مزایا و معایب تحلیل بنیادی اشاره می کنیم.

تجزیه و تحلیل بنیادی شما رو قادر میسازه نبض شرکت رو بخونین. شما میتونین پویای های مالی درون شرکت رو درک کنید و تعیین کنید که آیا در وضعیت خوبی هست یا مشکلاتی وجود داره. شناسایی سهام خوب بزرگترین مزیت تحلیل بنیادی هست که به ما در یادگیری پیچیدگی های مختلف بازار سهام کمک میکنه و در نتیجه به سرمایه گذار کمک میکنه تا سهام کالایی را که مدل تجاری و آینده خوبی داره شناسایی کنه و در عین حال از سهام بد دوری کنه.

مزیت دیگر تحلیل های بنیادی پایه محکم برای سرمایه گذاری هستش. بازارهای سهام مانند یه تونل هستن و اگر دانشی درمورد تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال نداشته باشیم، ممکنه در اون تونل گم بشیم و تحلیل بنیادی مانند مشعلیه که به ما کمک میکنه تا از تونل بورس عبور کنیم.

به عبارتی دیگر زمانی که ما از نظر انتخاب ناامید هستیم وسهام زیادی برای خرید داریم،تحلیل بنیادی میتونه کمک بزرگی در شناسایی بهترین سهام ازبین بسیاری از سهام خوب باشه.

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی خالی از اشکال نیست. تحلیل بنیادی خسته کننده و وقت گیر، اشکالات برون یابی، تاخیر زمانی، نیاز به سرمایه گذاری بلند مدت، سیگنالهای تجاری قابل اعتماد نداره. نقطه ضعف تحلیل بنیادی اینه که میتونه شما رو به یه سهام خوب اما در زمان نامناسب برسونه. و ممکنه لازم باشه سهام خودتون رو برای مدت طولانی نگه دارید.

تحلیل بنیادی در فارکس چیست؟

فارکس یا ارز خارجی را می توان به عنوان شبکه ای از خریداران و فروشندگان توضیح بدیم که ارز را با قیمت توافقی بین یکدیگر انتقال میده. این وسیله ای هست که افراد، شرکت ها و بانک های مرکزی یک ارز را به ارز دیگر تبدیل میکنه. درحالی که بسیاری از مبادلات ارزی برای اهداف عملی انجام میشه، اکثرا تبدیل ارز با هدف کسب سود انجام میشه.

مقدار ارز تبدیل شده در هر روز میتونه حرکت قیمت برخی از ارزها رو به شدت نوسان کنه. همینبی ثباتی میتونه فارکس رو برای معامله گران جذاب بکنه در کل شانس بیشتری برای سود بالا داره و درعین حال ریسک رو نیز افزایش میده.برخلاف سهام یا کالا، معاملات فارکس در بورس ها انجام نمیشه، بلکه مستقیما بین دو طرف در بازار خارج از بورس انجام میشه. بازار فارکس توسط یک شبکه جهانی از بانک ها اداره میشه.

کسانی که در بازار ارز فارکس معامله می کنن به همان دو شکل اصلی تحلیلی که در بازار سهام استفاده میشه، تکیه میکننف تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، کاربردهای تحلیل تکنیکال در فارکس تقریبا یکسان هست. فرض بر اینه که قیمت تمام اخبار را منعکس میکنه و نمودارها موضوع تجزیه و تحلیل هستن.

معاملات فارکس اغلب تحت تاثیر عرضه و تقاضا هست. با توجه به اینکه تحلیل بنیادی در مورد مقادیر و عوامل موثر بر تقاضا و عرضه ارز تحقیق میکنه، معامله گران میتونن از استفاده از تحلیل بنیادی مزیتی کسب کنن.

این تجزیه و تحلیل عمیق از بازارهای فارکس همچنین میتونه در مقایسه با معامله گرانی که فقط به تحلیل بنیادی پایبندن رونق بیشتری به معامله گران بده. علاوه بر این، به لطف این تجزیه و تحلیل عوامل عرضه و تقاضا، معامله گران با تکیه بر تحلیل بنیادی میتونن معاملات سودآوری را که استراتژ های فنی از دست میدن رو تشخیص بده.

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال رویکرد متفاوتی داره، این رشته به اصول گذشته واخبار روز نگاه میکنه و در عوض بر قیمت های تاریخی و الگوهای معاملاتی برای پیش بینی روندهای آینده تمرکز میکنه. ایده اینه که تمام اطلاعات مربوط به بازار از قبل در قیمت اوراق بهادار منعکس شده.

تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال مفهومش اینه که اقدامات جمعی، خرید و فروش، همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق منعکس کننده تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده، بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص میده.

در کل تحلیل تکینیکال برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی با تجزیه و تحلیل روندهای آماری جمع آوری شده از فعالیت های معاملاتی، مانند حرکت قیمت در بازارهای مالی با استفاده از نمودار های تاریخی قیمت وآمار بازارهستش.

براین اساس اگر یه معامله گر بتونه الگوهای قبلی بازار رو شناسایی بکنه، میتونه پیش بینی نسبتا دقیقی از مسیرهای قیمتی آتی داشته باشه. در مقابل، تحلیل بنیادی، که تلاش میکنه ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کنه، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز داره. برای یه معامله گرمعمولی انجام تحلیل بنیادی سخته و تقریبا غیر ممکنه، برای همین میتونیم از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت بازار هر سهم استفاده کنیم.

شاخص های تحلیل تکنیکال

در سراسر صنعت، صدها الگو و سیگنال وجود داره که توسط محققان برای حمایت از معاملات تحلیل تکنیکال توسعه داده شده. تحلیلگران فنی همچنین انواع متعددی از سیستم های معاملاتی رو توسعه دادن تا به آنها در پیش بینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنه.

برخی از شاخص ها عمدتا بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله مناطق حمایتی و مقاومتی متمرکز هستن، درحالی که برخی دیگر بر روی تعیین قدرت یه روند و احتمال ادامه آن متمرکز هستن. به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گسترده شاخص های زیر نگاه میکنن:

2) الگوهای نمودار

3) شاخص های حجم و حرکت

5) میانگین های متحرک

6) سطوح حمایت و مقاومت

مزایای تحلیل تکنیکال

توانایی شناسایی سیگنالهای مربوط به روند قیمت در بازار جز کلیدی هر استراتژی معاملاتی هست. همه معامله گران باید روشی را برای مکان یابی بهترین نقاط ورود و خروج در یه بازار کار کنن و استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال یه روش بسیار محبوب برای انجام این کار هست. تحلیل تکنیکال براساس داده های عینی هست. میتونیم به نمودار سهام نگاه کنیم و به وضوح ببینیم که در حال حاضر چه اتفاقی میفته. میتونیم ببینیم که قیمت به کدام سمت حرکت میکنه. میتونیم میزان محبوبیت سهام را بر ایای ویژگی های حجمی آن ببینیم. اگر بخواهیم بطور خلاصه بگیم در واقع برای معامله گران کوتاه مدت و روزانه آسونه و ورودی کمتری نیاز داره.

معایب تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال یه رویکرد علمی معتبر نیست زیرا اکثر روش ها قیمت ها رو بر اساس داده های مربوط به قیمت مطالعه میکنن. برا همین ضروریه که یه معامله گر به طور مداوم سیستم های معاملاتی خودش رو بررسی کنه تا توانایی کاریش رو بررسی کنه.

اساس تحلیل تکنیکال ممکن هست یادگیری آسون باشه اما پیاده سازی و تسلط به آن دشوار هستش. اکثر معامله گران تمایل دارن بین رویکردهای مختلف در نوسان باشن برا همین نمیتونن تجزیه و تحلیل خود را به روشی ثابت دنبال بکنن و این در نهایت منجر به زیان بیشتر از سود میشه.

به عبارتی دیگر تحلیل تکنیکال به شرکت پشت سهام اهمیتی نمیده، شاید بخواهیم بدونیم که شرکت در چه صنعتی هست، اما جدای از اون، شرکت اصلی واقعا نگران کننده نیست.

ممکن هست شرکت بدهی بیشتری نسبت به توان خودش داشته باشه و حتی ممکنه سودی هم نداشته باشه، چه کس میدونه؟ تحلیل تکنیکال به چنین موضوعاتی مربوط نمیشه. واینکه همیشه عنصری از بازار وجود خواهد داشت که قابل پیش بینی نیست.

هیچ تضمین قطعی وجود نداره که هرشکلی از تحلیل تکینیال یا تحلیل بنیادی صد در صد دقیق باشه. اگرچه الگوهای قیمت تاریخی به ما بینشی از مسیر احتمالی قیمت یه دارایی رو میده، اما این نویدی برای موفقیت نیست.

تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای اندازه گیری ارزش ذاتی یه سهام هست. تحلیلگران بنیادی همه چیز رو از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها مطالعه میکنن.

درآمدها، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها همگی از ویژگی های مهم برای تحلیل گران بنیادی هستن. تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت داره زیرا قیمت و حجم سهام تنها ورودی هستن. فرض اصلی اینه که تمام عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ میشن.

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

بنابراین نیازی به توجه دقیق به اونها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنن ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری بکنن، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روند هایی استفاده میکنن که نشان میده سهام در آینده چه میکنه. تحلیل بنیادی تحت تاثیر اخبار خارجی قرار نمیگیره، درحالی که تحلیل تکنیکال تحت تاثیراخبار خارجی قرار میگیره.

تحلیل بنیادی بر عوامل کیفی و کمی تمرکز داره، در حالی که تحلیل تکنیکال بر قیمت و حجم، نمودارها، میانگین متحرک و غیره تمرکز داره. تحلیل بنیادی برای سرمایه گذاری های بلند مدت استفاده میشه، در حالی که تحلیل تکنیکال برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت استفاده میشه. اگرچه تحلیل بنیادی قدرتمندتر هست، اما تحلیل تکنیکال با توجه به این واقعیت که سهام بنیادی چیست؟ به راحتی در دسترس هست، برخلاف تحلیل بنیادی که به راحتی برای همه در دسترس نیست و برای به دست آوردن تمام اطلاعات لازم زمان و هزینه بیشتری را صرف کرد.

مقاله تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی فقط برای مقاصد اطلاعاتی ارائه شده و نباید به عنوان مشاوره حقوقی، تجاری، سرمایه گذاری و غیره به آن اعتماد بکنین. باید درمورد این مواردبا مشاوران خود مشورت بکنین.

اگرچه هردوی این تحلیل ها توسط بسیاری استفاده میشه، اما برای افراد مختلف متفاوت هست. هیچ کدام از اینها نمیتونه گزینه ی بهتری نسبت به دیگری باشه. تحلیل بنیادی بیشتر توسط سرمایه گذارانی استفاده میشه که منابع مالی خودشون رو برای مدت طولانی سرمایه گذاری میکنن، درحالی که تحلیل تکنیکال توسط معامله گرانی که از آن برای تصمیم گیری سریع برای سرمایه گذاری های کوتاه مدت خود استفاده میکنن استفاده میشه.

معامله گران باید از طیف وسیعی از شاخص ها و ابزار های تجزیه و تحلیل برای به دست آوردن بالاترین سطح اطمینان ممکن استفاده بکنن و یه استراتژی مدیریت ریسک برای محافظت در برابر حرکات نامطلوب داشته باشن.

تحلیل بنیادی و تکنیکال واقعا مکمل هم هستن و هر کدوم بدون دیگری واقعا ناقص میشه! چون معاملات هم باید از لحاظ نموداری و حرکات قیمت بررسی بشه و هم از لحاظ اخبار و فاندامنتالی تا نتیجه خوب حاصل بشه

به نظر من هم تحلیل فاندامنتال و تکنیکال به تنهایی نمیتونن که به یک معامله گر سود برسونن ولی این دو روش در کنار هم میتونن که در بازارهای مالی مخصوصا بازار ارزهای دیجیتال معجزه کنن.

تحلیل بنیادی و تاریخچه تحلیل فاندامنتال

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

تحلیل بنیادی یکی از روش‌های ارزیابی اوراق بهادار است. در این روش با در نظر داشتن تمامی عوامل موثر در اقتصاد و عوامل کمی و کیفی، ارزش ذاتی محاسبه و اندازه‌گیری می‌شود. یک تحلیل‌گر بنیادی حرفه‌ای تمام عوامل موثر بر ارزش اوراق بهادار نظیر نیروهای اقتصاد کلان و موارد خاصی همچون مدیریت و شرایط مالی شرکت را شناسایی و مطالعه می‌کند.

هدف از انجام این نوع تحلیل، رسیدن به ارزشی است که سرمایه‌گذار آن را با قیمت کنونی مقایسه و در نهایت با توجه به نتیجه‌ی مقایسه‌ی صورت‌گرفته، در شرایط مختلف برای سرمایه‌ی خود تصمیم‌گیری کند.

تاریخچه تحلیل بنیادی

نام دیگر این تحلیل، تحلیل فاندامنتال است. بهتر است قبل از ورود به بحث‌های جدی در مورد تحلیل فاندامنتال، ابتدا مروری بر تاریخچه‌ی آن داشته باشیم.

بنجامین گراهام اقتصاددانی آمریکایی است که با لقب «پدر علم تحلیل بنیادین» در سطح جهان شهرت یافته است. وی متولد سال 1894 در کشور انگلستان است. در دوران کودکی گراهام، سهام بنیادی چیست؟ خانواده‌اش در آمریکا ساکن شدند. او موفق به اخذ بورس تحصیلی از دانشگاه کلمبیا شد و با پایان‌یافتن دوران تحصیل در وال استریت شروع به کار کرد. او در 25 سالگی، هر سال به‌طور تقریبی 500,000 دلار درآمد داشت. در سال 1929 بازار سهام با سقوطی ناگهانی رو‌به‌رو شد که در نتیجه‌ی آن گراهام تقریبا تمام سرمایه‌ی خود را از دست داد. اما در ازای آن تجربه‌های ارزشمندی به دست آورد. او این تجربیات را به همراه دیوید داد در کتابی سهام بنیادی چیست؟ سهام بنیادی چیست؟ تحت عنوان «تحلیل اوراق بهادار» (Security Analysis) در اختیار همگان قرار داد.

بنجامین گراهام - تحلیل بنیادی

تحقیقات بنجامین گراهام پایه‌های ایجاد تحلیل بنیادی فاندامنتال بود. همچنین روش سرمایه‌گذاری ارزشی توسط او ایجاد شد. بر اساس این روش عوامل یک شرکت همچون دارایی، درآمد و پرداخت‌های سود سهام می‌توانند فرد را به سمت ارزش ذاتی سهام هدایت کنند که آن را با ارزش بازار مقایسه کند. کتاب دیگر او با عنوان سرمایه‌گذار هوشمند (Intelligent Investor) راهنمایی ارزشمند برای تحلیل‌گران بنیادی است.

چرا تحلیل بنیادی؟

عمده دلایلی که افراد به خاطر آن از این تحلیل حمایت می‌کنند:

  1. از آنجایی که روش‌ها و راهکارهای اجرایی در تحلیل فاندامنتال بر اساس اطلاعات مالی است، کسی نمی‌تواند تعصب و ادعای شخصی خود را تحمیل کند.
  2. این روش تحلیلی، شرایط اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی از جمله مصرف‌کنندگان و تمایلات آن‌ها و تکنولوژی را نیز مدنظر دارد. گستره‌ی بسیار وسیعی از داده‌ها در تحلیل بنیادی قابل تحلیل است.
  3. با محاسبه‌ی درست سیستماتیک ارزش دارایی، ارزش به‌طور دقیق مشخص می‌شود. در نتیجه آن سرمایه‌گذاران می‌توانند تصمیمات دقیق‌تری برای معاملات خود بگیرند.
  4. درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورت‌های مالی در این تحلیل موجب اندازه‌گیری بهتر همه‌چیز می‌شود.

تحلیل بنیادی بورس شامل چند بخش است؟

تحلیل فاندامنتال یا بنیادی از سه بخش اصلی تشکیل شده است که عبارت‌اند از تحلیل اقتصادی یا Economic Analysis، تحلیل صنعت یا Industry Analysis و تحلیل شرکت یا Company Analysis.

تحلیل فاندامنتال با چه روش‌هایی صورت می‌گیرد؟

به‌طور کلی، این تحلیل به دو طریق قابل انجام است:

1. مدل اول: روش بالا به پایین در تحلیل بنیادی

در روش بالا به پایین یا Top-Down تمرکز اصلی بر چگونگی تاثیرگذاری اقتصاد کلان بر بازار و در پی آن ارزش سهام است. باید دانست که در روش بالا به پایین، صنایع نیز از چشم سرمایه‌گذاران دور نمی‌ماند. زیرا به باور آنان اگر صنعت یک کمپانی رو به پیشرفت باشد ارزش سهام آن نیز در آینده‌ای نزدیک رشد خواهد کرد. در حقیقت افرادی که از این روش استفاده می‌کنند عملکرد وسیع اقتصاد را مدنظر قرار داده و سپس صنایعی که فرایند خوبی را طی می‌کنند انتخاب و در مناسب‌ترین فرصت در آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.

به‌طور معمول در تحلیل سرمایه‌گذاری به روش بالا به پایین، مواردی همچون پیشرفت اقتصادی، سیاست‌های پولی بانک‌ها نظیر کاهش یا افزایش نرخ بهره، تورم و ارزش کالاها، قیمت ارز و بیکاری شناسایی و بررسی می‌شوند.

در نتیجه‌ی این روش، سرمایه‌گذاران پیش از آنکه ویژگی‌های یک کمپانی را بررسی کنند به بررسی عوامل اقتصاد کلان می‌پردازند. آن‌ها موقع انتخاب سهام به شرایط بازار و شرایط اقتصادی برای پورتفولیوی خود توجه می‌کنند.

2. مدل دوم: روش پایین به بالا در تحلیل بنیادی

در روش پایین به بالا یا Bottom-Up، تحلیلگران فاندامنتال بدون توجه به موج‌های بازار، بنیاد یک سهام را مطالعه و بررسی می‌کنند. به بیان دیگر آن‌ها تمرکز کمی روی شرایط بازار، شاخص‌‌های اقتصاد کلان و اصول صنعت خواهند داشت. اما به‌جای آن با تمرکز بسیار زیادی یک شرکت در یک صنعت را انتخاب و آن را با سایر شرکت‌ها در همان صنعت مقایسه می‌کنند.

در واقع در تحلیل پایین به بالا روی موارد زیر تمرکز می‌شود:

  • نسبت‌های مالی (قیمت هر سهم نسبت به سود هر سهم و نسبت جاری)، بازده سهام و حاشیه سود خالص
  • افزایش درآمدها مانند درآمد پیش‌بینی‌شده آینده
  • افزایش درآمد و میزان فروش
  • تحلیل مالی اظهارنامه‌های مالی یک شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد
  • تولیدات شرکت، تسلط و سهم آن در بازار
  • توانایی و سابقه‌ی اعضای هیئت مدیره شرکت

برای تصمیم‌گیری منطقی طبق اصل سرمایه‌گذاری پایین به بالا در تحلیل بنیادی، ابتدا باید شرکتی را انتخاب و سپس قبل از سرمایه‌گذاری بررسی‌های کاملی روی آن انجام شود. برای نمونه، سرمایه‌گذاری که قصد دارد از روش پایین به بالا استفاده کند ابتدا شرکتی را انتخاب می‌کند و بعد به بررسی سلامت مالی، میزان عرضه و تقاضا و سایر آیتم‌ها آن، در طول یک بازه‌ی زمانی معین می‌پردازد.

در نتیجه سرمایه‌گذاران در این روش، موقع تصمیم‌گیری بیشتر از عوامل اقتصاد خرد بهره می‌برند. این نوع سرمایه‌گذاران ساختار اساسی یک شرکت را برای تصمیم درمورد سرمایه‌گذاری یا عدم‌سرمایه‌گذاری بررسی می‌کنند.

تحلیل فاندامنتال

جمع‌بندی

در بازار سرمایه دو نوع تحلیل برای ارزیابی اوراق بهادار وجود دارد که عبارت‌اند از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. این دو از جهات مختلفی با هم متفاوت‌اند. ما در این مقاله ضمن بیان تاریخچه تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، در مورد روش‌های انجام آن نیز توضیحاتی دادیم.

تحلیل بنیادی چیست و چه کاربردی دارد؟

علی مومنی عضو تحریریه

زمان مطالعه : 8 دقیقه

برای بوکمارک این نوشته وارد شوید

در این مطلب می‌خوانید

فعالیت در بازارهای سرمایه‌ای بدون تحلیل فنی و علمی بازار، نتیجه‌بخش نیست و باعث از دست رفتن سرمایه می‌شود. بازیگران حاضر در بازارهای مالی مانند بورس و ارزهای دیجیتال، عمدتا ارزش دارایی‌های این بازار‌ها را با استفاده از دو نوع تحلیل می‌سنجند: تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) و تحلیل تکنیکال (Technical Analysis). در این مطلب قصد داریم به توضیح تحلیل بنیادی بپردازیم، مزایا و معایب آن را بگوییم و تفاوت‌های به‌کارگیری این نوع تحلیل در بازار سهام و ارزهای دیجیتال را شرح دهیم.

تحلیل بنیادی چیست ؟

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزش‌گذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایین‌تر دارد (Undervalued).

طبیعی است اگر تشخیص داده شود ارزش فعلی دارایی (سهام، رمزارز و…) کمتر از ارزش واقعی ذاتی آن است؛ ظرفیت رشد قیمت وجود دارد و خرید آن اقدامی منطقی و سودده است؛ ولی اگر بیش سهام بنیادی چیست؟ از ارزش واقعی‌ ارزش‌گذاری شده باشد یعنی گران است و در آینده کاهش قیمت را تجربه خواهد کرد پس خرید آن درست نیست. این نوع تحلیل به معامله‌گران و سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا با جمع‌آوری اطلاعات درست، تصمیم‌های درست بگیرند.

برای مثال اگر ارزش واقعی یک سهم هزار تومان باشد و در زمان حاضر هزار و ۲۰۰ تومان قیمت‌گذاری شود، نگه داشتن آن منطقی نیست چون در آینده ارزان و به ارزش واقعی‌اش نزدیک می‌شود. در صورتی که ارزش فعلی همان سهم ۸۰۰ تومان باشد سرمایه‌گذاری روی آن درست و اقتصادی است.

در این تحلیل هر چیزی که روی ارزش دارایی تاثیرگذار باشد بررسی می‌شود؛ از فاکتورهای کلان اقتصادی مثل وضعیت کل اقتصاد کشور و صنعت گرفته تا مسائل خرد اقتصادی مانند کارآمدی مدیریت بنگاه اقتصادی عرضه‌کننده.

تحلیل بنیادی در برابر تحلیل تکنیکال قرار دارد که در آن داده‌های تاریخی یک بازار و فراز و فرودهایی که ارزش و حجم دارایی در طول زمان طی کرده‌اند مورد توجه قرار می‌گیرد.

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی به طور کلی ۲ دسته از عوامل بررسی می‌شوند: عوامل کمی و عوامل کیفی. هر دو این گروه‌ها در جای خود برای تحلیل‌ ارزش دارایی‌ها اهمیت دارند و به کار گرفته می‌شوند.

عوامل کمی (Quantitative Factors):

همانطور که از نام این دسته مشخص است عواملی که بتوان آنها را به‌صورت کمی (عددی) نشان داد شامل این دسته می‌شوند. در میان عوامل کمی، سه مورد زیر بیش از بقیه اهمیت دارند.

۱. ترازنامه: ترازنامه یکی از انوع صورت‌های مالی شرکت است که در آن دارایی‌ها، بدهی‌ها و سرمایه شرکت در یک زمان خاص مشخص شده است.

۲. صورت سود و زیان: صورت سود و زیان نیز یکی دیگر از صورت‌های مالی است که با محاسبه اختلاف هزینه‌ها و درآمدهای شرکت، سود یا زیان یک مجموعه طی یک دوره مالی را نشان می‌دهد. تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه در هر زمان قابل دسترسی است اما صورت سود و زیان فقط در یک دوره مالی سالانه یا فصلی تنظیم می‌شود.

۳. صورت جریان وجوه نقد: این صورت مالی جریان وجوه نقد شرکت در فعالیت‌های عملیاتی (OCF)، مالی (CFF) و سرمایه‌گذاری (CFI) را بازتاب می‌دهد.

۴. سهم شرکت از بازار، شاخص‌های اقتصادی مانند تورم، نرخ رشد کل تولید ناخالص داخلی و رشد حوزه‌ای که شرکت در آن فعالیت می‌کند از دیگر مواردی است که در تحلیل‌ بنیادی نقش دارند.

عوامل کیفی (Qualitative Factors):

این عوامل کمتر از دسته اول، محسوس و قابل‌ اندازه‌گیری است. سه مورد زیر از مهم‌ترین عوامل کیفی مورد بررسی تحلیلگران بنیادی است.

۱. مدل کسب‌وکار: برنامه یک بنگاه برای کسب سود، محصولاتی که عرضه می‌کند، بازار هدف و هزینه‌های پیش‌بینی نشده، اجزای تشکیل‌دهنده مدل کسب‌وکار شرکت است.

۲. مزیت‌های رقابتی: شرکت‌های موفق، شرکت‌هایی هستند که نسبت به بقیه بازار دارای مزیت رقابتی باشند و بتوانند این مزیت رقابتی را در بلند مدت حفظ کنند.

۳. مدیریت: کیفیت مدیران ارشد اجرایی شرکتی که تحلیل می‌شود قطعا در ارزش آینده آن شرکت تاثیرگذار است. این مساله را نمی‌توان به صورت کمی نشان داد اما سابقه عملیاتی مدیران و عملکردشان در گذشته آینده را تا حدی قابل پیش‌بینی می‌کند.

تاریخچه تحلیل بنیادی

سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیل‌های بنیادی را تشکیل می‌دهد؛‌ یعنی تشخیص سهمی که پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش ارزش‌گذاری شده و خرید آن به‌صرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهش‌های حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.

مزایا و معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی اگر چه ابزاری لازم و کارآمد در تحلیل دارایی‌های سرمایه‌ای است اما با این وجود بی‌نقص عمل نمی‌کند. در این‌جا به چند مورد از مزایا و معایب این نوع تحلیل اشاره می‌کنیم.

مزایا:

  • شناسایی فضای بازار و صنعت: بزرگ‌ترین و بهترین ویژگی تحلیل بنیادی این است که به افراد کمک می‌کند پیچیدگی‌های بازار و عوامل تغییر قیمت دارایی‌ها را تشخیص دهند و از این طریق تصمیم بگیرند خرید یک دارایی کار درستی و سوددهی است یا خیر.
  • تصمیم‌گیری درست به هنگام آشفتگی بازار:‌ مواقعی که بازار یک دارایی نوسان‌های شدید و متعدد را تجربه می‌کند، بازیگران دچار آشتفگی می‌شود. اینگونه نوسان‌ها باعث می‌شود معامله‌گران رفتارهای احساسی انجام دهند. برای مثال اگر در مدت کوتاهی ارزش یک دارایی افزایشی چشمگیر داشته باشد بازیگری که به تحلیل‌های بنیادی توجه دارد برای خرید آن دارایی عجله نمی‌کند بلکه با استفاده از این نوع تحلیل ارزش ذاتی (واقعی) دارایی را می‌سنجد و تصمیمات خود را با توجه به این ارزش تنظیم می‌کند. سرمایه‌گذارانی که به دنبال حضور بلند مدت در بازار هستند با تحلیل بنیادی به سال‌های آینده خوشبین‌تر خواهند بود.

معایب:

  • نبودن تضمین:‌ طبیعی است که در هر بازاری اطلاعات بازیگران مطلقا کامل نیست و همیشه یا اطلاعاتی وجود دارند که قابل دسترسی نیستند و یا اینکه در آینده اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی تعادل بازار را سهام بنیادی چیست؟ مختل می‌کند. بزرگ‌ترین ایراد تحلیل بنیادی نیز همین مساله است. تحلیل بنیادی تضمین نمی‌دهد که زیر قیمت بودن یا بالای قیمت بودن یک دارایی در آینده نیز قابل اتکا باشد. ممکن است قیمت سهام یا رمزارزی بالای قیمت واقعی آن تشخیص داده شود اما در آینده قیمت واقعی آن دارایی افزایش پیدا کند و ظرفیت سوددهی‌ آن بالا رود. همچنین مثلا اگر یک دارایی پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش شناسایی شود نمی‌توان مطمئن بود چه زمانی به سمت قیمت واقعی‌اش حرکت می‌کند.
  • زمان‌بر بودن: از فاکتورهای دخیل در تحلیل بنیادی که برخی از آنها ذکر شد، مشخص است که انجام این تحلیل، فرایندی کوتاه‌مدت و آسان نیست. برای انجام تحلیل بنیادی باید داده‌های زیادی جمع‌آوری و بررسی شود که این مساله هزینه‌فرصتی دارد. اگر شخصی به هر دلیلی حاضر به پرداخت هزینه تحلیل برای به دست آوردن فرصت آن نباشد، این نوع تحلیل به کار نمی‌آید.
  • اطلاعات غلط: منبع بسیاری از داده‌هایی که تحلیلگران بنیادی جمع‌آوری می‌کنند، شرکت صاحب دارایی مورد تحلیل است اما باید توجه داشت بنگاه‌ها به‌ویژه در جوامعی که شفافیت اقتصادی وجود ندارد همیشه اطلاعات و گزارش‌های درست از وضعیت خود ارائه نمی‌دهند. گاهی ممکن است بنگاهی وضعیت خود را بهتر از چیزی که واقعا است نشان دهد که این مساله، گمراهی بازیگران را در پی دارد.

تحلیل بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال

نام تحلیل بنیادی با بورس گره خورده؛ اما مدتی‌ست این گره کمی باز شده است. طی چند سال اخیر که ارزهای دیجیتال به عنوان دارایی‌های سرمایه‌ای مطرح شدند تحلیل بنیادی در مورد این دارایی‌ها نیز مطرح شد. با توجه به اینکه ارزهای دیجیتال فراز و فرودهای زیادی دارند به‌کارگیری تحلیل بنیادی و تشخیص ارزش واقعی این دارایی‌ها اهمیت فراوانی دارد.

تحلیل بنیادی در بازار دارایی‌های دیجیتال تفاوت‌هایی با بازار سرمایه دارد. در مورد رمزارزها اساسا بازار غیرمتمرکز است. هیچ نهاد یا شرکت واحدی مسئول ارزهای دیجیتال نیست و در این بازار جریان اطلاعات، متفاوت از بازارهای دیگر شکل می‌گیرند.

برای تحلیل بنیادی رمزارزها می‌توانیم داده‌هایی که شبکه بلاک‌چین ارائه می‌دهد را بررسی کنیم اما اگر نمی‌خواهیم زمان زیادی به این منظور صرف کنیم راه حل ساده‌تری نیز وجود دارد. وب‌سایت‌ها یا APIهایی وجود دارند که برای اطلاع‌رسانی در مورد تصمیمات سرمایه‌گذاری طراحی شده‌اند. برای مثال، CoinMarketCap اطلاعات متعددی شامل نمودارهای داده و گزارش‌های رمزارزها در اختیار معامله‌گران می‌گذارد.

تعداد تراکنش‌ها نیز عامل مهمی در تجزیه و تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال محسوب می‌شود. با به دست آوردن این اعداد می‌توان روند کم و زیاد شدن تراکنش‌ها در طول زمان را مشاهده کرد و سهام بنیادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد یا کاهش تراکنش‌ها را تشخیص داد. به این ترتیب تا حدی رفتار آینده بازار نیز شناسایی می‌شود.

تعداد آدرس‌های فعالی یکی دیگر از عوامل مهم در تحلیل بنیادی بازار ارزهای دیجیتال است. با شناسایی آدرس‌های فعال در یک دوره زمانی می‌توان روند علاقه بازار به رمزارز مورد نظر را سنجید.

کارمزدهای جابه‌جا شده در شبکه نیز نباید نادیده گرفته شوند. هر چقدر که کارمزد بیشتری برای جابه‌جایی یک دارایی پرداخت شود می‌فهیمم آن دارایی تا چه اندازه امن است.

سوالات متداول

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک دارایی و بررسی عواملی است که ممکن است در آینده روی ارزش آن اثرگذار باشند. هدف نهایی تحلیل بنیادی فهم این مساله است که دارایی در زمان فعلی بالاتر از ارزش واقعی یا ذاتی خود ارزش‌گذاری شده است (Overvalued) یا ارزشی پایین‌تر دارد (Undervalued).

تحلیل بنیادی از چه زمانی به وجود آمد؟

سال ۱۹۳۴ یک اقتصاددان و فعال بازار سرمایه آمریکایی به نام بنجامین گراهام کتاب تحلیل اوراق بهادار را منتشر کرد. در این کتاب چارچوبی برای سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش (Value Investing) ارائه شد. سرمایه‌گذاری مبتنی بر ارزش تقریبا همان چیزی است که امروز پایه تحلیل‌های بنیادی را تشکیل می‌دهد؛‌ یعنی تشخیص سهمی که پایین‌تر از قیمت واقعی‌اش ارزش‌گذاری شده و خرید آن به‌صرفه است. از زمان نگارش این کتاب، تمرکز بسیاری از پژوهش‌های حوزه بازار سرمایه بر متغیرهای بنیادی معطوف شد.

تحلیل بنیادی چه مزایا و معایبی دارد؟

مزایا: شناسایی بازار و صنعت، تصمیم‌گیری درست هنگام آشفتگی بازار معایب: نبودن تضمین، زمان‌بر بودن، اطلاعات غلط

سهم بنیادی چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

سهم بنیادی چیست و چه ویژگی هایی دارد؟

برای اینکه یک سرمایه گذاری خوب در بورس داشته باشیم ابتدا نیازمند یک استراتژی مناسب بر اساس مدت زمان، بازده انتظاری و میزان ریسک پذیری هستیم. در این راستا اولین قدم، شناسایی سهام شرکت ها با استفاده از یکی از متدهای حرفه ای تجزیه و تحلیل است. برای انتخاب یک سهم معیارهای مشخصی وجود دارد مانند چشم انداز صنعت، میزان سودآوری، میزان نقدینگی، بدهی­ ها، نسبت قیمت به سود، درصد شناور آزاد، قدرت نقد شوندگی، سیاست شرکت در تقسیم سود، ترکیب سهامداران، سابقه قیمتی سهام و …. از سوی دیگر برای انتخاب سهام باید خصوصیات شخصیتی فرد، سود مدنظر و میزان ریسک پذیری فردی را نیز مدنظر قرار دهیم. یکی از روش های اصلی در رابطه با انتخاب سهم، تحلیل بنیادی سهام است؛ که به وسیله آن می توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. تحلیل بنیادی یک شرکت در برگیرنده تحلیل صورت­ های مالی شرکت، نحوه مدیریت، جایگاه رقابتی شرکت، سنجش رقبا و بازارهای وابسته و پیش بینی فروش و هزینه هست. در این روش اساس پیش بینی بر واقعیت وجودی شرکت قرار داده شده است. در این راستا معامله­ گر با تحلیل رویدادها و اخبار بر اساس دانش خود به پیش بینی سهم می­ پردازد. اساس نظر تحلیل­ گران بنیادی این است که تمام تغییرات در قیمت یک سهم حتما یک علت بنیادی که ناشی از تغییرات سودآوری شرکت هست، دارد. “سهمی که از روش بنیادی انتخاب و خرید می شود سهم بنیادی نام دارد”. حال برای مشخص شدن زوایای مختلف یک سهم بنیادی، لازم است تجزیه و تحلیل بنیادی را دقیق تر بررسی نماییم.

چارچوب تحلیل و سهم بنیادی

برای انتخاب یک سهم بنیادی سرمایه گذار ابتدا اقتصاد کشور و اقتصاد جهانی را تجزیه و تحلیل می­ کند تا بتواند زمان مناسب ورود را تشخیص دهد. سپس به تحلیل صنایع می پردازد تا بیابد کدام بخش دارای چشم اندازهای آتی مناسبی برای سرمایه­ گذاری است و در گام آخر، اگر فرد بدین نتیجه رسد که زمان ورود مناسب است و صنایع مناسبی در اقتصاد فعالیت دارند به تحلیل شرکت های مربوط می پردازد. تحلیل اساسی در راستای انتخاب سهم بنیادی در سطح یک شرکت شامل تحلیل عوامل اصلی مالی از جمله سودآوری شرکت را برای تعیین ارزش ذاتی هست. این متغیرها شامل فروش، استهلاک، حاشیه سود، منابع مالی، نرخ مالیات، گردش دارایی ها است. گام بعدی در جهت انتخاب سهم بنیادی می تواند شامل سنجش جایگاه رقابتی شرکت در صنعت مربوطه، سطح تکنولوژی، کیفیت مدیریت، رقابت خارجی و … باشد. تعدادی از این عوامل تحت کنترل خود شرکت است که باید در انتخاب سهم بنیادی مورد توجه قرار گیرد و به صورت اجمالی به آن ها اشاره می کنیم.

سودآوری

قطعا بهترین عامل برتری یک سهم میزان سودآوری آن است. سود را از چند جهت می توان بررسی کرد:

هرچقدر سودآوری یک شرکت بالاتر باشد قطعا در اولویت انتخاب سهام بنیادی ما قرار خواهد گرفت.

ثبات سود آوری

توجه به سود در یک سال، الزاما مبنای درستی برای تصمیم گیری نیست چرا که ممکن است سود ادامه دار نباشد؛ بنابراین باید در انتخاب سهام بنیادی به معیار ثبات سودآوری توجه شود.

نسبت سود تقسیمی هر سهم

باید توجه داشت که این نسبت نباید در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد و باید در بلندمدت بررسی گردد و روند بلندمدت آن آیتم مهمی در انتخاب سهام بنیادی هست.

نسبت E/P و P/E هر سهم

این نسبت ها مبلغ سود به ازای ارزش اسمی سهام را نشان می دهد. در واقع برای مقایسه شرکت ها با یکدیگر رقم سود نسبت به قیمت بازار را مورد بررسی قرار می دهیم؛ و میزان پایین تر به عنوان یک امتیاز برای انتخاب سهام بنیادی در نظر گرفته می­ شود.

ارزش ویژه هر سهم

ارزش ویژه هر سهم نسبت به ارزش اسمی سنجیده می­ شود و هرچه ارزش ویژه از ارزش اسمی بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت مستحکم تری برخوردار است؛ بنابراین تفاوت ارزش ویژه نسبت به اسمی بالاتر امتیاز مثبت درانتخاب سهام بنیادی است.

ساختار تامین مالی شرکت

ساختار تامین مالی شرکت که شامل بدهی ها، حقوق صاحبان سهام است تاثیر زیادی در عملکرد و سود سازی شرکت دارد لذا توجه به ساختار تامین مالی و ترکیب بندی آن در انتخاب سهام بنیادی بسیار مهم هست.

جهت و تاریخ پرداخت سود سهام

هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت شود برای سهامداران مفیدتر خواهد بود؛ و در نتیجه سهمی با بازه پرداخت سود کوتاه تر در اولویت انتخاب سهام بنیادی قرار خواهد داشت.

انتشار مستمر اطلاعات و اخبار

هرچه شرکت دارای اطلاعات شفاف تری باشد، افراد با داشتن اطلاعات کافی می توانند به راحتی تصمیم گیری نمایند بنابراین شرکت های شفاف تر دارای سهام بنیادی تر خواهند بود.

عمر شرکت و میزان استهلاک

هرچه استهلاک ماشین آلات بیشتر باشد قطعا سودآوری شرکت پایین تر خواهد بود و در نتیجه از امتیاز سهام بنیادی شرکت کاسته خواهد شد. به طور کلی عوامل بیان شده کیفیت بنیادی یک سهم را مشخص خواهد کرد و به وسیله تحلیل آن ها می­ توان یک سهم بنیادی ارزنده را انتخاب نمود. باید توجه داشت که در روش­ های تحلیلی ۸۰ درصد اقتصاد بازار مبتنی بر حالات روانی افراد و ۲۰ درصد بر پایه منطق است. در حالی که تحلیل بنیادی وزن منطق را بالاتر در نظر می گیرد، ولی به طور کلی اهمیت حالات روانی را نمی توان مدنظر قرار نداد و نباید این را فراموش کرد که تحلیل سهم “بیش از آنکه یک علم باشد یک هنر” است و لازم است به صورت تخصصی فراگرفته شود

میزان سود سالیانه به سهامداران

شاید بتوان سود تقسیمی میان سهامداران را به عنوان یکی از حائز اهمیت ترین معیار های انتخاب یک سهم بنیادی در بین معامله گران به حساب آورد، شرکت ها با توجه به میزان سهم عرضه شده و درآمد پیشین خود یک عددی را تحت عنوان سود سهام سالیانه به معامله گران تخصیص خواهند داد که هر چی این عدد نسبت به قیمت بالاتر باشد، به منظور سرمایه گذاران گزینه جذاب تری به حساب خواهد آمد.

حداقل زمان جهت پرداخت سود سالیانه سهام

در این خصوص این نکته را بدانید که شرکت ها تا ۸ ماه فرصت خواهند داشت تا نسبت به پرداخت سود سهام به سهامداران خود اقدام کنند و هرچه سود نقدی هر سهم سریع تر پرداخت گردد برای سهامداران بهتر است و در نهایت سهمی که زودتر این سود را میان سهامداران خود تقسیم نماید، در نظر معامله گران به عنوان یک نکته خوب برای تحلیل بنیادی آن شرکت به حساب می آید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.