متغیرهای موثر بر بازار سرمایه
امین دامچه /کارشناس بازار سهام یکی از مهمترین عوامل موثر بر بازار سرمایه، احیای توافق اتمی یا برجام است. در صورت انجام توافق، به دلیل ورود منابع جدید به کشور، نرخ بهره کاهش مییابد و از طرفی فشار دولت به شرکتها کمتر خواهد شد.
در حالحاضر بهدلیل فاصلهگرفتن با توافق، مشکلات کسریبودجه و کنترل تورم، نرخ بهره مجددا با روند صعودی مواجه شده است. از طرف دیگر انجام توافق یا عدمانجام آن بر روی نرخ ارز اثرگذار است. گرچه در حالحاضر قیمت ارز پایینتر از ارزشش معامله میشود اما سابقه نشانداده هرگاه کشور با تراز مثبت ارزی مواجه است، قیمت کنترل میشود. پیشبینی میشود در صورت توافق، قیمت تعادلی ارز حوالی قیمت دلار نیما (۲۷هزارتومان) باشد، چراکه ارقام پایینتر از آن سبب خروج نقدینگی از کشور میشود. برای محاسبه ارزش ذاتی دلار، از تئوری برابری قدرت خرید استفاده شده است، در صورتیکه سال۹۱ بهعنوان سالپایه در نظر گرفته شود و اختلاف تورم سالانه ایران و آمریکا در این ساللحاظ شود، قیمت واقعی ارز ۳۴هزارتومان است؛ درحالیکه این روزها حدود ۳۱هزارتومان معامله میشود. از نظر عرضه و تقاضای ارز نیز با محدودیتهای شدیدی که در واردات کالا و همچنین فروش صادرات روزانه ۸۵۰هزار الی یکمیلیون بشکهای نفت، تعادل نسبی ایجاد شده است.
در پنجماهه ابتدایی سال۱۴۰۱، حدود ۳۷میلیارد دلار درآمد ارزی و به همین میزان تقاضای ارز وجود داشته است. پیشبینی میشود تا انتهای سالحجم عرضه و تقاضای ارز به حوالی ۸۵الی ۹۰میلیارد دلار برسد. بهنظر میرسد در صورت انجام توافق حدود ۲۵ الی ۳۰میلیارد دلار به درآمد ارزی کشور اضافه شود که در وهله اول نیاز است خرج طرحهای سرمایهای مانند نفت، گاز و برق شود تا بتوان ظرفیتهای فعلی را حفظ کرد. تخمینها حاکی از آن است که تنها هزینه نگهداری ظرفیت فعلی نفت و گاز کشور حدود ۲۰۰میلیارد دلار باشد، بنابراین تعیینتکلیف توافق برجام برای بورس نقش بسزایی دارد.
یکی دیگر از ابعاد مثبت توافق، کاهش فشار هزینهای دولت به شرکتهاست. در بودجه، عمده مخارج دولت معمولا مرتبط با هزینه نیروی انسانی است، عمده درآمدها نیز از محل فروش نفت، مالیات، حقوق مالکانه معادن و خوراکی است که به شرکتهای پتروشیمی میدهد، بنابراین در صورت کاهش درآمدهای نفتی، همچون سالجاری در یکی از سرفصلهای مذکور، کاهش درآمدها را جبران میکند. درخصوص متغیرهای داخلی باید به آمار نقدینگی توجه کرد. نقدینگی در ابتدای سال ۸۳۲/ ۴هزارمیلیارد تومان بوده که مطابق با آمار تیرماه بانک مرکزی به ۲۵۰/ ۵هزارمیلیارد تومان رسیده است، پیشبینی میشود تا انتهای سالرشد سالانه حداقل ۳۰درصدی داشته باشد. افزایش نقدینگی منجر به افزایش تورم خواهد شد. افزایش تورم نیز سبب رشد هزینههای شرکتها میشود. اگر قیمت دلار در کوتاهمدت رشد نکند، عملا درآمدهای شرکتها ثابت میماند، درحالیکه هزینهها رشد میکند و این موضوع سبب کوچکتر شدن حاشیه سود شرکتها میشود، اما در بلندمدت دلار نیز رشد میکند و بهخاطر اثر اهرمی شرکتها، میتواند اثر مضاعفی را برای شرکتها بههمراه داشته باشد.
برخی از مشکلات داخلی مانند کمبود برق در تابستان و گاز در زمستان سبب کاهش تولید طی دوسال اخیر شده است، از طرفی ظرفیتهای فعلی کشور کفاف صنایع را نمیدهد و باید در این حوزه سرمایهگذاری و اقدامات اساسی صورت گیرد. همچنین عمده بازار سرمایه را شرکتهای کامودیتیمحور تشکیل میدهند، بنابراین مسیر حرکتی قیمت کالاهای جهانی مهم خواهد بود. در این مبحث باید به دو موضوع اشاره کرد: شاخص دلار و عرضه و تقاضای کامودیتیها. با توجه به جنگ ارزی که بین اروپا و آمریکا شکلگرفته، شاهد رشد شاخص دلار بودهایم. این موضوع در اثر سیاستهای کنترل تورم بهدلیل تزریقهای نقدینگی بابت احیای اقتصاد در زمان شیوع کرونا و همچنین رشد شدید قیمت انرژی ایجاد شد. در زمان رشد شاخص دلار که اخیرا به ۱۱۰واحد رسیده است، کامودیتیها با افت قابلملاحظهای مواجه شدند، بنابراین روند شاخص دلار و رصد عوامل موثر بر آن مهم است، اما درخصوص عرضه و تقاضای کامودیتیها باید به جنگ روسیه و اوکراین اشاره کرد که اثر قابلملاحظهای بر روی قیمت نفت و گاز گذاشته است.
رشد قیمت گاز سبب افزایش هزینههای تمامشده شرکتها شده و در نهایت منجر به رشد قیمت محصول نهایی میشود. مطابق با محاسبات انجامشده، در اروپا با قیمتهای فعلی گاز، بهای تمامشده هرتن اوره به بالای ۱۶۰۰دلار رسیده است؛ درحالیکه قیمت اوره حدود ۷۰۰دلار است. این اسپرد منفی در برخی از کالاها مانند متانول نیز مشاهده میشود، بنابراین واحد تولیدی درنهایت شاتدان کرده و همین عامل، عرضه را کاهش داده و درصورت وجود تقاضا میتواند قیمتها را رشد دهد. انتظار میرود با شروع فصل سرما، تقاضای گاز افزایش یابد و در نهایت سبب رشد قیمتهای سرفصل های آموزش بورس کامودیتی بهخصوص اوره شود. شایان ذکر است بهدلیل شیوع کرونا در شهرهای چین، تقاضای مواد خام کاهش یافته و منجر به کاهش قیمت برخی از کالاها مثل سنگآهن شده است. در صورت تداوم چنین شرایطی، انتظارات رکود جهانی افزایش مییابد.
نکته آخر نیز بررسی بازارهای موازی، پیگیری حجم معاملات و همچنین وضعیت فاندامنتال شرکتهاست. در شرایط فعلی P/ E سهام کوچک جذاب شده است. این موضوع بهدلیل افزایش شدید هزینهها و عدمرشد قیمتهای فروش آنها بهخاطر وضعیت سخت اقتصادی از جانب دولت بوده است. همچنین عدمحمایت قوی شرکتهای حقوقی در زمان افت بازار، دلیل دیگری برای رسیدن این سهام به قیمتهای فعلی است.
طبیعتا هرگونه ابهام برای سرمایهگذار، ریسک بههمراه دارد. در حالحاضر چه در داخل و چه خارج از کشور ابهامات اساسی وجود دارد که هنوز تعیینتکلیف نشده و سبب سردرگمی سرمایهگذاران شده است. تعیینتکلیف جنگ روسیه و اوکراین، انجام یا عدمانجام توافق ایران و کشورهای ۵+۱، وضعیت اقتصادی چین در زمان کرونا، تعیین سیاست بانکهای مرکزی برای کنترل تورم و لایحه بودجه سال۱۴۰۲ کشور از ابهامات اساسی سرمایهگذاران است. گرچه این موضوعات در کوتاهمدت موثر هستند اما در بلندمدت، با کاهش ابهامات، مسیر بازار هموارتر خواهد شد.
فهرست فروشندگان ارز اربعین اعلام شد
مدیرعامل بازار متشکل ارز ایران فهرست مراکز فروش ارز اربعین (صرافیهای عضو بازار متشکل ارز ایران و شعب منتخب بانکهای عامل) برای فروش ارز اربعین را اعلام کرد.
به گزارش ایمنا به نقل از بازار متشکل ارز، این بازار اعلام کرد: زائران اربعین که در سامانه « سماح » نامنویسی کردهاند، میتوانند بهتدریج، به یکی از صرافیهای عضو بازار متشکل ارز ایران یا شعب منتخب بانکهای عامل، مراجعه کنند و ارز مورد نیاز خود را تا سقف مبلغ یک صد دلار یا یک صد و پنجاه هزار دینار عراق با نرخ مندرج در نماد توافقی بازار متشکل ارز ایران خریداری نمایند.
در این زمینه، امیرهامونی مدیرعامل بازار متشکل ارز ایران اظهار کرد: متقاضیان خرید ارز؛ پس از ثبتنام در سامانه « سماح » یا همان سامانه سازمان حج و زیارت به نشانی samah.haj.ir میتوانند جهت خرید ارز به یکی از صرافیهای عضو بازار متشکل ارز ایران یا شعب منتخب بانکهای عامل تعیینشده مراجعه
کنند.
فروش ارز فقط به شخص زائر
هامونی تاکید کرد: هنگام خرید ارز بایستی خود زائر، شخصاً حضور داشته و ارز اربعین به هیچ فرد دیگر به عنوان نماینده زائر فروخته نمیشود.
مدارک لازم برای خرید ارز
مدیرعامل بازار متشکل ارز ایران با اشاره به اینکه متقاضی خرید ارز باید در هنگام مراجعه به یکی از عاملان فروش سرفصل های آموزش بورس ارز اربعین، سه مدرک متعلق به خود یعنی؛ اصل کارت ملی، کارت بانکی و شماره تلفن همراه (هر سه الزاماً به نام خود شخص زائر) را همراه داشته باشد، یادآوری کرد: پس از تأیید صحت و انطباق مدارک سهگانه متقاضی از سوی مسئول فروش؛ ارز اربعین به متقاضی فروخته میشود.
شیوه انتخاب نوع ارز
وی با اشاره به مسئله انتخاب نوع ارز خریداری شده از سوی زائر، گفت: فروش دلار یا دینار عراق بر حسب انتخاب مشتری و در صورت موجودی لحظهای عاملان فروش در خصوص ارز درخواست شده، انجام خواهد شد.
فروش از محل سرفصل زیارتی
هامونی یادآوری کرد: فروش ارز اربعین از محل سرفصل زیارتی اربعین حسینی ( ع) بوده و براساس اطلاعیه بانک مرکزی؛ هیچگونه محدودیتی بابت فروش ارز مسافرتی در سال جاری برای متقاضیان ایجاد نمیکند.
وی ادامه داد: مطابق مصوبات مربوطه، دریافت ارز زیارتی اربعین، مشروط بر ورود به کشور عراق بوده و مانع از دریافت ارز تحت سایر سرفصلهای قانونی مصارف خدماتی نیست.
هامونی اضافه کرد: کارگزاران عضو بازار اعم از بانکها و صرافیها، تأمین ارز زیارتی اربعین را از طریق سامانه معاملاتی بازار متشکل ارز ایران و بر اساس معاملات فیمابین کارگزاران عضو بازار در نمادهای معاملاتی مزبور انجام میدهند.
خرید براساس نرخ توافقی
مدیرعامل بازار متشکل ارز ایران ادامه داد: مطابق مصوبه بانک مرکزی، صرافیها و بانکهای عامل میتوانند به جای یک صد دلار نسبت به پرداخت ۱۵۰ هزار دینار عراق به نرخ نماد توافقی به متقاضیان اقدام کنند.
هامونی با اشاره به اینکه نرخ برابری ارز اربعین براساس نماد توافقی تعیین میشود، ادامه داد: نرخ ارز توافقی، برای معاملات نقدی براساس سازوکار عرضه و تقاضا در ساعات معاملاتی بازار تعیین میشود و به معنی نرخ ترجیحی یا دارای تعابیر نظیر نرخ یارانهای یا سوبسیددار نیست.
وی در خصوص نرخ توافقی در بازار متشکل ارز ایران اعلام کرد: بازار متشکل ارز ایران، یک بازار رسمی است که تحت نظارت بانک مرکزی به منظور کشف نرخ شفاف برای بازار نقدی ارزها، براساس نرخ تعادلی ارز (حاصل از سازوکار عرضه و تقاضا) راهاندازی شده و مرجعی رسمی، برای کشف نرخ ارز بر پایه نمادهای نرخ توافقی است.
وی در ادامه توصیه کرد: با توجه به پایشهایی که صورت میپذیرد، متقاضیانی که پس از ثبتنام در سامانه سماح ، به هر دلیلی تصمیم به حضور در راهپیمایی اربعین ندارند، از اقدام به خرید ارز از این سرفصل خودداری کنند.
خرید ارز از سرفصل جداگانه
وی توصیه کرد به دلیل مدیریت هرچه بهتر خدماترسانی شبکه بانکی و شبکه صرافی، زوار محترم ارز مورد نیاز خود را در شهر مبدأ حرکت خود تهیه کنند و به خرید ارز را به مرزهای خروجی کشور منوط نکنند.
داماد بیشرم عروسِ بیچاره را به آتش کشید!+عکس
خانواده شیخی به سوگ دختری که قرار بود تا پنج روز دیگر لباس سپید عروس به تن کند و به خانه بخت برود، نشسته اند. اما مرگ شد هدیه گلاله شیخی عروس سقزی. کیومرث نفس را از عروس کردستان گرفت و جسدش را به آتش کشید. هشت ماهی بود که عقد کرده بودند. مقاومت خانواده شیخی برای این وصلت فایده ای نداشت. کیومرث پاشنه در خانه را کنده بود. از اقوام دور مادر گلاله بود و برای ازدواج مصر. با وجود مخالفت های پدر و گلاله، اما این ازدواج سر گرفت.
پنجم تیر تاریخ جهازبران بود. جهیزه ای که حالا چشمان پدر و مادر تاب دیدنش را ندارند. در انبار خانه پدر جا خوش کرده اند و شده اند یادآور خاطرات سفید و سیاه دوران هشت ماه نامزدی گلاله
بازنشستگی پدر یک سالی مانده است. فرهنگی است و تمام عمرش به آموزش و تربیت و تعلیم دانش آموزان گذشته است. از همان شبی که گلاله دیگر پاسخگوی تماس هایش نبود تا پیدا شدن جسد به آتش کشیده اش گرد سفیدی روی موهایش نشسته است.
تاب صحبت ندارد. کلمات را سریع می گوید؛ کلماتی را که بار ها در ذهنش گذرانده است. سوالاتش تمامی ندارد. هنوز چرایی این جنایتجنایت برایش مفهوم ندارد.
«سه دختر داشتم. گلاله دختر دومم بود. دختر بزرگ ترم کارشناس روانشناس است. گلاله فارغ التحصیل رشته حقوق بود و مشاور حقوقی دفتر قضائی. دختر کوچک ترم هم کلاس ۱۰ است. کیومرث نسبت فامیلی دوری با خانواده همسرم دارد. کارمند بانک بود و تحصیلکرده.
چندین بار به خواستگاری گلاله آمدند. ما قبول نمی کردیم، اما سماجت شان سبب شد تا تصمیم مان تغییر کند. با ازدواج او و گلاله موافقت کردیم. هشت ماه پیش بود که عقد کردند. جهیزه اش را آماده کردیم. قرار بود پنجم تیرماه جهیزیه اش را به خانه بخت ببرد.»
جزییات قتل
واژه ها سریع تر از قبل در کنار هم قرار می گیرند. پدر بغضش با گذشت ۲۰ روز هنوز فروکش نکرده و با لهجه کردی از آن روزی می گوید که گلاله نفسش بند آمد. نفسش را در سینه حبس می کند و با یک دم از تاریخ هشتم خرداد می گوید.
هشتم خرداد کیومرث دنبال گلاله آمد. قرار بود درباره مراسم ازدواج صحبت کنند. غروب بود که رفتند. از آنجا که امتحان دانش آموزان مدرسه شروع شده بود، من هم زود خوابیدم که فردا زودتر به مدرسه بروم. همسرم چند باری با گلاله تماس گرفته و گلاله گفته بود تا آخر شب حتما به خانه برمی گردد.
ساعت ۱۱ شب آخرین بار مادر گلاله تماس گرفت و دخترم گفته بود تا ۱۰ دقیقه دیگر به خانه می رسد. اما بعد از آن دیگر گلاله پاسخگوی تلفن نبود. گوشی زنگ سرفصل های آموزش بورس می خورد، اما گلاله جواب نمی داد. گوشی کیومرث هم خاموش شد و دیگر از آن ها خبر نشد.»
دستگیری داماد قاتل در آستارا
شب را به دنبال ردی از نو عروس سقز بودند. تصور می کردند تصادف کرده اند، چراکه دامادشان در سیاهی شب به سختی رانندگی می کرد. اما ردی از گلاله نه در بیمارستان های شهر بود و نه در سرخانه و کلانتری ها. صبح بود که کیومرث تماس گرفت و پرده از راز ناپدیدشدن شان برداشت.
«کیومرث از سقز گریخته بود و قصد داشت از مرز فرار کند، اما در تماسی ماجرا را به خانواده اش گفت. همین امر باعث شد تا پلیس وارد عمل شود و بعد از ۱۱روز کیومرث در خانه ای در آستارا دستگیر شد. تا آن روز حتی ما نمی دانستیم چه بلایی سر گلاله آورده است.
در بازجویی ها گفت که با کار دخترم مشکل داشته و نمی خواسته گلاله سرکار برود و همین مسأله هم شده سرفصل اختلاف شان. دعوا بالا می گیرد. با مشت به سر او می زند. وقتی او را بی حال می بیند، نبضش را می گیرد، اما نبض نداشته.
سرش را روی سینه اش گذاشته و مطمئن شده که او دیگر نفس نمی کشد. بعد در مسیر از پمپ بنزین ۴ لیتر بنزین خریده و جسد دخترم را به منطقه چاپان خارج از سقز می برد و گلاله را به آتش می کشد.»
آتش و مرگ هدیه عروس سقزی
نفسش تنگ شده است. کلمات تاب تحمل ندارند. واشژه ها دیگر سخت ادا می شوند. پدر خمیده تر از همیشه به نظر می رسد. داغ دخترش را لحظه ای فراموش نکرده است.
«کیومرث وقتی دخترم را به آتش می کشد، به تهران می رود و ماشینش را در پارکینگ خانه دوستش می گذارد. او به همراه دوستش پیمان راهی آستارا می شوند که مأموران با ردزنی های پلیسی او را دستگیر می کنند. روز اول به همراه قاتل به محل جنایت رفتیم، اما کیومرث محل آتش زدن گلاله را نگفت.
بعد از اینکه او را بار دیگر به اداره آگاهی منتقل کردند، در آنجا کروکی محل رهاکردن جسد را کشید و بالاخره پیکر گلاله را پیدا کردیم که بی رحمانه و بی گناه به طرز فجیعی به قتل رسیده و در آتش سوخته بود.»
قصاص می خواهیم
این پدر داغ دیده در آخر می گوید: «ما تنها قصاص می خواهیم. باورمان نمی شود چطور توانسته آن همه مهربانی، آن همه شور زندگی، آن همه آرامش را به آتش بزند. ما در قبال کیومرث هر کاری که می توانستیم انجام دادیم. مثل پسر نداشته ام بود. داغ گلاله غم بزرگی است. مردم سقز و کردستان حتی ایران در این مدت ما را همراهی کردند و در کنارمان قرار گرفتند.»
کیومرث حالا هشت روزی است که در اختیار پلیس آگاهی است و تحت بازجویی قرار دارد. صفحات مجازی، اما از عکس ها و تصاویر گلاله خالی نمی شود، همه در سوگ این عروس سقزی هستند، عروسی که دهشتناک به قتل رسید و به آتش کشیده شد.
مشق «کشتن»؛ ضرورت تلاشهای قانونی برای رهایی ۳۰۰هزار کودک سرباز در دنیا
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، از یکسو کودکان وامانده از فرار در دامن خون و آتش، در سرزمین مادری به بردگی گرفته شده و گرفتن اسلحه به دست، سرنوشت شوم رقمخورده برای آنان است، ازسوی دیگر شانس با کودکانی که توان فرار از تنور داغ شلیک توپ، تفنگ و گلوله را داشتهاند نیز، یار نبوده و در سرزمینهای بیگانه، اسیر گرداب نگاه نژادپرستانه در دوران پناهندگی هستند و کم نیست آمار تجاوز و تعرض به این کودکان. این روزها خبر از سرباز کودکانی است که به ستارههای فیلمهای قتل و غارت افراطیون درمناطق آشوبزده تبدیل شدهاند. کودکانی که کشتن، مشق روزشان شده و صدای رگبار گلولهها، لالایی شبانشان است. 300هزار کودک در دنیا ناخواسته تنپوش رزم به تن کرده و کودکی را در بزرگسالی زودرس دفن میکنند. سرباز کودکانی که مورد انواع آزارهای جسمی، روحی و جنسی قرارگرفته و آیندهای جز درد و تباهی در انتظارشان نیست.
استفاده از کودکان در کاشت مین
انتشار عکسها و فیلمهای مراسم اعدام داعشیها که کودکانی از ملل مختلف با شلیک گلوله به زندگی اسرا پایان میدهند نه اولین فیلم از این دست است و نه آخری، به گفته اشرفی مدیر انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده، 300هزار کودک سرباز در سطح دنیا بهخصوص کشورهای آفریقایی وجود دارند که در قالب گروههای شورشی به کار گرفته میشوند که نه فقط درمنازعات مسلحانه به کار گرفته میشوند بلکه در کاشت مین، پیامرسانی و فعالیتهای جاسوسی و سرفصل های آموزش بورس از این قبیل، مورد استفاده قرار میگیرند. بهخصوص بهرهگیریهای جنسی دراینباره حایز اهمیت است. این امر دربسیاری از گروههای تکفیری مانند جیشالاسلام وجود دارد.
قوانین بدون ضمانت اجرا
هر حقوقدانان تلاش بسیار کردهاند تا مانع بکارگیری کودکان درمیادین رزم و جنگ شوند؛ مانند تصویب ماده 38کنوانسیون حقوق کودک که مطابق آن گروههای سیاسی نباید از افراد زیر 15سال درجنگ استفاده کنند. همچنین «پروتکل اختیاری شرکت کودکان درجنگ» از طرفین درگیریها میخواهد که به افراد زیر 18سال اجازه شرکت درجنگ داده نشود و سربازگیری اجباری در مورد این افراد نیز ممنوع است، اما نبود ضمانت اجراهای قوی در رابطه با قوانین بینالمللی و کنوانسیونها یکی از موانع در تحقق اهداف مدافعان حقوق کودک بوده است. از طرفی هم، استفاده از سرباز کودکان توسط گروهها و گروهکهای تروریستی انجام میشود که با دولت مرکزی درجنگ هستند و این شورشیان متأسفانه تابع هیچگونه قوانینی چه داخلی و چه بینالمللی نیستند.
آموزش کودکان و انتقال به اروپا
کودکان به ابزاری برای ایجاد ترس و وحشت تبدیل شدهاند و گروه تروریستی داعش در برنامهای با عنوان «شیربچگان خلافت»، به کودکان درمناطق مختلف تحت کنترل خود در سوریه، آموزش نظامی و مذهبی فشردهای میدهد. بنا بر اعلام دیدهبان حقوق بشرسوریه، داعش بیش از هزار و صد پسربچه را از آغاز سال میلادی جذب کرده است. بیش از 50نفر از آنان کشته شدهاند. به گفته سعد المطلبی تحلیلگر سیاسی درعراق، کودکان 9تا 13ساله که داعش آنها را جذب خود کرده، به اردوگاهها فرستاده میشوند تا بهعنوان نیروهای شبهنظامی آموزش ببینند. شیوههای آموزش آنها بسیار عجیب و دشوار است و به آنها دستور داده میشود که در اعدامها شرکت کنند و آنها مجری اعدام باشند. این پدیده که نهتنها در عراق بلکه در اروپا نیز درحال روی دادن است، واقعا نگرانکننده است؛ زیرا شماری از این کودکان پیش از این به شماری از کشورهای اروپایی منتقل شدهاند.
به گزارش روزنامه ایندیپندنت، براساس تحقیقات انجامشده توسط بنیاد کویلیام، درطول سالجاری میلادی نزدیک به 50کودک انگلیسی درمیان نیروهای داعش بزرگ شدهاند که آینده این کودکان نیاز به توجه جدی جامعه بینالملل دارد. درحال حاضر نیز 31هزار زن در خلیفه خود خوانده داعش حامله هستند، اطلاعی از آخرین وضع این زنان در دست نیست. «کریستین اشنایدر» مدیر اجرایی یونیسف آلمان در گفتوگویی با دویچهوله در رابطه با گزارش این نهاد از 5سال جنگ درسوریه گفته است: شبهنظامیان تروریستی و گروههای شورشی کودکان در سن 7سالگی را وادار به جنگ میکنند. فقط سال گذشته دستکم 100 کودک درجریان جنگ کشته یا زخمی شدهاند. اشنایدر همچنین بیان کرده: «5سال زمان طولانی در زندگی یک کودک است. 5سال جنگ در سوریه به این معنی است که 3,7میلیون کودک در زمان جنگ به دنیا آمدهاند. کودکانی که هیچ چیز دیگری نمیدانند. ترس بر زندگی آنها حاکم است و باید فرار کنند و بمباران و شلیک بخشی از زندگی آنهاست.»
کودک سربازان آفریقایی
شاید آنچه سرفصل های آموزش بورس که زنگ خطر پدیده شوم کودکان سرباز را به صدا درآورده، مربوط به فیلمها و عکسهای داعشیها از ارتش کودکان خود باشد اما براساس آمار، قاره آفریقا بالاترین تعداد کودکان سرباز را درجهان دارد و اگر نگاهی به وضع وخیم امنیت درچند سال اخیر قاره آفریقا بیندازیم که طی ناامنیهای موجود تعداد بسیاری از کودکان چه دختر و چه پسر ربوده شدهاند، همین امر نشان از افزایش چشمگیر کودک سربازان برای انجام اموری چون بردگی، کار اجباری، جنگ و سوءاستفاده جنسی دارد. برای نمونه درکشور بروندی، صدها کودک در نیروهای آزادیبخش ملی و تعدادی نیز در ارتش بروندی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند.
در جمهوری آفریقای مرکزی، سودان یا در چاد، کودکان هم در گروه شورشی جبهه دموکراتیک و هم درجمهوری دموکراتیک شرکت میکنند و بالاترین میزان شرکت کودکان درجنگ دوم کنگو به میزان 30هزار نفر بوده است. درکشور سودان، ارتش جانجاوید، ارتش آزادیبخش، از حداقل 7هزار کودک سرباز درجنگ استفاده کردند. در اوگاندا که میان دختر و پسر فرقی قایل نیستند نیروهای شورشی از بیش از 30هزار دختر و پسر درجنگ استفاده کردند و دخترها وادار به بردگی جنسی شدند. ارتش اوگاندا نیز از افرادی با سنین حدود 13سال برای جنگ نامنویسی میکند. حال به این کشورها زیمباوه، افغانستان، سریلانکا و برمه را نیز بیفزایید. یکی از نکات تلخ در رابطه با ارتش برمه این است؛ تنها ارتشی به اجبار از کودکان بین 8تا 12سال استفاده میکند.
کودکان 40درصد ارتش انگلیس را تشکیل میدهند
کشورهای داعیهدار حمایت ازحقوق کودکان که سن کودک را 18سال تعریف کردهاند، در رابطه با سربازگیری نگاه متفاوتی داشتهاند و به شکل سیستماتیک و قانونی از کودکان در ارتشهای خود استفاده کرده و حتی آنها را به میادین نبرد میفرستند. در انگلستان حداقل سن برای شرکت در ارتش انگلیس 16ونیمسال است. برای افراد زیر 18سال متقاضی شرکت در ارتش انگلیس اجازه والدین اجباری است. حدود 40درصد ارتش انگلیس را افراد 16تا 17سال تشکیل میدهد. انگلستان در 24ژوئن 2003میلادی «پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک، ممنوعیت استفاده از کودکان درجنگ» را پذیرفت. این پروتکل از دولت میخواهد که اجازه شرکت اعضای زیر18سال ارتش خود را درجنگ ندهد. با این وجود دولت انگلیس بین سالهای 2003تا 2005به اشتباه 15سرباز 17ساله را به عراق فرستاد.
کودک سربازان در کانادا و آمریکا
درکانادا نیز افراد بالای 16سال با اجازه والدین خود میتوانند عضو ارتش شوند. در سن 17سالگی آنها بدون اجازه والدین خود نیز میتوانند عضو ارتش شوند ولی سربازی اجباری برای افراد زیر 18سال ممنوع است. در آمریکا افراد بالای 17سال میتوانند عضو ارتش شوند، ولی به آنها اجازه شرکت در درگیری داده نمیشود. در آمریکا سربازگیری به صورت اختیاری است. افراد کمتر از سن قانونی میتوانند با اجازه والدین خود برای عضویت در ارتش ثبتنام کنند. در ارتش آمریکا افراد باید دیپلم پایان دوره متوسطه یا مدرک معادل آن را داشته باشند.
جنگ و خونریزی عمری به درازای تاریخ دارد اما استفاده از کودکان چه بهعنوان سپر انسانی و چه بهعنوان یک سرباز و جنگجو در دنیای مدرن میان شعارهای رنگارنگ حقوق کودکان بسیار دردناک است. نیافتن راهحلی برای این زخم عفونی درجهان امروز عجیب و کمی دور از ذهن است. بیتوجهی به کودکان قربانی جنگ درمنطقه جنگزده خاورمیانه یا مناطق درگیر آشوبهای قومی و قبیلهای در آفریقا به نوعی نادیده گرفتن حقوق انسانهای رهاشده در دنیای کثیف منافع سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ است.
کودکسربازان، نشان ناکارآمدی قوانین دارند
سارا نجیمی وکیل پایه یک دادگستری
استفاده از کودکان در جنگ معانى بسیارى دارد؛ از عدم موفقیت قوانین در مبارزه با این پدیده شوم گرفته تا عدم تلاش برای یافتن راهکاری مناسب برای مقابله با این موارد. از کودکان میتوان در زمان جنگ سپر انسانى ایجاد کرد، مىتوان بهعنوان سربازى کوچک بهره گرفت، میتوان چون برده جنسى کودکان را استثمار کرد و در شکلى دیگر میتوان از کودکان براى پروپاگاندا در جنگ استفاده کرد. متاسفانه آفریقا بیشترین تعداد کودکان سرباز در جهان را داشته است، با آمارى بسیار تلخ و تکاندهنده. دختران و پسران بسیاری در این قاره زندگی سیاهی را در جنگ و آشوب گذراندهاند و خبری از روزهای روشن این قاره نیست.
در این بین اگر نگاهی به اقدامات ایران بیندازیم، اقدام دولت در تهیه لایحه «الحاق دولت جمهورى اسلامى ایران به پروتکل اختیارى کنوانسیون حقوق کودک در مورد بکارگیرى کودکان در منازعه مسلحانه» اقدامى است که با واکنشهاى احساسى و بعضا غیرواقعى و غیرحقوقى مواجه شده است. متأسفانه جامعه جهانى در بسیارى موارد روند روبه رشدى را طى نمىکند و شاید یکى از آن مسائل، همان برخورد با مسائل کودکان خصوصا مقوله جنگ و کودکان است. خصوصا با به وجود آمدن نیروهاى افراطى و بنیادگرا چون داعش و بهرهکشى جنسى از کودکان دختر و پسر و استفاده از آنان براى سپر انسانى و عملیات انتحارى و. به نوعى شرایط بحرانى درخصوص وضعیت کودکان ایجاد شده است. آنگاه اگر در چنین شرایطى با نگاهى حقوقى و بهدور از جریانهاى سیاسى روند تنظیم لایحه را بررسى کنیم و از نگاه احساسى و افراطى فاصله بگیریم و با نگاهى واقعبینانه این روند را بررسى کنیم و آن را منتسب به دولت و جریان سیاسى خاص ندانیم قطعا با وجوه مثبت آن روبهرو خواهیم شد.
این پروتکل (پروتکل اختیارى کنوانسیون حقوق کودک در مورد بکارگیرى کودکان در منازعات مسلحانه) در سال 1389 توسط وزیر امور خارجه ایران به امضا رسید و از آن زمان وزارت دادگسترى بهعنوان مرجع ملى کنوانسیون مسئول تنظیم لایحه است. مضاف بر اینکه کنوانسیون حقوق کودک در سال 1372به تصویب رسیده است و دولت جمهورى اسلامى ایران هم خوشبختانه به این کمیسیون ملحق شده است، اکنون بحث بر سر پروتکل الحاقى است و اینکه بحث «بسیج» و فعالیتهاى مثبت و سازنده تحت تأثیر این پروتکل قرار نگیرد.
این نگرانى شاید کاملا متأثر از جریانهاى سیاسى باشد، اما قطعا آنچه در این مسیر مهم است و باید مدنظر قرار گیرد، این است که این پروتکل نشاندهنده موضع مثبت دولت ما به جنایات جنگى نیروهاى افراطى در جهان و خصوصا جنایات اخیر داعش علیه کودکان و استفاده ابزارى از آنان است و این یعنى نشان دادن چهره مثبت و نگاه اسلامى و دینى ما به مقوله حقوق کودکان در صحنه بینالمللى، آن هم در شرایطى که مورد پذیرش اکثریت دولتها قرار گرفته است و هر واکنش منفى قطعا از نظر حقوقى و سیاسى مصالح کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد. از طرف دیگر شاخصه و پررنگترین نکتهای که در این پروتکل دیده میشود «منع اجبارى کودکان براى شرکت در جنگ» است. «اجبار» به هیچ عنوان شامل نیروهاى داوطلب و حرکتهاى فرهنگى و پشتیبانى نمیشود و طبق تعریفى که عرف ما و فرهنگ کشور ما از واژه «بسیج» دارد، نخستین شرط یک سرفصل های آموزش بورس بسیجى روحیه داوطلبانه داشتن است.
همان چیزى که از نخستین روزهاى جنگ نیز در ذهن، روح، باور و فرهنگ مردمان این مرز و بوم ریشه دوانده است و همان چیزى که ما آن را روحیه شهادتطلبى در جوانان میهنمان مینامیم، پس لفظ اجبار از واژه مقدس بسیجى فرسنگها فاصله دارد. بههرحال لایحه درحال طى کردن مسیر قانونى خود و هماکنون در کمیسیون قضائى مجلس است و اگر نمایندگان محترم مصلحت دیدند رأى به تصویب پروتکل خواهند داد و مسیر قانونى خود را طى خواهد کرد.
خبرگزاری موج
ابوالفضل میرحسینی در گفت و گو با خبرگزاری موج یزد بیان کرد؛
فناوری های نوین معدنی، برای کاهش وابستگی اقتصاد به نفت
با شکل گیری مراکز تخصصی نوآوری و توسعه فناوری در حوزه معدن، زیرساخت های مورد نیاز برای ایجاد تحول در این حوزه فراهم شده است. تحولی که با توجه به برنامه های کلان کشور برای کاهش وابستگی اقتصاد به نفت از اولویت های کشور بوده و برای رسیدن به نقطه مطلوب جهانی، لازم است این فعالیت ها با اهداف توسعه پایدار همراستا باشد.
ابوالفضل میرحسینی از پیشتازان نوآوری و توسعه فناوری حوزه معدن با خبرنگار خبرگزاری موج یزد، درباره ورود فناوری به معادن به عنوان حلقه ای از زنجیره توسعه پایدار به گفت و گو نشسته است.
ابتدا تعریفی از توسعه پایدار ارائه و بفرمایید در حوزه معدن از چه طریقی می توان به توسعه پایدار دست یافت؟
توسعه پایدار از سال 2015 بیشتر در کانون توجه جهانی قرار گرفته و سند آن در مجمع عمومی سازمان ملل به تصویب رسیده است. این سند شامل 17 هدف کلان و نزدیک به 170 هدف خرد بوده که از ابتدای سال 2016 لازمالاجرا است.
با نگاهی به اهداف توسعه پایدار که شامل مواردی همچون پایان دادن به فقر، زندگی سالم و ارتقاء رفاه، آموزش باکیفیت، در دسترس بودن آب سالم، دسترسی به انرژی پاک، رشد اقتصادی پایدار و . است، میتوان مواردی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم با حوزه معدنکاری ارتباط دارد را تعیین کرد. گرچه معدن به دلیل تأمین تقریبا تمام بخشهای اقتصادی کشور میتواند در تمام اهداف 17 گانه توسعه پایدار مطرح باشد اما، می توان به طور مشخص در راستای دستیابی به اهداف کلانی چون رشد اقتصادی پایدار، ارتقای زیرساختهای تابآوری و صنعتی فراگیر، الگوی تولید و مصرف پایدار و ارتقای اکوسیستم و جلوگیری از نابودی تنوع زیستی قدم برداشت. به نظر میرسد با توجه به شرایط درآمدی معادن در کشور، سرمایهگذاری در زیرساخت های تاب آور و صنعتی مهمترین گام در راستای توسعه پایدار باشد.
توجه به فناوریهای نوین در حوزه معدن چه تأثیری در دستیابی به توسعه پایدار دارد؟
به نظر میرسد بتوان با استفاده از فناوریهای نوین رسیدن به اهداف توسعه پایدار را تسریع کرد. لازم به ذکر است که در مباحث نظامهای نوآوری، پارادایم سوم نوآوری با اهداف توسعه پایدار سازمان ملل منطبق شده و عملا نوآوریها و توسعه فناوری نیز در همین بستر ایجاد میشود. برگردیم به صحبت اصلی، فناوری در حوزه معدن میتواند از طریق تعریف پروژههای زیرساختی همچون هوشمندسازی در بخشهایی مثل مصرف منابع و ارتقای سلامتی و زندگی سالم، به دستیابی به اهداف توسعه پایدار کمک کند. اجازه بدهید با مثالی این مساله را تشریح کنم. بر اساس مطالعات انجام شده، در کشورهای پیشرفته همچون استرالیا، کانادا، شیلی و ایالات متحده، با به کارگیری فناوری و حرکت در راستای هوشمندسازی معادن، مصرف انرژی به صورت قابلتوجهی کاهش یافته است. همچنین، با استفاده از فناوری کنترل از راه دور و تجهیزات خودران، در ابتدا زیرساختهای فناوری اطلاعات به توسعه بالایی رسیده و در گام بعد منجر به کاهش آسیبهای اجتماعی و آسیب های روحی و جسمی به دلیل فعالیت در معادن شده است. از طرفی معادن در راستای تولید انرژی پایدار قدم برداشتهاند که از دو جهت یعنی کاهش مصرف سوختهای فسیلی و کاهش اثرات زیستمحیطی به اهداف توسعه پایدار کمک میکند. در این کشورها، حتی پا را فراتر گذاشته و به دنبال رسیدن به هدف کربن صفر در معادن هستند.
وضعیت معادن ایران در زمینه استفاده از فناوری برای دستیابی به توسعه پایدار را چطور ارزیابی میکنید و چه پیشنهاداتی برای بهبود این وضعیت دارید؟
معادن ایران را می توان از چند جنبه مورد بررسی قرار داد و اینکه چه تعریفی از فناوری و چه سطحی از فناوری مدنظر باشد، پاسخهای متفاوتی خواهد داشت. اگر با استانداردهای جهانی و بینالمللی به سطح فناوری در معادن ایران نگاه شود، در سطوح اولیه فناوری به صورت خاص در معادن بزرگ کشور قرار داریم به این معنا که چند دهه با سطح فناوری جهانی فاصله داریم. اما اگر با شرایط خاص کشور و مسائل تحریمهای بینالمللی و مشکلات کلان اقتصادی به این موضوع نگاه کنیم، به دلیل عدم دسترسی به تجهیزات و ماشینآلات به روز در معادن، عمده فعالیتهای فناورانه به مبحث بهینهسازی و استفاده بهینه از تجهیزات معطوف بوده است. از این دیدگاه، شرایط تا حدی تعدیل شده و میتوان امیدوار بود که معادن بزرگ کشور به این فناوریها مجهز شوند. برای مثال معادن بزرگ کشور همچون چادرملو، گل گهر و سرچشمه خود را مجهز به سیستمهای مانیتورینگ و دیسپچینگ نموده و از جهت بهرهوری تجهیزات و منابع شرایط خود را بهبود بخشیده و از جنبه میزان تولید و افزایش درآمد به شرایط مساعدی رسیدهاند.
اما در پاسخ به بخش دوم سوال، به نظر می رسد اگر ارادهای در سازمانهای بالادستی و تصمیمگیر کشور در راستای دستیابی به اهداف توسعه پایدار در معادن وجود داشته باشد، فناوریهای نوین میتواند به خوبی در خدمت این اهداف باشد. هوشمندسازی معدن به صورت همهجانبه تمام زنجیره فعالیتهای معدن را در بر میگیرد به نحوی که علاوه بر نظارت و پایش دقیق مصارف در بخشهای آب و انرژی و رسیدن به نقطه بهینه مصرف، راهکارهای جایگزین و روشهای بهینه و گلوگاههای مصرف مشخص شده و الگوی تولید و مصرف پایدار حاصل میشود. در بخشهای ایمنی که هم از نظر زیستمحیطی حائز اهمیت است و هم از نظر نیروی انسانی، فناوری کمک قابلتوجهی را ارائه کرده است که در کشور هم میتوان با حرکت در این راستا، معادن را با حداقل آسیبهای محیطزیستی و انسانی اداره کرد.
نقش دولت، دانشگاهها و مراکز علمی، معادن و واحدهای وابسته، مراکز نوآوری و شرکتهای دانش بنیان در این حوزه چیست؟
اکتشاف، بهرهبرداری و توسعه معادن در آینده به طور جدی با هوشمندسازی و توسعه فناوری گره خورده است. بخش معدن و زنجیره بالادست و پاییندست آن گردش مالی بزرگ و سهم گستردهای در تولید ناخالص ملی دارد. کوچکترین نوآوری میتواند به صرفهجویی میلیاردها تومان منجر شود و دیگر نمیشود معادن را با روشهای سنتی اداره کرد. معمولا وقتی صحبت از تقاضا و مصرف فناوری میشود، گفته میشود که باید خرید و استفاده از فناوری را فرهنگسازی کرد. اما مشکل این است که این جمله سالهاست گفته میشود و نمیدانیم چرا هیچ موقع این فرهنگسازی انجام نشده و به نتیجه نمیرسد. به نظر میرسد نقش دولت در فعالسازی سمت تقاضا جدی است. شرکتهای دانشبنیان و محصولات آنها باید مورد اعتماد معادن قرار گرفته و استفاده شوند. دولت باید با استفاده از بسته های سیاستی تشویقی و تنبیهی، مدیران معدنی کشور را در راستای خرید و استفاده جدی از محصولات فناورانه به تحرک وا دارد.
همچنین دانشگاهها و مراکز علمی باید برای مقوله معدن هوشمند، سرفصل جدید بین رشتهای تعریف کنند. این موضوع ظرفیت بکارگیری فارغالتحصیلان بیشتر رشتههای فنی و مهندسی و مدیریت را دارد. الان مهمترین مشکل اجرا و تکمیل پروژه های معدن هوشمند، بحث تیمسازی و فارغالتحصیلان آشنا و توانمند در این حوزه است. همچنین مراکز پژوهشی و دانشکدههای معدنی، طرحهای پژوهشی و پایاننامههای خود را در این زمینه جهت بدهند. از آنجا که این مباحث بین رشتهای هستند، همکاری آموزشی و پژوهشی دانشکده های مختلف اهمیت دارد.
در حال حاضر پیادهسازی سامانه مانیتورینگ و دیسپچینگ شرکت بیستون کویر یزد فقط در معدن چادرملو بر اساس نامه تأیید معدن منجر به بیش از 15 درصد افزایش تولید، و همین مقدار کاهش مصرف سوخت و بسیاری نتایج دیگر شده است. این نتایج حاصل اعتماد یک مدیر معدنی در یک دهه قبل بود. اگر طرح هوشمندسازی معادن به طور کامل اجرا شود، صرفهجویی عظیم خواهد بود. بنابراین مهمترین انتظار از معادن اعتماد به شرکتهای دانشبنیان و محصولات نوآورانه آنهاست.
مراکز نوآوری و شرکتهای دانشبنیان باید فرآیندی نگاه کنند و به توسعه و ارتقای کل زنجیره بیاندیشند. محصولات و خدمات فناورانه باید ارتقای بهرهوری در سرتاسر زنجیره معدن را پوشش دهند. الگوبرداری از کشورهای پیشرفته در این حوزه، همکاری با دانشگاهها و مراکز پژوهشی، کمی سازی اثربخشی نتایج فناوریهای توسعهیافته برای معادن از جمله سرفصلهای اقدامات مهم این مراکز است.
در زمینه هوشمندسازی معادن که این روزها به مبحث مهمی در معدنکاری تبدیل شده است توضیح دهید.
بحث هوشمندسازی را میشود در 5 سطح مطرح کرد. سطح اول این است سرفصل های آموزش بورس که شما بتوانید با طراحی و استقرار سامانههای نرمافزاری و سختافزاری، دادههای حاصل از فعالیتهای روزانه را در معادن و صنایع به صورت خودکار جمعآوری، توصیف و پایش کنید و در واقع، همواره و هر لحظه جدیدترین اطلاعات را در اختیار مدیران قرار دهید. سطح دوم این است که این انباره دادههای گسترده را با استفاده از انواع روشهای علمی تحلیل کنید و برای مقاصدی مانند پیشبینیها استفاده کنید. در واقع، سطح دوم به مدیران نگاه به آینده میدهد. سطح سوم هوشمندسازی، ارائه راهکارهای هوشمند برای تصمیمگیری است. یعنی شما از نتایج سطح دوم استفاده کنید و با استفاده از سامانههای تحلیلی، محصولات و خدماتی به مدیران ارائه کنید که نقش سیستمهای پشتیبان تصمیم و سیستمهای خبره را بازی کنند. سطح چهارم هوشمندسازی، به خودکارسازی عملیات مربوط میشود. برای مثال این که شما بتوانید ماشینآلات خودران معدنی داشته باشید. در نهایت، در سطح پنجم شما میتوانید مدیریت و کنترل هوشمند از راه دور کلیه فعالیتها را انجام دهید. در برخی معادن دنیا توسط شرکتهایی مانند ریوتینتو، سطوح چهارم و پنجم هوشمندسازی نیز عملا محقق شده است.
از دیدگاه دیگر، در زنجیره فعالیتهای معدنی، ما بخشهای اکتشاف، استخراج، فرآوری و صنایع پاییندست مانند فولاد و گندله سازی را داریم. اینکه بتوانید 5 سطح هوشمندسازی فوق را در این زنجیره به طور کامل پیادهسازی کنید، با توجه به شرایط حال حاضر کشور ما بحثی اساسی و طولانی مدت است.
لطفا مختصری در مورد مرکز توسعه فناوری های نوین دیاکو و شرکت های تابعه آن توضیح دهید و بفرمایید شرکتهای دیاکو در زمینه هوشمندسازی معادن چه محصولاتی تولید کردند؟
مرکز توسعه پس از تجربه یک دهه فعالیت در حوزه نوآوری و توسعه سرفصل های آموزش بورس فناوری با همکاری شرکتهای فناور و دانشبنیان فعال در حوزه معدنی و صنایع معدنی با هدف تکمیل زنجیره نوآوری و توسعه فناوری تأسیس شده است. با مرور فعالیتهای انجام شده، مرکز توسعه دیاکو در قالب 8 شرکت موفق شده است فناوریهای مختلفی را بومیسازی نمایند. از جمله این فناوریها می توان سیستم مانیتورینگ و دیسپچینگ در بخش عملیات معدنکاری، سیستمهای کنترل و جلوگیری از تصادف، سیستمهای راداری کنترل جابجایی، سامانه کنترل مصرف سوخت و آب و خدمات فنی ماشینآلات را نام برد. علاوه بر این، توسعه سامانه اسکادا بومی به عنوان یک سیستم کنترل خودکار صنعتی و سیستم هدایت عملیات تولید صنعتی از جمله این موارد است. بخش دیگری از فعالیتهای مجموعه ایجاد زیرساختهای تولید ماشینآلات معدنی در زمینه انفجار و تجهیزات کمکی و الحاقی است به نحوی که ساخت استمینگتراک، آنفوتراک، و امولشنتراک و ساخت انواع هندلر شامل تایرهندلر و استروتهندلر برای تعمیر ماشینآلات سنگین معدنی، از جمله دستاورهای با اهمیت این مجموعه است.
چشم انداز آینده مرکز را چگونه میبینید؟
این مرکز و شرکتهای آن تاکنون از پیشروان توسعه فناوری در معادن و صنایع وابسته در کشور بودهاند. اگر دهه اول فعالیت این مرکز، دوره راهاندازی و کسب جایگاه در حوزه نوآوری و بازار باشد، چشمانداز مرکز برای دهه دوم فعالیت این است که با استفاده از تمام ظرفیتهای ممکن، ضمن حفظ پیشرانی، توسعه شتابان حول سه طرح راهبردی معدن هوشمند، کارخانه هوشمند و بومیسازی و نوسازی تجهیزات معدنی با مشارکت بازیگران کلیدی در بخشهای مختلف خصوصی و دولتی و مراکز علمی و نوآوری است.
فناوری و تحقیق و توسعه در معدنکاری چه اهمیتی از جایگاه تولیدکننده و مصرف کننده دارد؟
به این موضوع میتواند از هر سه جنبه توسعه پایدار توجه کرد. از یک دیدگاه کلان، معادن و صنایع معدنی هر کشور جزو بخشهای بالادستی و تأمینکننده انواع زنجیرههای بزرگ اقتصادی آن کشور محسوب میشوند. در واقع، سایر بخشهای اقتصادی کشور مشتری این بخش محسوب میشوند. تجربیات جهانی متعدد در کشورهای صاحب معدن و فناوریهای معدنی نشان داده است که بکارگیری گسترده و با برنامه فناوری در بخشهای مختلف زنجیره معدنی، می تواند به جنبههای متعدد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کمک شایانی نماید.
از دیدگاه اقتصادی، بکارگیری فناوری میتواند باعث صرفه جویی های متعدد در معادن و صنایع معدنی شده و در نتیجه قیمت تمامشده مواد معدنی و فرآوری آن را کاهش داده و کیفیت مواد معدنی و محصولات فرآوری شده را افزایش دهد. این موضوع، اثرات اقتصادی دو جانبه قابلتوجهی هم برای معادن و صنایع معدنی در جایگاه تولیدکننده و هم برای مشتریان آنها مانند کارخانههای فولاد به عنوان مصرفکننده دارد.
از دیدگاه اجتماعی، توسعه فناوری و هوشمندسازی کمک میکند نقش نیروی انسانی اپراتوری در معادن و صنایع معدنی که معمولا جزو حوزههای کاری سخت و زیان آور و همراه با خطرات جسمی و روحی محسوب می شوند، کاهش یابد. همچنین به فعال شدن واحدهای تحقیق و توسعه معادن و شرکتهای دانشبنیان که نیازمند نیروی انسانی دانشی هستند کمک میکند. از این دیدگاه معادن و نقش آنها در توسعه اجتماعی کشور پررنگتر خواهد شد.
از دیدگاه زیستمحیطی، بکارگیری فناوری در فرآیندهای اکتشاف تا استخراج و فرآوری میتواند ضمن کاهش مصرف منابع آب و انرژی، اثرات زیستمحیطی نامطلوب فعالیتهای معدنی به ویژه روی مناطق نزدیک به آنها را تا حد زیادی کاهش دهد.
چه پیشنهادهایی برای فراهم کردن سرمایه پایدار در حوزه معدن دارید؟
سرمایه پایدار تحقیق و توسعه در هر بخشی از جمله معدن با مشارکت فعال هر دو سمت تقاضا (هولدینگهای بزرگ معدنی، معادن و صنایع معدنی) و عرضه (شرکتهای فناور و دانشبنیان و مراکز نوآوری مرتبط) و همراهی و حمایت مالی اولیه دولت شکل میگیرد. تجربه خوبی که در راهاندازی صندوقهای پژوهش و فناوری در کشور داشتیم میتواند برای راهاندازی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر توسعه فناوری با مشارکت حداقل 30 تا 40 درصدی دولت (عمدتا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و یا صندوق نوآوری و شکوفایی و صندوق توسعه ملی) و 70 درصدی بخش خصوصی در هر دو سمت عرضه و تقاضا بکار گرفته شود. وظیفه اصلی این صندوقها اهرم کردن منابع در راستای تأمین مالی توسعه فناوری است. برای مثال، صندوقی با 100 میلیارد تومان سرمایه میتواند تا هزار میلیارد تومان خدمات ارائه نماید. البته توسعه فناوری ریسک دارد و بخش خصوصی باید انتظار سودآوری معقول و بلندمدت از این شرکتهای سرمایهگذاری داشته باشد و اجازه دهد تا 3 سال اول منابع مالی به صورت خطرپذیر اما به صورت هدفمند هزینه شود تا در ادامه بازدهی لازم را داشته باشد. ضمن اینکه این شرکت سرمایهگذاری می تواند با تشکیل سبدی از پروژههای تحقیق و توسعه، ریسک سرمایه گذاری را منطقی نماید.
دیدگاه شما