شاخص ترس و طمع FOMO and FUD چیست ؟
بازار ارزهای دیجیتال به دلیل نوپا بودن و نوسانات شدیدی که دارند می توانند فرصت های سود و ضرردهی بزرگی را ایجاد کنند، در همین راستا کاربران این بازار همواره دچار یک سری احساسات می شوند که در اکثر مواقع می تواند به ضرر آنها تمام شود. در ادامه به معرفی فاد و فومو، مقدار تاثیر فاد و فومو در بازار ارز دیجیتال و شاخص ترس و طمع می پردازیم.
فومو ( FOMO ) چیست؟
اختلال فومو یا Fear of missing out از لحاظ روانشناختی به معنی ترس از دست دادن فرصتها است. اگر بخواهیم به تاریخچه فومو اشاره کنیم، اولین فردی که درباره این اختلال صحبت کرد دکتر دن هرمان استراتژیست بازاریابی در سال 1996 بود. ترس از دست دادن (فومو) یک اختلال اضطراب اجتماعی است. روانپزشک ترس و طمع در بورس ها و روانشناسان فومو را به عنوان نگرانی یک شخص درباره امکان از دست دادن فرصت ها، تجربه ها وعقب افتادن از بقیه می شناسند. این استرس واضطراب به دلیل میل شدید فرد به دانستن کارهایی است که دیگران انجام میدهند، چون هیچ شخصی دوست ندارد فرصت یا تجربه ای خوبی را از دست بدهد.
معنی فومو در ارز دیجیتال به ترس از دست دادن فرصت سرمایهگذاری و یا ترید گفته می شود. به عنوان مثال، شما از یک دوست خود می شنوید که با خرید یک رمزارز ممکن است در طی چندماه سود چندصد درصدی بتوانید کسب کنید، در این لحظه ممکن است منطق خود را کنار گذاشته و بدون درنظرگرفتن جو کلی حاکم بر بازار، بدون بررسی دقیق پروژه رمزارز مورد نظر، با بی اعتنایی به مدیریت سرمایه و بدون بررسی تکنیکالی آن، اقدام به خرید رمزارز موردنظر کنید. در اینجا شما از اینکه ممکن است با نخریدن این رمزارز سود هنگفتی را از دست بدهید و از دوست خود که آن را خریده عقب بمانید، تصمیم گیری کرده اید، و نه بر اساس ارزندگی رمزارز موردنظر.
FUD فاد چیست؟
عبارت FUD مخفف سه کلمه Fear, Uncertainty, Doubt به معنی ترس، عدم قطعیت و تردید بوده و در بازار رمزارزها زیاد استفاده میشود. معنی فاد در ارز دیجیتال و کاربردش این است که وقتی یک مطلب یا خبری منفی در فضای مجازی منتشر می شود و کاربران با مطالعه آن احساس شک و عدم اطمینان نسبت به ارزهای دیجیتال پیدا می کنند و از ترس اینکه ممکن است دارایی های خود را از دست بدهند، شروع به فروش آنها می کنند. در نتیجه فشار فروش ایجاد شده و عرضه از تقاضا پیشی میگیرد. معمولا اینگونه اخبار توسط افراد یا سیاستمدارهای معروف و یا تصمیمات کشورهای بزرگ ایجاد می شود و بر کل فضای بازار سایه انداخته و FUD ایجاد می کند. البته ممکن است نظرات و اخباری که باعث ایجاد FUD می شوند واقعیت نداشته و با هدف بازی با احساسات معامله گران و ایجاد نوسان منتشر شوند. ویژگی اصلی FUD غیردقیق بودن، غیرعلمی بودن و مبتنی بر احساس بودن آن است. برای مثال بارها نظرات وارن بافت یا تصمیمات کشورهای مختلف را در رابطه با بی فایده بودن یا ممنوع کردن استفاده از رمزارزها را مشاهده کرده ایم که باعث ایجاد نوسانات شدید شده است، چون کاربران با مطالعه این اخبار و نظرات نسبت به آینده آنها شک کرده و بعضی اقدام به فروش دارایی های خود در قیمت های پایین کرده اند. در بازارهای مالی بخصوص بازار رمزارزها باید اینگونه احساسات را شناخته و راه های مقابله با آن را نیز بیاموزید، و همواره اطلاعات و آگاهی خود را بالا نگه دارید تا بتوانید در مواقع هیجانی بازار منطقی عمل کنید.
شاخص ترس و طمع
همانطور که در بالا اشاره شد، زمانی که بازار در حال رشدهای قوی است معامله گران دچار فومو یا ترس از دست دادن فرصت می شوند. در بازار ارزهای دیجیتال علاوه بر تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال، تحلیل احساسات معامله گران نیز وجود دارد، زیرا مواقعی در بازار وجود دارد که بازار به اصطلاح دچار هیجانات شدید می شود و اکثر کاربران فقط از روی احساسات اقدام به فروش در ضرر یا خرید در قله های قیمتی می کنند. در همین راستا به کمک شاخص ترس و طمع، می توان دید خوبی از احساسات حاکم در بازار و روند پیش رو در اختیار معامله گران قرار داد. شاخص ترس و طمع ( Fear and Greed )یک عدد بین بازه یک تا صد را نشان می دهد،که صفر مطلق (قرمز) به معنای ترس شدید، و 100 به معنای طمع شدید (سبز پررنگ) است. هنگامی که این شاخص در یک روند نزولی قرار دارد به معنای افزایش تدریجی احساس ترس یا عدم اطمینان در بازار، خروج سرمایه و احتمال ریزش در بازار است. در طرف مقابل هنگامی که این شاخص در یک روند صعودی قرار دارد یا اعداد بالای پنجاه را به خود می بیند، به معنای امید معامله گران به رشد بازار و ورود سرمایه به بازار می باشد. به طور تقریبی می توان بازه های زیر را به طور تقریبی برای این شاخص در نظر گرفت.
بازه 24-0: ترس مطلق
بازه 100-75: حرص و طمع شدید
نحوه محاسبه شاخص ترس و طمع
شاخص ترس و طمع از طریق فاکتورهای مختلفی که در زیر به آنها اشاره شده است محاسبه می شود که هر کدام از آنها سهم متفاوتی در این شاخص دارند. فاکتورها عبارتند از:
- سلطه بیت کوین بر کل بازار: 10 درصد
- نوسانات قیمت بیت کوین: 25 درصد
- حجم کل بازار: 25 درصد
- احساسات موجود در شبکه های اجتماعی مختلف: 15 درصد
- نظرسنجی ها: 15 درصد
- میزان تمایل مردم نسبت به بیت کوین و جستجوی آن در شبکه های اجتماعی: 10 درصد
برای مثال در تاریخ نگاشت این مقاله مطابق تصویر زیر، این شاخص روی عدد 13 و ناحیه ترس شدید قرار دارد.
نکته قابل توجه درباره این شاخص این است که به آن به دید یک ابزار تحلیل همانند یک اندیکاتور نیز میتوان نگاه کرد. برای مثال در نواحی ترس شدید، بازار دچار احساسات منفی ناشی از نزول و فشار فروش بالا می باشد. تاریخچه بازار نشان داده است که در این نواحی افراد تازه کار دچار FUD شده و دست به فروش می زنند و سابقه داران بازار اقدام به خرید در کف قیمتی می کنند، و به نوعی به این نواحی به عنوان نواحی اشباع فروش نیز میتوان نگاه کرد. برعکس این جریان نیز درست است و در قله های قیمتی این شاخص طمع شدید را نشان می دهد، که عده ای از افراد در این ناحیه دچار حس از دست دادن فرصت شده و در قله های قیمتی اقدام به خرید می کنند، در حالی که باتجربه های بازار وقتی احساس می کنند که بازار در حال ورود به ناحیه اشباع خرید است و دیگر قدرت بالا رفتن را ندارد، اقدام به سیو سود کرده و از بازار خارج می شوند. برای مثال در شکل زیر که نمودار تغییرات این شاخص در طی یک سال را نمایش می دهد، هر موقع بازار در ناحیه ترس شدید قرار گرفته و دچار اشباع فروش شده به آن ناحیه واکنش نشان داده و به تدریج به سمت بالا برگشته است.
نتیجه گیری
در این مقاله شما با سه مفهوم FUD ، FOMO و شاخص ترس و طمع آشنا شدید. فاد نشانگر وجود ترس، عدم اطمینان و شک در معامله گران نسبت به بازار می باشد و درنتیجه اظهارنظرها و اخبار منفی منتشر شده در شبکه های اجتماعی ایجاد می شود. FOMO نیز نشانگر ترس از دست دادن فرصت ها می باشد. در نتیجه می توان گفت که تاثیر فومو FOMO و فاد FUD و به طور کل احساسات معامله گران بر بازار ارزهای دیجیتال در کنار تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، از اهمیت بسیاری برخوردار است. پس در کنار مهارت های دیگر باید راه مقابله با احساساتی از قبیل فاد و فومو را نیز در خود تقویت کنید. در پایان شاخص ترس و طمع در ارزدیجیتال را عنوان کردیم که نشان دهنده جو و احساسات حاکم بر بازار است و همچنین می توان از طریق بررسی نمودار بلند مدت آن، برای تعیین نقطه ورود و خروج کمک گرفت.
اگر بیت کوین دارید، بخوانید/ شاخص ترس و طمع زنگ خطر را به صدا درآورد!
به گزارش نبض بورس، قبل از هر چیز بهتر است کمی درباره شاخص ترس و طمع بدانیم. مولفههای بسیاری در تهیه این شاخص دخیل هستند که از آن جمله میتوان به نوسانات، شتاب حرکت قیمت، حجم معاملات، احساسات حاکم بر بازار، روندهای بازار و . اشاره کرد. این شاخص بین عدد صفر (ترس شدید) و صد (طمع شدید) در نوسان است.
هنگامی که این شاخص در محدوده ترس قرار گیرد، یعنی احتمال سقوط قیمت وجود دارد و تعداد ترس و طمع در بورس زیادی از کاربران در حال فروش داراییهای خود هستند و هنگامی که در ناحیه طمع شدید قرار گیرد معمولا با جهشهای صعودی شدیدی روبه رو خواهیم بود.
هر چند که شاید پیش بینیهای این شاخص درست نباشد، اما میتواند تا حدودی بیانگر وضعیت حاکم بر بازار ارزهای دیجیتالی باشد چرا که این شاخص تا اندازهای احساسات معامله گران را نشان میدهد. بنابراین بهتر است اگر بیت کوین یا سایر ارزهای دیجیتالی را دارید، اندکی با دقت تر نسبت به گذشته معاملات را دنبال کنید.
همان گونه که از نمودار بالا مشاهده میشود طی یک هفته این شاخص از ناحیه طمع شدید به محدوده ترس (عدد ۳۰) وارد شده است. این اولین بار از فروردین سال گذشته است که این شاخص به این منطقه وارد میشود.
جرقه این ترس را انتشار خبر سیاستهای تازه مالیاتی کابینه بایدن زد و باعث شد تا بازار ارزهای دیجیتالی سقوطی چشمگیر را تجربه کنند.
اسکات ماینر، مدیر ارشد بخش سرمایهگذاری شرکت گوگنهایم ضمن اشاره به احتمال سقوط ۵۰ درصدی قیمت بیت کوین در کوتاهمدت گفت: فکر میکنم احتمال پولبک به ۲۰،۰۰۰ تا ۳۰،۰۰۰ دلار وجود دارد، که یعنی کاهشی ۵۰ درصدی؛ ولی نکته جالب در مورد بیت کوین این است که پیش از این هم شاهد سقوطهای مشابه بودیم. این سقوط یک تکامل عادی در بازار صعودی بلندمدت است.
روانشناسی بازار : طمع در بورس – بخش اول
طمع نوعی نیاز غیر منطقی و احتیاجی هست که به خارج از حد کنترل رسیده! شاید به خاطر ترس و طمع در بورس همین هم باشه که افرادی که دچار طمع میشن هیچ وقت از رسیدن به اهدافشون راضی و سیراب نمیشن! (البته توجه کنید که بلندپروازی با طمع کاملا متفاوت هست)
طمع یعنی چیزی که از قبل برایش برنامهریزی کرده بودیم رو به دست آوردیم، ولی دوست داریم بدون هیچ کار و تلاش اضافهای به بیشتر از اون برسیم!
با این مقدمه و در ادامه مقالات روانشناسی بازار، بحث طمع در بورس و سایر بازارهای مالی رو شروع میکنیم …
از کجا بفهمیم که چه زمانی طمع میکنیم؟!
مثالهای زیر رو در نظر بگیرید :
- فردی رو تصور که قصد داشته ۱۰% از سرمایه خودش رو به سرمایهگذاری در یک سهم اختصاص بده. اما به یکباره تصمیم میگیره که بدون توجه به اصول مدیریت مالی و تشکیل سبد سهام، با نیمی از سرمایش وارد اون سهم بشه تا بیشتر سود کنه، چون فکر میکنه که این یک سهم خاصه و ممکنه دیگه چنین فرصتی پیش نیاد! خب طبیعیه که اگر قیمت سهم پایین بیاد، ضرر اون فرد هم ۵ برابر خواهد شد!
- سهمی رو داشتید که با سود نسبتا خوبی اون رو فروختید. اما بعد از فروش، قیمت اون سهم به رشد خودش ادامه میده. احساس خیلی بدی به شما دست میده و فکر میکنید که از قافله عقب موندید!! این احساس اون قدر زیاد میشه که شما تمرکزتون رو از دست میدید و نمیتونید به دنبال فرصتهای دیگه در بازار بگردید!
- هر بار که به هر دلیلی یک فرصت خوب رو برای خرید سهام از دست میدی، به شدت مضطرب میشی! به جای این که از معاملاتی که در اونها سود کردی خوشحال باشی، بخاطر معاملات و فرصتهای از دست رفته حسرت میخوری!
- یکی از دوستانتون به شما زنگ میزنه و میگه که یک سهم خیلی خوبی پیدا کردم که به شدت رشد خواهد کرد. شما به جای این که سوال کنید بر چه اساسی این سهم رو تحلیل کردی، میپرسید که تا چه عددی قراره رشد کنه؟!
- شما یکی از دوستان و یا آشنایانتون رو میبینید که در مدت کوتاهی سود خوبی از بازار گرفته و فکر میکنید که خب من هم میتونم! کمی پول قرض میکنید تا وارد بازار بشید و خیلی راحت اون پول رو از دست میدید و حالا نه تنها سودی نکردید، بلکه باید اون قرض رو هم پرداخت کنید!
همه ما درصدی از طمع را داریم!
مثالهایی که زدم براتون آشنا نبود؟! احتمالا شما هم تو بهترین حالت یکی دو تا از موارد بالا رو تجربه کردید! اما این چیزی نیست که لازم باشه بخاطرش نگران باشید!
البته بعضی از افراد هم ممکنه بگن که اصلا هیچ کدوم از اینها رو تجربه نکردن! من به این افراد میگم که شما احتمالا تا الان هیچ معاملهای رو در بورس تجربه نکردین! اگر واقعا عاری از طمع (یا بهتره بگم خواستههای زیاد) هستید، پس احتمالا هیچ ریسکی هم برای وارد شدن به بازار نمیکنید! برای این که در بورس به موفقیت برسی، باید یک مقدارِ حداقلی از طمع در وجودت باشه تا تو رو به سمت موفقیت ببره!
همونطور که در مقاله قبلی گفتم مقدار کمی ترس (یا همون احتیاط) در بورس لازم هست، این جا هم میگم که مقدار کمی طمع (یا انگیزه) هم برای پیشرفت کردن لازم هست!! بدون علاقه شدید و انگیزه برای پیشرفت، هیچ دلیلی برای سرمایهگذاری در بورس وجود نداره!
پس مقداری کمی از طمع نه تنها بد نیست، بلکه لازمه موفقیت و پیشرفت هم هست.
طمع دقیقا چه ضررهایی برای ما داره؟!
اجازه بدید بازم با یک مثال بحث رو ادامه بدم!
معاملهگری رو تصور کنید که در کار خودش موفق و بسیار حرفهای هست. اون میتونه با استفاده از تحلیل تکنیکال نمودارها رو به خوبی تحلیل کنه و پول خوبی هم در بیاره! پس از ۶ ماه سرمایه این فرد از ۱۰۰ میلیون تومن به ۴۰۰ میلیون تومن میرسه، تا این که یک موقعیت معاملاتی عالی براش پیش میاد …
در این زمان به جای این که به توصیههایی که از قبل میدونسته توجه کنه و فقط بخش منطقی (مثلا ۱۰ تا ۲۰%) از سبدش رو ترس و طمع در بورس به خرید این سهم اختصاص بده، بیشتر از ۸۰% پولش رو روی این سهم سرمایهگذاری میکنه! در ابتدا همه چیز خوب پیش میره، اما با یک خبر بد بازار برمیگرده و حد ضرر معامله رو فعال میکنه. اما به جای این که از معامله خارج بشه باز هم سهم میخره و ظرف مدت کوتاهی همه سودی که کرده رو از دست میده!
اما چرا این اتفاق افتاد؟! اشکال کار کجا بود!؟ اشکال کار دقیقا برمیگرده به موضوع همین مقاله یعنی طمع!
طمع چشمان ما رو بر روی حقایق و واقعیتها میبنده و باعث میشه که ما به اصول کاریمون پایبند نباشیم. اصولی که بارها و بارها شنیدیم و همه ما اونها رو میدونیم! در واقع ما میدونیم که کارمون دقیقا به چه دلیلی اشتباه هست، اما نمیخوایم این رو قبول کنیم!
با سرمایهگذاری روی یک سهم پولدار نخواهید شد!
بعضی اوقات ما فکر میکنیم که اگر فلان سهم رو بخریم و اون چند برابر بشه، ما پولدار میشیم و به قول معروف بارِ خودمون رو میبندیم! اما یادمون نره که هیچ معاملهگر یا سرمایهگذار موفقی با سرمایهگذاری روی یک یا دو سهم و در زمانی کوتاه به ثروت نرسیده! توجه کنید یک تِرید (معامله) موفق یا ناموفق قرار نیست سرنوشت شما رو تغییر بده!
موفقیت در بورس نیازمند یک دیدِ بلندمدت، علاقه، پشتکار و صبوری هست. اگر این فاکتورها رو داشته باشید، قطعا و بدون هیچ شکی به موفقیت خواهید رسید …
رابطه امید واهی و طمع
خیلی اوقات پیش میاد که بعد از خریدن یک سهم حد ضرر ما فعال میشه و ما باید طبق اصول و استراتژی خودمون از سهم خارج بشیم. اما وقتی که طمع با امید بیهوده و واهی ترکیب میشه، حتی زمانی که همه شواهد برخلاف عقیده ما هستند، ما هیچ چیزی رو نمیپذیریم و در اون سهم باقی میمونیم و پایبندی به استراتژیمون رو هم فراموش میکنیم. زمانی که ما اصطلاحا در یک سهم گرفتار میشیم و به موقع از اون خارج نمیشیم دقیقا همین اتفاق داره میفته! به جای این که اشتباه و شکست خودمون رو بپذیریم و قبول کنیم که هر کسی حتی با تجربهترین افراد هم ممکنه گاهی شکست بخورن، عدم موفقیت خودمون رو انکار میکنیم!
بسیاری از مواقع پیش میاد که ما در چندین سهم سودهای خوبی کسب کردیم و فقط در یک سهم روند به شکل دلخواه ما پیش نرفته. در این جا دلمون نمیخواد که حتی بخش کمی از سودمون رو از دست بدیم و از معامله آخر با ضرر خارج بشیم. طمع زیادی باعث میشه که سهم آخر، هر روز بیشتر افت کنه و ما روز به روز سودهایی که کسب کردیم رو بیشتر از دست بدیم. همین موضوع باعث میشه که یک معامله اشتباه و نپذیرفتن اون و طمع کردن برای کسب سود بیشتر نهایتا به ضرر ما تموم بشه.
یادتون باشه که بسیاری از مواقع:
“ قبول کردن یک ضرر کوچیک میتونه جلوی یک ضرر بزرگتر رو بگیره! “
هر موقع احساس کردید که دارید خودتون رو گول میزنید و امید بیهوده و بیاساس دارید، و انکار میکنید که در ضرری هستید که ممکنه بیشتر بشه و هر روز دست دست میکنید تا شاید معجزهای رخ بده تا به سود برسید، بدونید که ریشه همه اینها در طمع هست و این که حاضر نیستید ضرر خودتون رو بپذیرید!
ریشه طمع در کجاست؟!
علت ایجاد طمع در بسیاری از افراد این هست که در وجود خودشون احساس کمبود میکنن. این احساس کمبود ممکنه در خیلی از بخشهای زندگی وجود داشته باشه و درجاتِ مختلفی هم داره! اگر یک فرد بدون احساس کمبود رو ۱۰۰ و یک فردی که به کمبود مطلق اعتقاد داره رو ۰ در نظر بگیریم، همه ما یک چیزی بین صفر و صد هستیم.
تفکر کمبود دقیقا تفکری مخالف و در مقابل فراوانی هست. اگر بتونیم این تفکر رو در خودمون ایجاد کنیم که ثروت و نعمت و موقعیتهای کسب ثروت، فراوان هستند و برای همه و هر زمان که بخواهیم وجود دارند، دیگه طمع نخواهیم کرد. اگر ما احساس فراوانی رو به جای کمبود در خودمان ایجاد کنیم، دیگه در یک معاملهای که ضرر کردیم (مطابق با استراتژیمون) به امید برگشت در اون باقی نمیمونیم. بلکه میدونیم و مطمئن هستیم که فرصتهای سرمایهگذاری در بورس بینهایت هستن و به زودی نه تنها میتونیم ضررمون رو جبران کنیم، بلکه به سود هم خواهیم رسید.
یک تمرین برای رها شدن از احساس کمبود
همیشه با خودتون تکرار کنید و به خودتون بگید که معاملهگران و سرمایهگذاران در دنیایی از فرصتها، نعمتها و فراوانی هستند. برای این که این ذهنیت بیشتر در شما ایجاد بشه برید و نمودار سهام شرکتهای مختلف رو باز کنید و ببینید که در هر بازهای از زمان و در هر شرایطی، بینهایت فرصت برای سرمایهگذاری و کسب سود وجود داشته!
“معاملهگران و سرمایهگذارانی که طمع ندارن میدونن که بازار بخشنده هست و همیشه فرصتهایی برای سرمایهگذاری ایجاد میکنه. پس لازم نیست که به یک سهم بچسبن و پافشاری کنن که حتما از همون سهم به سود برسن …”
طمع و احساس خودبزرگبینی
همیشه طمع ناشی از کمبود نیست. گاهی هم ممکنه که طمع به دلیل خود بزرگبینی اتفاق بیفته! اما مفهوم خود بزرگبینی چی هست؟!
معمولا در این مواقع معاملهگر تصور میکنه که میتونه اعدادی بسیار بزرگ رو در بازه زمانی کوتاه به دست بیاره. این افراد معمولا اعتماد به نفس کاذب دارن و توانایی خودشون رو بیشتر از چیزی که هست تصور میکنن. در برخی مواقع هم این افراد تصور میکنن که در هر معاملهای باید حتما سود کنن و بازار باید ۱۰۰% مطابق پیشبینی اونها حرکت کنه! اما ترس و طمع در بورس زهی خیال باطل!
فراموش نکنید که بهترین معاملهگران و سرمایهگذاران دنیا هم همیشه درصدی خطا دارن …
ضمنا این نکته رو هم باید بهش اشاره کنم: درسته که هر کسی با علاقه و تلاش و آموزش صحیح بورس میتونه به موفقیت تو این حوزه برسه، اما تصور این که معامله کردن و سرمایهگذاری در بورس خیلی راحت هست و فقط با چند تا کلیک انجام میشه کاملا تصور اشتباهیه! با این طرز فکر معاملهگر دچار اطمینان و اعتماد به نفس بیش از حد به خودش میشه، تا جایی که باز هم اصول ابتدایی سرمایهگذاری رو فراموش میکنه. در این صورت فرد به جای این که واقعیتها رو ببینه، واقعیتها رو اون جور که خودش میخواد میبینه و در توهم خودش غرق میشه.
اولین راه حل برای دوری از طمع !
خب به عنوان اولین راه حل باید توجه کنیم که سرمایهگذاری و معاملهگری در بورس نیازمند یک نگاه منطقی و بدون احساس به بازار و سهام هست. برای این کار ما باید با دیدِ باز، تا جایی که میتونیم عوامل موثر بر قیمت سهام رو بررسی کنیم و ببینیم واقعا ترس و طمع در بورس ارزش سهام ما چقدر هست! اگر ما ارزش واقعی سهاممون رو بدونیم، قطعا از طمع و توقع بیش از حد دور خواهیم شد.
این که ما واقعیتها رو فراموش کنیم و نگاهمون به یک سهم طوری باشه که خودمون دلمون میخواد، و نه چیزی که واقعا وجود داره، قطعا به ما ضربه خواهد زد. متأسفانه در کشور ما هم این نوعِ نگاه به شدت در بین سرمایهگذاران دیده میشه!
چکیده مطلب :
سرمایهگذار موفق کسی هست که میان خواستهها و اهداف خودش، و واقعیات، اعمال، دانش و مهارتش به یک تعادل میرسه. یک سرمایهگذار یا معاملهگر موفق در عین حال که سعی میکنه دانش و مهارتش رو افزایش بده، میدونه که دقیقا چقدر توانایی داره و بر اساس اون تواناییها برای خودش هدف تعیین میکنه. پس در نتیجه توقع بیجا و بیش از حد هم از خودش نخواهد داشت!
نتیجه این خودشناسی و ایجاد تعادل قطعا هم نتیجه خوبی رو برای ما به ارمغان میاره و هم باعث میشه که دندونِ طمع رو بکشیم و بر اساس واقعیتها سرمایهگذاری کنیم …
بازار ترس و طمع
بازار سهام شروع هفته پرنوسانی را تجربه کرد، بطوری که روز یکشنبه نزدیک به 3 درصد شاخص افت کرد، شنبه هم با اینکه شاخص هم وزن مثبت بود، اما رخسار سرخ رنگ شاخص کل نشانی از سرآغازی بیمناک میداد. از نقطهای فرازتر میتوان مشاهده کرد بعد از رشدهای پیاپی امسال، دهه دوم اردیبهشت روندی معکوس در معاملات سهام شکل گرفت. فعالان و کارشناسان بازار درباره عوامل این اتفاق نظرهای متفاوتی دارند. در حالی که یکی از این کارشناسان در گفتوگو با «تعادل» علت اصلی را فضای متلاطم سیاسی عنوان میکند، صاحب نظر دیگری از سازوکاری با عنوان ترس و طمع یاد میکند که کنترل بازار را به بازی گرفته است.
فرصتی برای سرمایهگذاری
به گزارش «تعادل» کارشناسان در تشریح افت شاخص بازار سهام به عوامل مختلفی ترس و طمع در بورس اشاره میکنند. در این خصوص حسین مقدم، معاون سابق شرکت بورس تهران هرچند گفت که بازار را مدتهاست پیگیری نمیکند و چند وقتی است بطور کامل از بازار خارج شده، اما تنها به این نکته اشاره کرد که ریزش بازار به مجامع نمیتواند ارتباطی داشته باشد چون فاصله برگزاری آنها به قدری نیست که بازار عکسالعمل نشان دهد.
مهدی طحانی، دیگر کارشناس بازار سرمایه نیز در گفتوگو با «تعادل» تحلیلی در زمینه عوامل ریزش بازار ارایه کرد. وی ابتدا با اشاره به اینکه بازار طی 10 روز گذشته بطور تقریبی 20 هزار واحد کاهش پیدا کرده و از 225 هزار به 205 هزار واحد رسیده است، افزود: علت اصلی این ریزشها به مسائل سیاسی برمیگردد، خصوصا سال 1398 سال بسیار حساسی است و ما میدانیم که حتما تلاطمات سیاسی و اظهارنظر مقامات باعث میشود که سایهاش روی اقتصاد بیفتد و بطور اخص بحثهایی که طی این مدت در عرصه سیاسی خودنمایی کرد موضوع افزودن تحریم فلزات به لیست تحریمهای یکجانبه و همچنین حرکت ناوهای امریکایی در خلیج فارس بود. همه این گمانهها موجب شد که بازار سرمایه در واکنش به آنها حرکت اصلاحی خود را شروع کند. هرچند که بر این باورم اخبار یادشده تنها بهانهای برای اصلاح بازار بود. چون این بازار در موقعیتی قرار داشت که نیازمند مقداری استراحت و اصلاح بود تا اینکه دوباره به مسیر رشد برگردد.
وی افزود: اما با این حال به نظر میرسد که شاخص کمتر از 197 هزار واحد نخواهد رفت چراکه نزدیک به فصل مجامع هستیم و تقسیم سود خوبی از سوی شرکتهای بورسی صورت خواهد گرفت و معاملات خوبی در بورس کالا در حال انجام است، شاید اقداماتی مانند تشکیل زودتر از موعد بازار متشکل ارزی بتواند تا حدود زیادی در شفافیت نرخ برابری ارز با ریال و نرخ برابری فروش شرکتها کمک کند؛ چه برای شرکتهای پتروشیمی و چه در شرکتهای فلزی میتواند کمک کند بازی چندنرخی بودن ارز در اقتصاد به اتمام برسد.
طحانی گفت: بنابراین به نظر من در حال حاضر مجموع عوامل فقط یک فرصت برای فعالان بازار ایجاد کرده تا بتوانند از نمادهایی که سود تقسیمی مناسب هستند یا شرکتها و هولدینگهای سرمایهگذاری که دارای زیرمجموعههای خوب و باتراز مثبت بالا، خرید کنند.
وی درباره تاثیرات مجامع بر روی شاخصهای بازار سرمایه هم اظهار کرد: هنوز مجمع شرکتها به صورت جدی شروع نشده است و به جز یکی دوتا شرکت پتروشیمی تاکنون شرکت بزرگی مجمع برگزار نکرده است. اما بطور کل میتوان گفت مجامع بر روی شاخص تاثیرگذارند، اما باید این را در نظر داشته باشیم که خود مدیران شرکتها در حال حاضر سرگردانند، زیرا وقتی شرایط سیاسی متلاطم میشود کسی نمیتوان پیشبینی کند که اوضاع به کدام سو پیش خواهد رفت. لذا خود مدیران نمیتوانند در مجامع اظهارنظر دقیق کنند یا اینکه نمیتوانند استراتژی خود را در مورد تولید و فروش شرکتشان لو دهند.
همه میدانیم در شرایط خاصی قرار داریم و به همین دلیل شاید شرکتها صلاح را در این بدانند که تکنیکهای خاص خود را برای فروش محصولات خیلی به صورت شفاف بیان نکنند. این کارشناس بازار سرمایه در خصوص شرایط ترس و نگرانی در میان برخی فعالان بازار و ارتباط آن با ریزش شاخص هم گفت: کسانی که پول درشت دارند و بر روی منفی کردن شاخص تاثیرگذار بودهاند، قطعا افراد با تجربهای هستند، اما آنهایی که ترس در دلشان میافتد بدین معنی است که تجربه کافی در بازار نداشتند و کسانی هم که ترس دارند پول بزرگی در بازار ندارند، لذا بنده با این گزاره موافق نیستم چون ترس معنا ندارد و بازار تنها یک نوسان معمولی و مقطعی را تجربه کرد و قرار نیست همیشه بازار با رشدهای 5 درصدی متداوم روبهرو شود. اما با این حال هر زمانی که دوباره خبرهای مثبت از فضای سیاسی به گوش برسد دوباره ما در عرصه بازار حرکت صعودی شاخصها را خواهیم دید.
وی تاکید کرد: از همین رو امسال باید خود را با نوسانهای اینچنینی و شدید چه در وجه مثبت و چه در بعد منفی آماده کنیم.
این فعال بازار سرمایه همچنین درباره شرایط بازار در هفته جاری گفت: ما متاسفانه جدا از مسائل سیاسی با یکسری کمکاری و لختیها در بدنه تصمیمگیری کشور (چه در بخش دولت و چه در بخش غیردولتی) مواجه هستیم؛ اگر این بازار متشکل ارزی زودتر راهاندازی شود، تکلیف مردم با نرخ ارز روشن میشود و بازار شفافی در حوزه ارز شکل میگیرد که قطعا تاثیرات آن را بر روی سهام خواهیم دید. قیمت کالاهای جهانی هم رویه منفی ندارد و در بحث سیاسی هم باید بپذیریم در سال 98 همچنان وجود دارد و بازار هم این موضوع را هضم خواهد کرد، لذا اعتقاد دارم که بازار از همین فردا رویکرد مثبتی خواهد داشت.
سیگنالهای مبهم ارز در بورس
با این وجود در مقابل کارشناسان دیگری وجود دارند که اعتقاد دارند شرایط حاضر بازار متاثر از ترس و نگرانی عدهای تازه کار اما تاثیرگذار در شاخصها است.
امین داور، مدیر سرمایهگذاری شرکت پارت ابتدا با اشاره به اینکه این روزها شرایط ویژهای در بازارهای مالی، چه بازار ارز و طلا و چه بازار سهام شاهد هستیم، گفت: امسال دولت با کسری بودجه مواجه است و اینکه کسری مذکور با چه شیوهای قرار است، جبران شود، مسالهای است که میتواند اثرات متفاوتی در اقتصاد داشته باشد. مثلا اگر از بدترین روش که همان استقراض از بانک مرکزی است، استفاده کند، (البته در این باره زود است قضاوت کنیم) موجب تورم خواهدشد، یا اینکه منابع ارزی دولت تحت فشار است، لذا عرضه ارز در بازار کاهش و به تبع آن قیمت ارز افزایش خواهد یافت. اما اتفاقی که در عمل میافتد این است که مردم همیشه گرفتار بیم و امید یا بطور دقیقتر ترس و طمع هستند. بطور مثال فرض کنیم که بازار شروع به رشد میکند و به دنبال آن عدهای با لحاظ اینکه ارز 10 درصد رشد کرده است، فکر میکنند حتما در هفتههای بعدی هم 10 درصد دیگر رشد خواهد کرد. از ترس و طمع در بورس همین رو به بازار رجوع و ارز خریداری میکنند. سپس بازار بعد از چندوقت روند افزایشی، رشد آن متوقف میشود، اینها سریع دچار ترس میشوند همه امیدهایشان بر باد میرود . همینطور در بازار سهام میتوان این مثال را زد. در این بازار میبینیم که مدتها حرکت ندارد، بعد وقتی که ارقام شاخص شروع به رشد میکند، یکدفعه با هجوم خریداران ترس و طمع در بورس به این بازار مواجه میشویم. خود این حرکت رشد بازار را تسریع میکند اما به محض اینکه ادامه این رشد اندکی متوقف میشود، همین پولهایی که با عجله دنبال ورود بودند، به دلیل نگرانی و ترس شدیدی که در دل آنها میافتد، در پی خروج از بازار میروند. این هم باعث دگرگونی شاخصها در بازار میشود.
وی در پایان گفت: بنابراین باید توصیه کنم که فعالان بازار باید این ترس و طمع را کنترل کنند و بر اساس واقعیات بازار نه هیجانات تصمیم بگیرند.
قطعاً خود نام "شاخص ترس و طمع" به اندازه کافی برای شما گویا و مشخص است. عشق، ترس و حرص و طمع این قدرت را دارند که طوری بر احساسات ما تاثیر ایجاد کنند که عقل سلیم را کنار بگذاریم. وقتی این اتفاق در بازار سنتی یا در بازار ارزهای دیجیتال رخ میدهد، ما دچار اشتباه میشویم. شاخص ترس و طمع ارزهای دیجیتال به ما کمک میکند تا سطح بی ثباتی روحی در بازار را تشخیص دهیم.
وقتی از احساس غالب در بازار اطلاع داشته یاشید، میتوانید هنگام تصمیم گیری با توجه به این احساس غالب تشخیص بدهید که در زمان خوبی برای خرید یا فروش دارایی خودتان قرار دارید یا خیر.
با ما همراه باشید تا بیشتر با این مفهوم آشنا شوید.
شاخص ترس و طمع در بازارهای سنتی
یکی از ثروتمندترین معامله گران بازار به نام وارن بافت میگوید: "سرمایه گذاران باید به خاطر داشته باشند که هیجان و مخارج دشمن آنها ترس و طمع در بورس هستند و اگر بخواهند فعالیت خودشان در بازار سهام را زمانبندی کنند باید وقتی دیگران دچار طمع شده اند، بترسند و وقتی آنها دچار ترس شده اند، طمع کنند."
از زمان تولد اکسچنجها ترس و طمع در این بازار هم شکل گرفت. در واقع این احساسات به اندازهای برای فعالان بازار طبیعی هستند که میتوان حالا آن را جزئی از اقتصاد رفتاری دانست – رشتهای که تاثیرات عوامل روانی، احساسی و غیره که بر تصمیم گیریهای اقتصادی افراد تاثیرگذار هستند را مطالعه میکند.
CNN Money هم شاخصی به نام شاخص ترس و طمع را برای بازارهای سنتی ابداع کرده است. در ادامه نگاهی به هفت اندیکاتوری که در صفحه این کمپانی ارائه شده خواهیم داشت.
- مومنتوم قیمت سهام: شاخص S&P 500 (SPX) نسبت به میانگین متحرک 125 روزه آن.
- تقاضای پناهگاه امن: تفاوت بین بازده سهام و خزانه
- قدرت قیمت سهام: تعداد سهامهایی که در بورس نیویورک به بیشترین یا کمترین رکورد 52 هفتگی خود رسیده اند.
- وسعت قیمت سهام: حجم سهامهای بورس که قیمت آنها رو به افزایش است در مقایسه با آنهایی که رو به کاهش هستند.
- آپشنهای اختیار خرید و اختیار فروش: نسبت آپشنهای اختیار خرید و فروش که حجم قراردادهای اختیار معامله رو به افزایش را با قراردادهای اختیار فروش رو به کاهش مقایسه میکند.
- تقاضای اوراق قرضه کم اعتبار: شکاف بین بازده اوراق قرضه سطح سرمایه گذاری و اوراق قرضه کم اعتبار.
- نوسان بازار: شاخص VIX که میزان نوسان بازار را اندازه گیری میکند.
برای تمام این اندیکاتورها از اعداد 0 تا 100 استفاده میشود که 0 تا 49 نشان دهنده ترس و 51 تا 100 نشان دهنده طمع سرمایه گذاران است و عدد 50 خنثی است.
شاخص ترس و طمع، یک میانگین با وزن برابر از این هفت شاخص است.
طبق اطلاعات سایت CNN Business، ترس زیاد میتواند باعث شود که ارزش سهامهای مختلف به کمتر از ارزش واقعی آنها افت کند اما وقتی سرمایه گذاران حریص میشوند، سهامها را با قیمتی فراتر از ارزش خریداری میکنند.
به همین دلیل است که بعضی معامله گران پایین بودن سطح این شاخص را فرصت خوبی برای خرید میدانند و بالا بودن آن یعنی فرصت خوبی برای فروش فراهم شده که این موضوع با نظریه وارن بافت همخوانی دارد.
شاخص ترس و طمع در بازار ارزهای دیجیتال
حالا که متوجه شدید شاخص ترس و طمع از چه چیزهایی تشکیل شده، احتمالاً این سوال برای شما هم پیش آمده که آیا شاخصی مشابه آن برای بازار ارزهای دیجیتال وجود دارد یا خیر. پاسخ این سوال مثبت است. پلتفرم Alternative.me یک شاخص ترس و طمع برای بیت کوین طراحی کرده به صورتی که احساسات را از منابع مختلف تحلیل کرده و آنها را تبدیل به یک عدد ساده میکند.
درست مثل بازارهای سنتی در اینجا هم یک عدد از 0 تا 100 تولید میشود که مشخص میکند سرمایه گذاران چه موقع ترسیده یا دچار طمع شده اند. وقتی سرمایه گذاران دچار ترس شده باشند، فرصت خیلی خوبی برای خرید از آنها فراهم میشود و بالعکس وقتی دچار طمع میشوند فرصت فروش برای شما فراهم میشود چون در این حالت بازار آماده اصلاح است.
به گفته تیمی که این شاخص را ابداع کرده: "ما سعی داریم که با استفاده از شاخص ترس و طمع از شما در برابر عکس العملهای احساسی مفرط محافظت کنیم." بنابراین وقتی به دنبال اطلاعاتی درباره جو احساسی کلی بازار ارزهای دیجیتال هستید، کافیست به این وبسایت مراجعه کنید.
طراحان این شاخص برای محاسبه آن این فاکتورها را در نظر میگیرند:
- نوسان: وجود ترس باعث افزایش نوسان در بازار میشود.
- حجم بازار: وقتی حجم خرید به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند، میزان طمع هم بیشتر میشود.
- شبکههای اجتماعی: این کلاینت میزان پستهای مربوط به هشتگهای مختلف را نظارت، جمع آوری و شمارش میکند تا میزان عکس العملهایی که در بازههای زمانی خاص درباره آنها وجود دارد را بررسی کند.
- وقتی میزان سلطه بیتکوین بر بازار افزایش پیدا کند، این موضوع بیانگر افزایش سطح طمع است و بالعکس وقتی میزان این سلطه کمتر شود، این یعنی مردم نسبت به سرمایه گذاری در حوزه بیتکوین دچار ترس شده اند.
- ترندها: این برنامه اطلاعات Google Trends در رابطه با کوئریهای جستجوی مختلف بیت کوین را جمع آوری میکند و این اعداد را برای محاسبه شاخص پردازش میکند بخصوص اعداد مربوط به حجم جستجوها.
جمعبندی
همانطور که مشاهده کردید، شاخص ترس و طمع در ترس و طمع در بورس بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای سنتی از نظر ظاهری کاملاً یکسان هستند اما ذاتاً با هم تفاوت دارند.
تفاوت اصلی بین این دو شاخص بازارهایی است که این شاخصها برای آنها طراحی شده اند. شاخص سنتی ترس و طمع مربوط به بازارهایی است که سابقهای دیرینه دارند و متشکل از پارامترهایی هستند که نمیتوان آنها را به شاخصی اعمال کرد که فقط منعکس کننده احساسات سرمایه گذاران نسبت به بیتکوین باشد.
به عنوان مثال نمیتوان اندیکاتور وسعت قیمت سهام را در نظر گرفت. بر خلاف شاخص ترس و طمع ارزهای دیجیتال این شاخص حجم سهامهای مختلف در بازار بورس را در نظر میگیرد.
نکته مهم بعدی که باید به آن توجه داشت، حجم بالای نوسانات بیتکوین است. به همین دلیل باید علاوه بر اندیکاتورهای تکنیکال از اندیکاتورهای دیگر هم استفاده کرد.
یک راه بسیار مناسب برای تشخیص این احساسات بررسی رتبههای تسلط بیتکوین یا گوگل ترندز است.
اگر قرار بود شما یک شاخص برای ترس و طمع در بازار سنتی یا ارزهای دیجیتال تشکیل دهید، چه فاکتورهایی را برای ارزیابی بازار در نظر میگرفتید؟
البته نمیتوان اقدامات دیگران را به عنوان منبع نهایی واقعیت در نظر گرفت. هر چه تجربه بیشتری داشته باشید، احتمالاً از اندیکاتورهای بیشتری استفاده میکنید و راهکارهای فعلی چندان شما را راضی نمیکنند.
کافیست به خاطر داشته باشید که سرویسهای فعلی صرفاً یک چشم انداز درباره شرایط فعلی بازار فراهم میکنند و قطعاً استفاده از هر شاخصی بهتر از این است که از هیچ شاخصی استفاده نکنید.
دیدگاه شما