تحليل تکنيکال چيست؟
مطالبی که در این صفحه می خوانیم
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال ابزار یا روشی است که برای پیشبینی حرکت احتمالی قیمت آتی یک اوراق بهادار – مانند یک سهم یا جفت ارز – بر اساس دادههای بازار استفاده میشود.
تئوری پشت اعتبار تحلیل تکنیکال این است که اقدامات جمعی – خرید و فروش – همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق منعکس کننده تمام اطلاعات مربوط به اوراق بهادار معامله شده است، و بنابراین، به طور مداوم ارزش بازار منصفانه را به اوراق بهادار اختصاص می دهند. .
قیمت گذشته به عنوان شاخصی از عملکرد آینده
معامله گران فنی بر این باورند که عملکرد قیمت فعلی یا گذشته در بازار قابل اطمینان ترین شاخص عملکرد قیمت در آینده است.
تحلیل تکنیکال تنها توسط معامله گران تکنیکال استفاده نمی شود. بسیاری از معاملهگران بنیادی از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا باید در بازار خرید کنند یا خیر، استفاده میکنند، اما پس از اتخاذ این تصمیم، از تحلیل تکنیکال برای مشخص کردن سطوح قیمت ورودی خوب و کم ریسک استفاده میکنند.
انواع مختلف نمودار تحلیل تکنیکال در فریم های زمانی مختلف
معامله گران فنی نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل می کنند تا حرکت قیمت را پیش بینی کنند. دو متغیر اصلی برای تحلیل تکنیکال، بازههای زمانی در نظر گرفته شده و شاخصهای فنی خاصی هستند که معاملهگر برای استفاده انتخاب میکند.
بازه های زمانی تحلیل تکنیکال نشان داده شده در نمودارها از یک دقیقه تا ماهانه یا حتی سالانه متغیر است. بازه های زمانی محبوبی که تحلیلگران فنی اغلب بررسی می کنند عبارتند از:
نمودار 5 دقیقه ای
نمودار 15 دقیقه ای
چارچوب زمانی که یک معاملهگر برای مطالعه انتخاب میکند، معمولاً توسط سبک معاملاتی شخصی آن معاملهگر تعیین میشود. معاملهگران درون روزی، معاملهگرانی که موقعیتهای معاملاتی را در یک روز معاملاتی باز و بسته میکنند، طرفدار تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودارهای بازه زمانی کوتاهتر، مانند نمودارهای 5 دقیقهای یا 15 دقیقهای هستند. معامله گران بلندمدت که موقعیت های بازار را یک شبه و برای مدت طولانی نگه می دارند، تمایل بیشتری به تجزیه و تحلیل بازارها با استفاده از نمودارهای ساعتی، 4 ساعته، روزانه یا حتی هفتگی دارند.
حرکت قیمت که در یک بازه زمانی 15 دقیقه ای رخ می دهد ممکن است برای معامله گر درون روزی که به دنبال فرصتی برای دریافت سود از نوسانات قیمت در طول یک روز معاملاتی است، بسیار مهم باشد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا هفتگی مشاهده میشود، ممکن است برای اهداف بلندمدت تجاری مهم یا نشاندهنده نباشد.
نشان دادن این موضوع با مشاهده عملکرد قیمت یکسان در نمودارهای بازه زمانی مختلف ساده است. نمودار روزانه زیر برای نقره، معاملات قیمت را در همان محدوده، از تقریباً 16 دلار تا 18.50 دلار، نشان می دهد که در چند ماه گذشته در آن بوده است. یک سرمایهگذار بلندمدت نقره ممکن است بر اساس این واقعیت که قیمت تقریباً نزدیک به پایین آن محدوده است، تمایل به خرید نقره داشته باشد.
با این حال، همان اقدام قیمتی که در نمودار ساعتی (زیر) مشاهده میشود، یک روند نزولی ثابت را نشان میدهد که در چند ساعت گذشته تا حدودی شتاب گرفته است. سرمایهگذار نقرهای که فقط به انجام معاملات درون روز علاقه دارد، احتمالاً از خرید این فلز گرانبها بر اساس عملکرد قیمت نمودار ساعتی اجتناب میکند.
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودار شمعی رایج ترین روش برای نشان دادن حرکت قیمت در نمودار است. یک کندل از عمل قیمت در یک دوره زمانی واحد برای هر بازه زمانی تشکیل می شود. هر کندل در نمودار ساعتی عمل قیمت را به مدت یک ساعت نشان می دهد، در حالی که هر کندل در نمودار 4 ساعته عملکرد قیمت را در هر دوره زمانی 4 ساعته نشان می دهد.
کندلها به صورت زیر «کشیده» میشوند / شکل میگیرند: بالاترین نقطه کندل، بالاترین قیمت اوراق بهادار معامله شده در آن دوره زمانی را نشان میدهد، و پایینترین نقطه کندل نشاندهنده پایینترین قیمت در آن زمان است. “بدنه” یک کندل (بلوک های قرمز یا آبی مربوطه، یا قطعات ضخیم تر هر کندل همانطور که در نمودارهای بالا نشان داده شده است) قیمت های باز و بسته شدن را برای دوره زمانی نشان می دهد. اگر بدنه شمعدانی آبی تشکیل شود، این نشان می دهد که قیمت بسته شدن (بالای بدنه شمعدان) بالاتر از قیمت افتتاحیه (پایین بدنه شمعدان) بوده است. برعکس، اگر بدنه شمعدانی قرمز تشکیل شود، قیمت افتتاحیه بالاتر از قیمت بسته شدن بود.
رنگ های شمعدانی انتخاب های دلخواه هستند. برخی از معاملهگران از بدنههای شمعدانی سفید و مشکی استفاده میکنند (این فرمت رنگی پیشفرض است و تحليل تکنيکال چيست؟ بنابراین بیشترین استفاده را دارد). معامله گران دیگر ممکن است از سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده کنند. هر رنگی که انتخاب شود، راه آسانی برای تعیین اینکه آیا قیمت در پایان یک دوره زمانی معین بالاتر یا پایین تر بسته می شود، در یک نگاه فراهم می کند. تجزیه و تحلیل فنی با استفاده از نمودارهای شمعی اغلب ساده تر از استفاده از نمودار میله ای استاندارد است، زیرا تحلیلگر نشانه ها و الگوهای بصری بیشتری را دریافت می کند.
الگوهای شمعدانی – Dojis
الگوهای شمعدانی(نمودار شعمی)، که توسط یک کندل یا متوالی دو یا سه کندل شکل میگیرند، برخی از پرکاربردترین شاخصهای فنی برای شناسایی معکوسهای بالقوه بازار یا تغییر روند هستند.
برای مثال کندلهای Doji نشاندهنده بلاتکلیفی در بازار هستند که ممکن است سیگنالی برای تغییر روند قریبالوقوع یا معکوس شدن بازار باشد. ویژگی منحصر به فرد شمعدان دوجی این است که قیمت باز و بسته شدن یکسان است، به طوری که بدنه کندل یک خط صاف است. هرچه «سایهها» یا «دم» بالایی و/یا پایینی روی شمعدان دوجی طولانیتر باشد – بخشی از کندل که محدوده کم تا زیاد را برای دوره زمانی نشان میدهد – نشاندهنده عدم تصمیم و پتانسیل بازار قویتر است. واژگونی.
انواع مختلفی از شمعدان های دوجی وجود دارد که هر کدام نام متمایز خود را دارند، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است.
دوجی معمولی دوجی پا بلند است که در آن قیمت در هر جهت تقریباً به یک اندازه گسترش می یابد و در وسط محدوده قیمت برای دوره زمانی باز و بسته می شود. ظاهر شمعدان نشانه بصری واضحی از عدم تصمیم گیری در بازار می دهد. هنگامی که یک دوجی مانند این پس از یک روند صعودی یا روند نزولی طولانی در یک بازار ظاهر می شود، معمولاً به عنوان سیگنال بازگشت احتمالی بازار، تغییر روند به جهت مخالف تفسیر می شود.
سنجاقک دوجی، هنگامی که پس از یک روند نزولی طولانی ظاهر می شود، نشانه بازگشت احتمالی آینده به سمت صعودی است. بررسی اکشن قیمت نشان داده شده توسط سنجاقک دوجی تفسیر منطقی آن را توضیح می دهد. سنجاقک نشان می دهد که فروشندگان قیمت را به طور قابل توجهی پایین می آورند (دم بلند پایین)، اما در پایان دوره، قیمت بهبود می یابد تا در بالاترین نقطه خود بسته شود. کندل اساساً نشان دهنده رد فشار طولانی به سمت پایین است.
نام دوجی سنگ قبر به وضوح نشان می دهد که نشان دهنده خبر بدی برای خریداران است. برعکس سازند سنجاقک، سنگ قبر دوجی نشان دهنده رد شدید تلاش برای بالا بردن قیمت های بازار است و در نتیجه نشان می دهد که ممکن است یک معکوس بالقوه نزولی در پی داشته باشد.
دوجی نادر و چهار قیمتی، که در آن بازار باز میشود، بسته میشود، و همه خرید و فروشها را در طول دوره زمانی دقیقاً با همان قیمت انجام میدهد، مظهر بلاتکلیفی است، بازاری که هیچ تمایلی برای رفتن به جایی خاص نشان نمیدهد. .
ده ها شکل شمعدانی مختلف به همراه چندین تنوع الگو وجود دارد. احتمالاً کاملترین منبع برای شناسایی و استفاده از الگوهای کندل، سایت الگوی توماس بولکوفسکی است، که به طور کامل هر الگوی کندل استیک را توضیح میدهد و حتی آماری در مورد اینکه هر الگو در طول تاریخ چقدر سیگنال معاملاتی قابل اعتمادی داده است، ارائه میکند. مطمئناً دانستن اینکه یک الگوی شمعدانی نشاندهنده چه چیزی است مفید است – اما دانستن اینکه آیا این نشانه در 80٪ مواقع صحیح است یا خیر مفیدتر است.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در خرید و فروش ارزهای دیجیتال دارد؟
در بازار پر از نوسان ارزهای دیجیتال چیزهای زیادی برای از دست دادن و به دست آوردن وجود دارد. اگر میخواهید که در هنگام خرید و فروش در این بازار متضرر نشوید باید برای انجام معامله در زمان درست یک استراتژی داشته باشید. بسیاری از تریدرهای کریپتوکارنسی از تحلیل تکنیکال یا فنی برای این منظور استفاده میکنند. این نوع تحلیل اطلاعاتی را در مورد حرکات قیمت در گذشته نشان میدهد تا توسط آن بتوانید قیمتهای آینده را پیشبینی کنید.
تعریف تحلیل تکنیکال
برای این که واقعا درک کنید چطور باید از این نوع تحلیل در خرید و فروشهای خود استفاده کنید، باید ابتدا با مفهوم آن آشنا شوید. تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از دادههای واقعی گذشته در تلاش برای پیشبینی آینده بازار است. در این نوع تحلیل به آمار ارز دیجیتال مورد نظر در گذشته از جمله مواردی مانند حجم معاملات توجه میشود.
تحلیل تکنیکال به معنای استفاده از دادههای گذشته برای پیشبینی آینده بازار است.
یکی دیگر از تحلیلهای پرکاربرد، تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که به معنای ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال است. در مقابل، تحلیل تکنیکال با نگاه به الگوها و نمودارهای تحلیلی نقاط قوت و ضعف کریپتوکارنسی را بررسی میکند تا از آنها در پیشبینی الگوهای آینده استفاده کند.
معاملهگران داراییهای سنتیتر مانند سهام، ارزهای رایج دولتی و فارکس نیز از این نوع تحلیل استفاده میکنند. جالب است بدانید نحوه استفاده از این تحلیل برای هر کدام از آن داراییها شباهت فوقالعاده زیادی با تحلیل ارزهای دیجیتال دارد.
اصول تحلیل تکنیکال براساس چه چیزی است؟
بخشی از این اصول براساس تئوری داو (Dow Theory) است. به عنوان مثال، این تئوری ادعا میکند برای پیشبینی قیمت در بازار باید همه چیز را در نظر گرفت.
این «همه چیز» در دنیای ارزهای دیجیتال به معنای سطح تقاضای فعلی، آینده و گذشته، قوانین، انتظارهای معاملهگران، دانش تریدر از ارز دیجیتال و موارد متعدد دیگر میشود.
معاملهگران به کمک تحلیل تکنیکال قیمت را مورد ارزیابی قرار میدهند تا ببینند احساسات بازار روی آن چه تاثیری میگذارد. اگر بخواهیم ساده بگوییم، بنیاد این نوع تحلیل براساس این اصل است که روندها یا قیمت ارزهای دیجیتال مجددا تکرار خواهد شد. به عبارت دیگر، تاریخ دوباره تکرار میشود.
تحلیل تکنیکال براساس این حقیقت قصد دارد پیشبینیهایی در مورد روانشناسی بازار و کریپتوکارنسی داشته باشد.
این تحلیل همچنین به این تفکر تکیه دارد که هرگونه تغییر در قیمت هرگز تصادفی نیست. بلکه، این تغییرات قیمتی در راستای روندهای کوتاه مدت و بلند مدت شکل میگیرند.
در اکثر موارد، زمانی که یک ارز دیجیتال یک روند را در پیش میگیرد، در نهایت روند مقابل را نیز دنبال خواهد کرد. تریدرهایی که براساس این تحلیل عمل میکنند، تلاش خواهند کرد برای معامله در زمان صحیح و کسب سود این روندها را از یکدیگر جدا کنند.
به طور کلی، تحلیل تکنیکال بیشتر در تحليل تکنيکال چيست؟ این مورد است که چه اتفاقی میافتد تا این که دنبال دلیل ماجرا باشد. توجه اصلی روی عرضه و تقاضا است به جای نگاه به متغیرهای مختلفی که روی تغییر قیمت تاثیر میگذارند.
بررسی نمودارهای شمعی یا کندل استیک
شاید بتوان گفت محبوبترین نوع نموداری که تریدرهای ارز دیجیتال برای تحلیل تکنیکال استفاده میکنند نمودار شمعی (Candlestick) است. در ابتدا این نوع نمودار ممکن است کمی عجیب و غریب به نظر برسد، ولی درک آن پس از آشنایی ساده است و به نمودار مورد علاقه شما تبدیل خواهد شد.
علت نامگذاری این نمودارها شکل مستطیلی و وجود دو خط در دو طرف، شبیه به یک شمع فتیلهدار است. مستطیلها یا بدنه شمع قرمز یا سبز است و خطی دارد که از بالا یا پایین مانند فتیله یک شمع بیرون آمده است.
اندازه شمع، خطوط و همچنین رنگ آن اطلاعات بسیار مهمی را در خود جای دادهاند. قسمت بالا و پایین مستطیل اصلی این شمع قیمت اولین معامله و قیمت آخرین معامله برای آن روز بازار هستند.
شمعهای سبز نشان میدهند ارزش ارز دیجیتال بالا رفته است، بنابراین قیمت اولین معامله انجام در پایین و قیمت آخرین معامله در بالا است. شمعهای قرمز نشان میدهند ارز دیجیتال افت قیمت داشته است تا جای قیمتها عکس مورد قبل باشد.
فتیلهها میتوانند از هر دو طرف شمع بیرون بیایند و کمترین و بیشترین قیمتی را نشان میدهند که ارز دیجیتال در یک بازه مشابه داشته است. به عبارت دیگر، فتیلهها به شما میگویند بازار در وضعیت فعلی چقدر نوسان دارد.
چه اطلاعاتی میتوانیم از نمودارهای شمعی به دست آوریم؟
در سادهترین حالت، میتوانید از نمودارهای کندل استیک برای بررسی عملکرد ارز دیجیتال در گذشته و پیشبینی قیمت آن در آینده استفاده کنید.
نمودارهای شمعی در عین سادگی دربرگیرنده اطلاعات زیادی هستند.
اگر به عنوان مثال، فتیله بلند است نوسان فوقالعاده شدید بازار را نشان میدهد. در نتیجه، این احتمال که از خرید و فروش ارزهای دیجیتال در یک بازه زمانی سود یا ضرر زیادی کنید، بسیار زیاد است. علاوه بر این، نوسان بالا به این معنا است که ممکن است فردا بازار با اصلاح همراه باشد.
گرچه، زمانی که فتیله تحليل تکنيکال چيست؟ کوتاه است یک تغییر بالقوه در بازار را نشان میدهد. زمانی که راس فتیله کوتاه است، احتمالا بالاترین قیمت کریپتوکارنسی در آن روز برای تاریخ ارز دیجیتال قابل توجه و مهم بوده است.
زمانی که فتیله بلندتر در بالا است، نشان میدهد ارز دیجیتال در قسمتی از روز پیش از این که معاملهگران آن را برای سوددهی بفروشند، قیمت بیشتری داشته است.
این نوع الگو میتواند نشان دهد بازار روند نزولی در پیش خواهد گرفت. اگر فتیله در پایین کوتاه باشد مشخص میکند افراد به فروش ارز دیجیتال ادامه میدهند. از آن جایی که انجام این کار سطح تامین را افزایش خواهد داد، قیمت ارز دیجیتال احتمالا افت بیشتری خواهد داشت.
در مقابل، یک فتیله بلندتر نشان میدهد قیمت افت کرده است و افراد فکر میکنند پایینتر از این نخواهد آمد. به عبارت دیگر، تریدرها میخواهند ارز دیجیتال را در پایینترین قیمت آن بخرند و احساس میکنند الان زمان خوبی برای این کار است. از این قضیه میتوان نتیجه گرفت که در آینده قیمت بالا خواهد رفت.
درک خطوط روند و استفاده از آنها
یکی از اولین موضوعاتی که افراد زمان انجام تحلیل تکنیکال باید یاد بگیرند خطوط روند (Trend Lines) است. خطوط روند جهتی را نشان میدهد که ارز دیجیتال به سمت آن حرکت میکند، ولی شناسایی آنها به کمی دانش تحلیل نیاز دارد.
این قضیه به ویژه با توجه به طبیعت پرنوسان ارز دیجیتال اهمیت پیدا میکند. تحلیل تکنیکال به لطف این نوسان باید یک روند به سمت بالا یا پایین داشته باشد. علاوه بر این دو حالت، روندها میتوانند به سمت طرفین نیز حرکت کنند. چنین روندهایی نشان میدهند که قیمت ارز دیجیتال به شکل معنادار و قابل توجهی بالا یا پایین نرفته است.
هرچه خط روند دقیقتر باشد، پیشبینیهای شما دقیقتر خواهد بود. روش رسم یک خط روند دقیق براساس برنامه تحلیلی که استفاده میکنید، فرق دارد.
در اکثر موارد، نقطه شروع قرار دادن خط روند درست روی پایینترین قیمت شمع فتیلهای است. از آن جا، تقریبا خط را باز میکنید تا پایینترین نقطه شمع بعدی را لمس کند. دقت کنید دقیقا این خط پایینترین نقطه هر دو شمع را لمس کند، بنابراین تغییرات تحليل تکنيکال چيست؟ را در صورت نیاز انجام دهید. پس از آن باید بتوانید خط را خودکار باز کنید.
آشنایی با سطوح مقاومت و حمایت
مفهوم دیگری که در تحلیل تکنیکال باید درک کنید مقاومت و حمایت است. هر دو آنها خطوط افقی هستند که میتوانید روی نمودار معامله خود رسم کنید تا اطلاعاتی در مورد قیمت ارز دیجیتال در آینده به دست آورید.
سطح حمایت نقطهای است که در آن معاملهگران میخواهند در حجم بالا ارز دیجیتال بخرند. به عبارت دیگر، سطح تقاضای زیادی وجود دارد. زمانی که ارز دیجیتال به سطح حمایت میرسد، سطح تقاضای زیادی وجود خواهد داشت که کاهش قیمت را معمولا متوقف میکند. در بعضی موارد، حتی میتواند قیمت را افزایش دهد.
سطح مقاومت اما کاملا متفاوت از سطح حمایت است. در این جا، عرضه بسیار فراوان است بدون این که تقاضای زیادی برای آن وجود داشته باشد.
سطوح مقاومت و حمایت از اهمیت ویژهای در تحلیل تکنیکال برخوردارند.
خریداران احساس میکنند قیمت ارز دیجیتال در حال حاضر بیش از حد بالا است و در برابر میل به خرید آن مقاومت میکنند. اگر قیمت کریپتوکارنسی به سطح مقاومت برسد، حجم عرضه بسیار بالا خواهد رفت که نتیجه آن افت قیمت است.
گاهی، تحلیلگران تکنیکال ارز دیجیتال متوجه رفتار متناقضی میشوند. در چنین مواقعی، خریداران ممکن است نزدیک به خطوط حمایت خرید کنند و نزدیک به خط مقاومت بفروشند.
اگر تحلیل فنی شما شکست سطوح مقاومت یا حمایت را شامل شود، احتمالا تقویت روند فعلی را نشان میدهد. این روند اگر سطح مقاومت به سطح حمایت تبدیل شود، حتی بیشتر تقویت خواهد شد.
توجه کنید امکان رخ دادن شکستهای اشتباه نیز وجود دارد که در این موارد روند تغییر نخواهد کرد. به همین علت، زمان انجام تحلیل تکنیکال باید برای تعریف روندها به اشکال گوناگون دقت کنید.
آشنایی با حجم معاملات
اگر به حجم معاملات ارز دیجیتال دقت کنید، میتوانید تشخیص دهید یک روند مهم و قابل توجه است یا نه. حجم معاملات بالا یک روند مهم را نشان میدهند که باید به آن توجه کنید. در مقابل، حجم معاملات پایین یک روند ضعیف را مشخص میکنند که احتمالا سریع تغییر میکند.
برای استفاده از این دانش، حجم معاملات را هنگامی که قیمت یک ارز دیجیتال پایین میآید، بررسی کنید. به دنبال یک حجم معامله پایین در کاهش قیمتها و حجم معاملات بالاتر در افزایش قیمتها باشید. چنین چیزی نشان میدهد ارز دیجیتال یک روند سالم را با رشد بلند مدت در پیش گرفته است.
در مقابل، اگر حجم معاملات در افت قیمتها بالا برود و سپس پایین بیاید، این روند احتمالا به زودی تمام خواهد شد.
آشنایی با ارزش بازار
زمانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنید، ارزش بازار ارز دیجیتال میتواند نشاندهنده ثبات یک ارز دیجیتال باشد. برای محاسبه ارزش بازار فقط کافی است تمام سکههای در گردش یک ارز دیجیتال را در قیمت فعلی آن ضرب کنید. معمولا ثبات ارزهای دیجیتال با ارزش بازار بالاتر، بیشتر است.
آشنایی با شاخص قدرت نسبی
شاخص RSI یکی از شناختهشدهترین ابزارهای تحلیل تکنیکال است که میتوانید با استفاده از آن اطلاعاتی در رابطه با بیش از حد خریده شدن یا بیش از حد فروخته شدن یک دارایی به دست آورید. تقریبا تمام پلتفرمهایی که امکان رصد بازار را با استفاده از نمودارها و ابزار تحلیل تکنیکال را برای معاملهگران فراهم میکنند، دارای شاخص قدرت نسبی یا همان اندیکاتورRSI نیز هستند.
رابطهای که با استفاده از آن شاخص RSI محاسبه میشود در زیر آمده است. در این رابطه RS از تقسیم میانگین تغییر مثبت قیمتهای پایانی در یک بازه زمانی مشخص به متوسط تغییر منفی قیمتهای پایانی در همان بازه زمانی به دست میآید.
نمودار منتخب شما خودکار این عدد را محاسبه خواهد کرد و معمولا آن را زیر نمودار شمعیتان نشان میدهد.
مقدار RSI میتواند بین 0 تا 100 باشد. RSI نزدیک به 30 یا کمتر نشان میدهد ارز دیجیتال در حال حاضر در موقعیت مناسب خرید است و باید منتظر افزایش قیمت باشید. اگر این عدد به 70 نزدیک شود یا بالاتر از آن برود، نشان میدهد ارز دیجیتال بیش از حد خریداری شده، بنابراین این قیمت ممکن است پایین بیاید.
آشنایی با میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک (Moving averages) بخشی از تحلیل تکنیکال هستند که به شما در شناسایی روندها کمک میکنند. میانگین متحرک به میانگین قیمت ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص وابسته است.
محاسبه میانگین متحرک یک روزه براساس قیمتهای معامله ارز دیجیتال طی 20 روز گذشته انجام میشود. شما میتوانید تمام میانگینهای متحرک را به یکدیگر وصل کنید تا یک خط شکل بگیرد و از آن برای پیشبینی استفاده کنید.
میانگینهای متحرک نمایی (EMAs) یک نوع میانگین متحرک هستند که محاسبه آن پیچیدهتر است و باید به قیمتهای اخیر دقت کرد. برای این که از میانگینهای متحرک اطلاعات بیشتری به دست آورید، میتوانید از چندین نوع آنها استفاده کنید که هر کدام برای یک بازه زمانی متفاوت باشند.
اگر میانگین متحرک در بازه زمانی کوتاهتر از یک میانگین متحرک در بازه زمانی طولانیتر عبور کرد، میتواند یک روند مثبت در پیش رو را نشان دهد.
انتخاب بازههای زمانی
در حین انجام تحلیل تکنیکال، میتوانید روی نمودار قیمتی بازههای زمانی (Time frame) مورد نظر خود را تنظیم کنید. از انواع رایج نمودارها میتوان به 15 دقیقه، ساعتی، 4 ساعته و روزانه اشاره کرد، گرچه تعداد زیادی از آنها وجود دارد.
شما باید براساس سبک معامله خود بازه زمانی مورد نظرتان را انتخاب کنید. تریدرهای کوتاه مدت تمایل دارند که به صورت روزانه اقدام به خرید و فروش ارزهای دیجیتال کنند. اگر جزو این دسته از افراد هستید، باید از تایم فریمهای کوتاه روی نمودارهای خود استفاده کنید. چارچوبهای زمانی منتخب تریدرهای بلند مدت طولانیتر بوده و ممکن است هفتگی، ماهیانه یا حتی سالیانه باشند.
ترکیب تحلیل تکنیکال با سایر روشها
در حالت ایدهآل، هرگز نباید زمان خرید و فروش ارزهای دیجیتال تنها به تحلیل تکنیکال اتکا کرد.استفاده از تنها یک روش، اطلاعات محدودی در اختیار شما قرار میدهد.
از ترکیب چندین ابزار تکنیکال برای تحلیل و تصمیمگیریهای خود استفاده کنید.
اگر تنها از این نوع تحلیل استفاده کنید، اطلاعاتی در مورد اخبار یا احساسات بازار به دست نمیآورید که بخش مهمی از تحلیل فاندامنتال هستند. زمانی اهمیت این موضوع را بیشتر درک میکنید که بدانید عواملی مانند هش استخراج و قوانین میتوانند تاثیر قابل توجهی رو قیمت ارز دیجیتال بگذارند، ولی تحلیل تکنیکال آنها را مد نظر قرار نمیدهد.
سخن نهایی
تحلیل تکنیکال میتواند اطلاعاتی مهمی را در مورد گذشته یک ارز دیجیتال در اختیار معاملهگران قرار دهد تا پیشبینی قیمت آن در آینده ساده شود.
اکثر نرمافزارهای ترسیم نمودار ابزارهای تحلیل فنی متعددی در خود دارند و میتوانید در کنار آنها از تحلیل خودتان استفاده کنید و همیشه به یاد داشته باشید بهترین نتیجه با ترکیب این روش با سایر روشها به دست خواهد آمد.
کراس اوور (Cross Over) در تحلیل تکنیکال چیست؟
کراس اوور نقطه ای از نمودار معاملاتی است که در آن قیمت یک دارایی و یک اندیکاتور تکنیکال با یکدیگر تلاقی می کنند ، یا زمانی که دو شاخص خود عبور می کنند . از کراس اوورها برای تخمین عملکرد یک ابزار مالی و پیش بینی تغییرات آینده در روند مانند معکوس یا شکست استفاده می شود .
از مصادیق متداول می توان به تقاطع طلایی و تقاطع مرگ اشاره کرد که به دنبال کراس اوورها در میانگین متحرک مختلف هستند .
نکات کلیدی
- کراس اوور به نمونه ای گفته می شود که شاخص و قیمت یا چندین اندیکاتور با هم همپوشانی داشته و از یکدیگر عبور می کنند .
- کراس اوورها در تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تأیید الگوها و روندهایی مانند برگشت و شکست ، تولید سیگنال های خرید یا فروش متناسب استفاده می شوند .
- کراس اوورهای متحرک معمول هستند ، از جمله تقاطع مرگ و تقاطع طلایی .
درک کراس اوورها
کراس اوور توسط یک تحلیلگر تکنیکال برای پیش بینی عملکرد یک دارایی در آینده نزدیک استفاده می شود . برای بیشتر مدل ها ، کراس اوور سیگنال می دهد که زمان خرید یا فروش دارایی اساسی فرا رسیده است . سرمایه گذاران برای پیگیری مواردی مانند نقاط عطف ، روند قیمت ها و گردش پول از کراس اوورها به همراه سایر شاخص ها استفاده می کنند .
نشانگر کراس اوور نشان دهنده میانگین متحرک به طور کلی دلیل شکست است . میانگین متحرک می تواند تغییر در روند قیمت را براساس کراس اوور تعیین کند . به عنوان مثال ، یک روش برای تغییر روند استفاده از یک میانگین متحرک ساده پنج دوره ای به همراه یک میانگین متحرک ساده 15 دوره ای (SMA) است . تقاطع بین این دو علامت چرخش روند ، یا شکست است .
شکست میانگین با عبور میانگین از پنج دوره در 15 دوره نشان داده می شود . این امر همچنین نشان دهنده روند صعودی است که از پستی و بلندی های بالاتر ساخته می شود . با میانگین متحرک پنج دوره ای که از 15 دوره به پایین عبور می کند ، یک شکست نشان داده می شود . این نیز نشان دهنده روند نزولی است که متشکل از پایین ترین سطح است .
تایم فریم های طولانی تر منجر به سیگنال های قوی تر می شوند . به عنوان مثال ، نمودار روزانه وزن بیشتری نسبت به نمودار یک دقیقه ای دارد . برعکس ، بازه های زمانی کوتاه تر اندیکاتورهای اولیه هستند ، اما همچنین به سیگنال های کاذب نیز حساس هستند .
کراس اوورهای تصادفی
یک کراس اوور تصادفی حرکت یک ابزار مالی را اندازه گیری می کند . این برای اندازه گیری اینکه آیا بیش از حد خریداری شده است یا بیش از حد فروخته می شود ، استفاده می شود .
وقتی کراس اوور تصادفی از باند 80 فراتر رفت ، مشخص شد که ابزار مالی بیش از حد خریداری شده است . هنگامی که کراس اوور تصادفی به زیر باند 20 می رسد ، مشخص می شود که ابزار مالی فروخته شده است . این امر باعث تشکیل سیگنال فروش می شود . وقتی کراس اوور از طریق باند 20 به بالا برگردد ، سیگنال خرید شروع می شود .
مانند تمام استراتژی ها و شاخص های معاملاتی ، این روش پیش بینی حرکت تضمین نشده است ، اما مکمل سایر ابزارهایی است که برای ردیابی و تجزیه و تحلیل فعالیت های تجاری استفاده می شود . می تواند تغییرات غافلگیر کننده ای در بازار ایجاد کند که این یافته ها را بی فایده یا نادرست کند . همچنین ، داده ها می توانند به اشتباه وارد شده یا توسط سرمایه گذاران سوتعبیر شوند ، و منجر به استفاده نادرست از ا طلاعاتی که توسط کراس اوور ارائه شده است ، شود .
مثال : تقاطع طلایی
تقاطع طلایی یک الگوی کندل استیک است که یک سیگنال صعودی است که در آن یک میانگین متحرک نسبتاً کوتاه مدت از یک میانگین متحرک بلند مدت عبور می کند . تقاطع طلایی یک الگوی شکست صعودی است که از یک کراس اوور تشکیل شده است که شامل میانگین متحرک کوتاه مدت امنیتی ( مانند میانگین متحرک 15 روزه ) است که از میانگین متحرک بلند مدت ( مانند میانگین متحرک 50 روزه ) یا مقاومت آن شکسته می شود . از آنجا که شاخص های بلند مدت وزن بیشتری دارند ، تقاطع طلایی نشان دهنده بازار گاوی است و با حجم بالای معاملات تقویت می شود . نقطه مقابل تقاطع طلایی، تقاطع مرگ است .
شکاف قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟
حتما برایتان اتفاق افتاده که وقتی دارید به یک نمودار قیمتی نگاه میکنید، یک شکاف یا ناپیوستگی ببینید. این شکاف یا ناپیوستگی در واقع همان شکاف قیمتی (Price Gap) است. در این مقاله میخواهیم شما را به طور کامل با این مفهوم آشنا کنیم و بگوییم چطور باید استراتژیهای خود را با این موضوع تنظیم کنید. با مدرسه تحلیل همراه باشید.
شکاف قیمتی(Price Gap) در تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که گفتیم در این مقاله سعی داریم شما را با مفهوم شکاف قیمتی آشنا کنیم. همچنین انواع شکافهای قیمتی در نمودارها را به تفصیل توضیح میدهیم.
شکاف چیست؟
زمانی شکاف اتفاق میافتد که قیمت یک سهم یا ابزار معاملاتی دیگر، بالاتر یا پایینتر از قیمت بسته شدن روز قبل باز میشود و هیچ فعالیت تجاری در بین آنها وجود ندارد.
شکل زیر بیانگر شکاف قیمتی در نمودار سهام شرکت بانک ملت با نماد وبملت است.
در ادامه با انواع شکافها آشنا میشویم.
شکاف معمولی چیست؟
شکاف معمولی، شکاف قیمتی است که در نمودار قیمت یک دارایی یافت میشود. این شکافهای گاه به گاه توسط جریانهای عادی بازار ایجاد میشوند و همانطور که از نام آن پیداست بسیار معمولی هستند. آنها به صورت گرافیکی با یک پرش یا افت غیر خطی از یک نقطه در نمودار به نقطه دیگر نشان میدهند.
مفهوم شکاف معمولی
این شکاف وابسته به هیچ عامل بیرونی نیست ( اخبار، رویداهای سیاسی، اجتماعی)، به طور کلی، هیچ رویداد مهمی پیش از این نوع شکاف وجود ندارد. شکافهای معمولی، معمولاً نسبتاً سریع (معمولاً ظرف چند روز) در مقایسه با سایر انواع شکاف پر میشوند. شکاف های معمولی به عنوان «شکاف منطقه» یا «شکاف معاملاتی» نیز شناخته میشوند و معمولاً با میانگین حجم معاملات همراه هستند.
از آنجایی که شکافهای معمولی رویدادهای نسبتاً کوچک، عادی و تا حدی منظم در قیمت یک دارایی هستند، هیچ بینش تحلیلی واقعی برای آنها وجود ندارد. این شکافها اغلب در داراییهایی بین قیمت بسته شدن روز قبل و قیمت باز شدن روز بعد مشاهده میشوند. در موارد خاص به دلیل وقوع اتفاقات مهم در آخر هفته که بازار بسته است، شکاف معمولی نسبتا بزرگ در ابتدای هفته جدید رویت میشود. این شکافها تاثیر چندانی در تحلیل جاری ما نخواهد داشت.
یکی از نشانههای این شکاف پر شدن شکاف است، به این معنی که قیمت در ادامه به جایی که شکاف در ابتدا شروع میشود باز میگردد. به عنوان مثال، اگر سهامی در فلان روز در قیمت X بسته شود، و سپس روز بعد با قیمتی بالاتر باز گردد، قیمت روز سوم شامل سطح قیمت روز اول یا همان X خواهد بود.
شکل زیر نمایش شکاف معمولی مربوط به سهام شرکت بانک ملت با نماد وبملت است. در ادامه شاهد پر شدن شکاف هستیم.
شکافهای معمولی در مقابل انواع دیگر شکافها
شکاف دیگری نیز به نام شکاف شکست میتوان بیان کرد. هنگامی که قیمت پر شتاب و همراه با شکاف از سطوح حمایت و مقاومت عبور کند، شکاف را شکاف شکست مینامند.
شکاف شکست
شکافهای شکست نیز معمولاً با تأیید یک روند جدید مرتبط هستند. به عنوان مثال، روند قبلی ممکن است نزولی باشد، سپس قیمت با تشکیل الگوی قیمتی، همراه با شکاف به سمت بالا حرکت میکند.در اینصورت میتوان تاییدی بر اتمام روند نزولی و شروع روند صعودی داشت. در این حالت شکاف شکست، نشان دهنده قدرت خریداران است، که علاوه بر شکست الگوی نمودار، به صعود بیشتر نیز اشاره دارد.
زمانیکه شکاف شکست همراه با حجم بالا صورت گیرد، حاکی از حرکت قیمت در جهت شکاف است. اما در صورتیکه شکاف قیمت بالاتر از مقاومت یا پایینتر از سطح حمایت باشد ولی نتواند قیمت را حفظ کند و به محدوده معاملات قبلی بازگردد، سناریو حرکت قیمت در جهت شکاف نقض میشود.
شکل زیر نمایش شکاف شکست پس از تشکیل الگوی مثلث، همراه با افزایش حجم معاملات در سهام شرکت ایران خودرو(خودرو) است. در ادامه شاهد رشد قیمت در جهت شکاف هستیم.
درک مفهوم شکاف شکست
همانطور که گفتیم شکاف شکست زمانی اتفاق میافتد که شکاف قیمت بالاتر از ناحیه حمایت یا مقاومت باشد، مانند شکافهایی که در طول یک محدوده معاملاتی ایجاد میشوند. هنگامی که قیمت از طریق یک شکاف از محدوده معاملاتی معتبر خارج میشود، این یک شکاف شکست است. یک شکاف شکست همچنین میتواند از نوع دیگری از الگوی نمودار، مانند مثلث، گوه، فنجان و دسته، یا الگوی سر و شانهها رخ دهد.
شکافها میتوانند در هر زمانی رخ دهند، اما به احتمال زیاد پس از اطلاعیههای سود یا سایر اعلامیههای شرکت بزرگ رخ میدهند.
روند و چرخه قیمت
در حالی که هر روندی دارای شکاف شکست نیست، برخی از روندها دارای شکاف شکست هستند و اغلب در اوایل روند زمانی که قیمت حرکت قابل توجهی خارج از الگوی نمودار انجام میدهد، دیده میشود. هر زمان که یک الگوی نمودار قابل توجه با شکاف دنبال میشود، میتوان آن را شکاف شکست نامید.
شکاف فراری
همانطور که روند شتاب میگیرد، نوع دیگری از شکاف به نام شکاف فراری مشاهده میشود. شکاف فرار زمانی است که قیمت به طور قابل توجهی بالاتر از بسته شدن قبلی در یک روند صعودی ایجاد شده باز میشود. در طول یک روند نزولی، شکاف فرار زمانی است که قیمت به طور قابل توجهی کمتر از بسته شدن قبلی باز میشود. به طور معمول قیمت در طی چند هفته و گاهی در عرض چند روز یا حتی روز بعد به حرکت در جهت شکاف فرار ادامه می دهد. یک شکاف فرار نیازی به شکستن یک سطح حمایت یا مقاومت اصلی (مانند شکاف شکست) ندارد، اما باید در جهت روند فعلی رخ دهد.
در ادامه شکاف شکست و شکاف فراری در سهام شرکت ایران خودرو (خودرو) را میبینیم.
شکاف خستگی
همانطور که یک روند به پایان خود نزدیک میشود، ممکن است شکاف فرسودگی را تجربه کند. شکاف فرسودگی در نزدیکی پایان یک روند رخ میدهد و توسط گروه نهایی خریداران، که از عدم خرید قبلی پشیمان هستند، ایجاد میشود. در یک روند نزولی، شکاف فرسودگی شکافی است که توسط فروشندگان ایجاد میشود. شکاف خستگی شبیه شکاف فرار است، با این تحليل تکنيکال چيست؟ تفاوت که شکاف خستگی معمولاً با حجم بسیار زیاد همراه است. برخی از شکافهای فرار نیز همینطور هستند، اما معاملهگران همچنین میتوانند مراقب باشند که شکاف های فرسودگی به سرعت پر شوند. از آنجایی که شکاف فرسودگی معمولاً در نزدیکی پایان روند رخ میدهد، هر پیشرفتی که ایجاد میشود معمولاً طی چند هفته و اغلب در طی چند روز پاک میشود (شکاف پر میشود).
همچنین شکافهای رایجی وجود دارد که زمانی رخ میدهد که تفاوت کمی بین قیمت باز و بسته شدن وجود داشته باشد. این نوع شکافها اغلب اتفاق میافتند و از نظر بیشتر معاملهگران ،نسبت به شکافهای فراری و خستگی از اهمیت کمتری برخوردار هستند.
در شکل زیر شکاف خستگی در انتهای روند صعودی را مشاهده میکنید.
نمایش شکافها در بازار سهام
شکل زیر مربوط به نمودار سهام ایران خودرو است. در ابتداقیمت پس از یک روند صعودی، یک الگوی مثلثی را تشکیل می دهد. سپس قیمت به بالای مثلث، در حجم بالا شکاف میدهد و سپس به صعود ادامه میدهد، این یک شکاف شکست است. شکاف مشاهده شده بعدی نمونه یک شکاف فراری و در جهت روند قبلی است.
پر کردن یا پر نکردن شکاف
وقتی کسی میگوید شکاف پر شده است، یعنی این که قیمت به سطح اولیه قبل از شکاف برگشته است. این رفتار بسیار رایج است.
در شکل زیر پر شدن شکاف قیمتی در سهام شرکت پالایش نفت تهران (شتران) را مشاهده میبینید.
- هیجان غیرمنطقی: افزایش و یا کاهش اولیه قیمت ممکن است بیش از حد خوش بینانه یا بدبینانه باشد، بنابراین قیمت نیاز به اصلاح دارد.
از دلایل پر شدن شکاف قیمت میتوان موارد زیر را ذکر کرد:
- مقاومت تحلیلی: زمانی که قیمت به شدت بالا یا پایین میرود، هیچ حمایت یا مقاومتی از خود بر جای نمیگذارد.
- الگوی قیمت: الگوهای قیمت برای طبقه بندی شکافها استفاده میشود و میتواند به شما بگوید که آیا شکاف پر میشود یا خیر. شکافهای خستگی معمولاً بیشترین احتمال پر شدن را دارند زیرا نشانگر پایان یک روند قیمتی هستند، در حالی که شکافهای معمولی و شکست به طور قابل توجهی کمتر پر میشوند زیرا برای تأیید جهت روند فعلی استفاده میشوند.
هنگامی که شکافها در همان روز معاملاتی که در آن رخ میدهند پر میشوند، به آن محو شدن میگویند. به عنوان مثال، فرض کنید شرکتی سود هر سهم زیادی را برای این سه ماهه اعلام میکند و در بازه زمانی باز افزایش مییابد (به این معنی که به طور قابل توجهی بالاتر از بسته شدن قبلی خود باز شد). حال فرض کنید با گذشت روز، مردم متوجه میشوند تحليل تکنيکال چيست؟ که صورت جریان نقدی نقاط ضعفی را نشان میدهد، بنابراین شروع به فروش میکنند. در نهایت، قیمت به قیمت بسته شدن دیروز میرسد و شکاف پر میشود. بسیاری از معامله گران روزانه از این استراتژی در طول فصل سود یا در زمان های دیگر که هیجان غیرمنطقی در اوج است استفاده میکنند. شایان ذکر است این موارد شامل بازار فارکس و ارزهای دیجیتال میشود.
جمعبندی: خلاصه تعاریف شکاف قیمتی
در این قسمت یکبار دیگر تمام تعاریف را به طور خلاصه با هم مرور میکنیم:
شکست عبارت است از حرکت قیمت یک دارایی از طریق سطح مشخصی از حمایت یا مقاومت. شکستها فرصت خرید و فروش برای برخی از معاملهگران محسوب میشوند.
شکاف معمولی یک شکاف قیمتی است که در نمودار قیمت یک دارایی یافت میشود. این شکاف ها توسط نیروهای عادی بازار ایجاد می شوند و بسیار رایج هستند.
معمولا شکاف فراری زمانی در نمودارها رویت میشود که فعالیت معاملاتی از قیمتهای متوالی عبور میکند که معمولا ناشی از علاقه شدید سرمایهگذاران میباشد.
در صورتیکه پس از افزایش سریع قیمت، سهام شروع به کاهش میکند، شکاف خستگی شکل میگیرد.
زمانی شکاف شکست اتفاق میافتد که شکاف قیمت بالاتر از ناحیه حمایت یا مقاومت باشد، مانند شکافهایی که در طول یک محدوده معاملاتی ایجاد میشوند.
شکاف در بازار بورس ایران
شکافهای قیمتی در بازار بورس ایران میتوان به دو دسته شکاف واقعی و شکاف غیرواقعی دستهبندی کرد. شکاف واقعی ناشی از عرضه و تقاضا در بازارهای معاملاتی است که شامل شکافهای ذکر شده در بالا هستند. شکافهای غیر واقعی ناشی از افزایش سرمایه، و پرداخت DPS هستند که ناشی از عرضه و تقاضا نیست. در صورت تمایل به اطلاعات بیشتر مقاله مربوط به نمودارهای تعدیل شده و تعدیل نشده را مطالعه کنید.
جمع بندی
در این مقاله در مورد مفهوم شکاف قیمتی صحبت کردیم و گفتیم زمانیکه قیمت یک سهام یا دارایی بدون هیچ فعالیت تجاری، بالاتر و یا پایینتر از قیمت روز قبل باز شود، ایجاد شکاف قیمتی در نمودار میکند. شکافهای قیمتی را میتوان به شکاف معمولی، شکاف فراری، شکاف خستگی و شکاف شکست دستهبندی کرد که هر کدام به اختصار توضیح دادیم. همچنین مفهوم شکاف واقعی و غیر واقعی را توضیح دادیم. شما هم میتوانید تجربیات خود را در این زمینه در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
سوالات متداول
زمانی شکاف اتفاق میافتد که قیمت یک سهم یا ابزار معاملاتی دیگر، بالاتر یا پایینتر از قیمت بسته شدن روز قبل باز میشود و هیچ فعالیت تجاری در بین آنها وجود ندارد.
وقتی کسی میگوید شکاف پر شده است، یعنی این که قیمت به سطح اولیه قبل از شکاف برگشته است. این رفتار بسیار رایج است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایهگذاری در بازارهای مالی یکی از مناسبترین راههای کسب درآمد است. همانطور که میدانیم سرمایهگذاری در بازارهای مالی مستلزم داشتن اطلاعات کافی در حوزههای مرتبط با بورس و سرمایهگذاری است. داشتن این اطلاعات در کنار دانش و تجربه، شما را به یک سرمایهگذاری هوشمند و موفق در بورس تبدیل میکند. تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال مهمترین روشهای مورد استفاده فعالان بازار سرمایه برای شناخت و انتخاب بهتر گزینههای سرمایهگذاری در بورس هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) روشی برای بررسی تغییرات قیمتهای پیشین به منظور تغییرات آتی قیمت است. اغلب از تحلیلگران تکنیکی به عنوان چارتیست یاد میشود، چرا که برای تحلیلهایشان اتکای زیادی به نمودار دارند.
ارزیابی تحلیل تکنیکال
بسیاری از افرادی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، یک دیدگاه بالا به پایین (کل به جزء) دارند. به این صورت که كار تحلیـلگـر بـا یـک تحلیـل کـلان و نگاه بلند مدت به چارت آغـاز مـیشـود، سپس بخشھای کلی جدا میشوند تا پایهای برای تقسیمبندی خرد و متمرکـز شـکل دھنـد. چنـین تحلیلـی مـیتوانـد شـامل سـه قـدم باشد:
1) تحلیل وسیع بازار از طریق شاخصھای اصلی بازار
2) تحلیل صنايع برای شناسايی گروهھای قوی و ضعیف در داخل بازار (صنعت برتر)
3) تحلیل منفرد سھام برای شناسايی سھامھای قوی و ضعیف در داخل گروهھای انتخابی (سھم برتر)
عناصر اصلی تحلیل تکنیکال
روند کلی: در ابتدا باید روند کلی را تشخیص دهیم. این کار توسط خط رونـد، میـانگین های متحـرک و یـا تحلیـل نقـاط فـراز و فـرود انجـام میشود. تا زمانی که قیمت بالاتر از خط روند مربوطه باشد، روند قیمت سھم افزايشی و رو به بالا محسوب میشود.
حمايت: محدوده هایی که قیمت سهم در آن محدوده از طرف سرمایه گذاران حمایت شده و قیمت تمایل به رشد دارد را محدوده حمایتی سهم می نامند. كاھش قیمت يک سھم بـه سطحی پايینتر از محدوده حمايت معرف روند نزولی برای آن سھم میباشد.
مقاومت: محدوده هایی را كه سھم پس از برخورد قیمت به آن محدوده، سرکوب شده و تمایل به کاهش داشته باشد را محدوده مقاومتی برای آن سهم می نامند. افزايش قیمت يک سـھم بـه سطحی بالاتر از محدوده مقاومت معرف روند صعودی برای آن سھم میباشد.
نرخ نوسان قیمت: نرخ نوسان قیمت، معمولاً توسط شاخصھـايی از قبیـل "میـانگین متحـرک ھمگرايـی – واگرايـی" (MACD) محاسـبه مـیشـود. چنانچه میانگین متحرك ھمگرايی – واگرايی از "میانگین متحرک نمايی" ٩ روزه بیشتر و يا مثبت باشد، آنگاه نرخ نوسان قیمت بصورت صـعودی و يا لااقل در حال بھبود تلقی میشود.
فشار خريد/فروش: در مواردی كه شاخص بازار سھام و حجم معاملات موجود باشد، میتوان از اين ارقام به عنوان علامتـی بـرای تعیـین فشار خريد و فروش (عرضه و تقاضا) استفاده كرد.
قدرت نسبی: قدرت نسبی خطی است كه از تقسیم قیمت ورقه بھادار بر شـاخص بـازار سـھام بدسـت مـیآيـد. نمودار اين خط در طول يک دوره زمانی به ما میگوید كـه آيـا عملكـرد سـھام مـورد نظر در مقايسه با شاخص بازار سھام بھتر يا ضعیفتر بوده است.
مزایا تحلیل تکنیکال
1) تمرکز بر روی قیمت
2) عرضه، تقاضا و تغییرات قیمت
3) حمایت و مقاومت
4) پیشینه قیمت به صورت تصویری
5) تسهیل در تشخیص زمان خرید
معایب تحلیل تکنیکال
1) تمایل تحلیلگر: تحلیل تكنیكال یک تحلیل ذھنی است و علايق و سلايق شخصی تحلیلگـر در آنـالیز تـأثیرگـذار اسـت. در نظر داشتن اين مطلب در هنگام آنالیز يک نمودار مھم است. اگر تحلیلگر روی سھمی خاص تعصب داشـته باشـد، كـل تحلیـل وی تحت تأثیر اين اعمال سلیقه قرار خواھد گرفت و بايد اين نكته را در نظر داشت چنانچه تحلیلگر نسبت بـه يـک سـھم بـدبین باشـد، احتمالاً نتیجه تحلیل روند نزولی براي آن سھم خواھد بود.
2) امکان تفاسیر مختلف: علاوه بر موضوع تمايلات شخصی تحلیلگر، بايد اين واقعیت را پذيرفت كه تحلیـل تكنیكـال را مـیتـوان بـه روشھـای مختلف تفسیر نمود. علیرغم اينكه استانداردھايی وجود دارد ولی خیلی وقتھا دو تحلیلگر بـا نگـاه بـه يـک تحليل تکنيکال چيست؟ نمودار بـه دو دیدگاه متفـاوت و جھتگیری مخالفی میرسند. به نظر میرسد تحلیل تكنیكـال تـا انـدازهای مثـل علـم اقتـصاد بیـشتر شبیه ھنر است تا علم.
3) عملکرد دیر هنگام: در روش تكنیكال، عكس العمل دیرتر از زمان معمول رخ میدهد. وقتی كـه رونـد (صـعودی يـا نزولـی) قیمت شناسايی میشود، میزان زيادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است.
نرمافزارهای تحلیل تکنیکال
نرمافزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی موجود است. با وجود شباهت زیاد این نرمافزارها، هر کدام قابلیتهای منحصر بفردی دارند. به خاطر داشته باشید که نیاز شما، نقش تعیینکنندهای در انتخاب نرمافزار خواهد داشت.
نرمافزارهایی چون داینامیک تریدر (Dynamic Trader)، ادونس گت (Advanced Get)، ال ویوو (Elwave) و آمی بروکر (AmiBroker)، بسته به نیاز در دسترس شما قرار دارد. شما میتوانید همزمان از چند نرمافزار برای کارهای مختلف استفاده کنید. به عنوان مثال تحلیلهای زمانی و قیمتی با داینامیک تریدر قابل انجام است اما به دلیل اینکه قابلیت دیدن انواع چارتها ممکن نیست؛ از نرمافزار دیگری مانند متا استاک برای حل این مشکل میتوان بهره گرفت. یکی از نرمافزارهای حرفهای در این زمینه تایمینگ سولوشن (Timing Solution) است که دارای ابزارهای تخصصی تحلیل تکنیکال است.
پیشنهاد می کنیم فیلم زیر که در رابطه با نرمافزارهای قابل استفاده در تحلیل تکنیکال است را مشاهده نمایید:
دیدگاه شما