مراحل طراحی استراتژی معاملاتی در بورس
یعنی شما برای هر رفتاری در بازار، عکسالعملی خواهید داشت و این عکسالعمل تصمیم لحظهای شما نیست، بلکه تصمیمی است که ساعتها به آن فکر و بارها آن را تجربه کردهاید.
استراتژی معاملاتی یک علم نیست، بلکه استفاده از روش درست با ابزارهای درست، در زمان و مکان مناسب است که میتواند به نتایج حیرتآور منتهی شود.
پس ما هم در بازار نیاز به یک استراتژی داریم که باید توسط خودمان طراحی و ایجاد شود. شایان ذکر است، طراحی یک استراتژی بسیار مهم است. شاید بسیاری از معاملهگرها با خود فکر کنند که استراتژی معاملاتیشان در ذهنشان طی سالیان متمادی شکل گرفته است، اما پیادهسازی این استراتژی و تستهای مکرر، مانع بروز مشکلات جدی و زیانهای احتمالی در آینده خواهد شد. بدون استراتژی، کسب بازده مداوم در بازار غیرممکن است. استراتژی معاملاتی یک ابزار بسیار مهم در موفقیت یک معاملهگر است.
استراتژیهای معاملاتی، مجموعه قوانین سادهای هستند که معاملهگران از آنها برای تعیین زمان و قیمت ورود به یک معامله و قیمت و زمان خروج از یک سهم یا بازار استفاده میکنند، توسعه و استفاده از استراتژیهای معاملاتی میتواند در کسب بازده مداوم و ریسک منطقی، به معاملهگران کمک کند.
مراحل ساخت یک استراتژی معاملاتی
ابتدا با نوشتن یک استراتژی ساده شروع کنید که شامل حداقل موارد باشد. به مرور این استراتژی را با روشهای بسیار ساده مانند روانشناسی بازار، خط روندها، كانالهـا، عرضه و تقاضا، پرایس اکشن و … تجهیز میکنید.
گام اول: انتخاب نوع استراتژی معاملاتی
ابتدا باید مشخص کنید که استراتژی کلی شما چیست؟ بهصورت کلی میتوان استراتژیها را به ۴ دسته زیر تقسیم کرد.
نوسان گیری (Scalping Trading Strategy)
معمولا معاملهگرهای حقیقی که تعداد معاملات بالایی (صدها تا هزاران) در روز انجـام میدهند، هدفشان کسب سود اندک در هر معامله و انجام معاملات زیاد است. خریدوفروش سهمی در بازه کمتر از ۱۰ ساعت (در دنیا این عدد کمتر از چند ثانیه است!»، که در آنها معمولا معاملهگر به سودهای کمتر از ۱۰ درصد بسنده میکند.
۷ مرحله مهم و اساسی در نوسانگیری از یک سهم به شرح زیر میباشد:
مرحله اول: اولین و مهمترین مرحله، انتخاب سهام مناسب نوسان است. روشهای استاندارد متعددی برای این کار وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم. گرههای منفی، صفهای فروش، سهام صعودی، اخبار کدال نظیر افزایش سرمایهها، اردرهای روی تابلو و موارد زیاد تکنیکالی نظیر اسیلاتورها، کندلها، خطوط روند، حمایت و مقاومت در تایمهای زیر روزانه و غیره.
مرحله دوم: پیش بینی بازه نوسان سهم
مرحله سوم: انتخاب حجم مناسب با توجه به مدیریت ریسک و سرمایه
مرحله چهارم: چک کردن وضعیت سفارشگذاری روی تابلو معاملات در پیش گشایش (ساعت ۸:۳۰ تا ۹ صبح)
مرحله پنجم: تعیین نحوه سفارشگذاری برای خرید (استراتژی معاملات روند شامل حجم، تعداد، قیمت و زمان وارد کردن سفارشها به سیستم)
مرحله ششم: اجازه به پیشروی سهم در جهت شود و آنالیز تابلو سهم پس از سفارشگذاری
مرحله هفتم: تعیین حد سود و ضرر معامله
مرحله هشتم: سفارشگذاری برای فروش (شامل حجم، تعداد، قیمت و زمان وارد کردن سفارشها به سیستم)
مرحله نهم: تعیین استراتژی معاملات روند نقطه سربه سری و یا بریک ایون برای سهم
روانشناسی بازار (Momentum Trading Strategy)
در این نوع استراتژی، معاملهگر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمیدهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی میکند که مورد توجه بازار است. این توجه از راههای مختلف قابل شناسایی است.
- سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشتهاند.
- سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمدهاند.
- سهامی که بیشترین نظرات در شبکههای اجتماعی را به خود اختصاص دادهاند!
- سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند!
این دسته از استراتژیهای معاملاتی بسیار پرریسک هستند
تکنیکال (Technical Trading Strategy)
استراتژیهایی که بر مبنای نمودار و رفتار گذشته سهام است. این نوع استراتژیها در بازارهای جهانی بسیار رایج است. معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهد، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
بنیادی ( Fundamental Trading Strategy)
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که «قیمت در بلندمدت بـه سـوی ارزش ذاتی میل میکند.» بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و متعاقب آن خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
گام دوم: تعیین قوانین معاملاتی
از اولین گامهای طراحی یک استراتژی معاملاتی، ایجاد قوانینی است که سیستمتان با آن اجرا خواهد شد، بایستی دو قانون اصلی برای هر استراتژی معاملاتی وجود داشته باشد:
۱. قیمت و زمان خرید: مشخص کردن اینکه چه زمانی و در چه قیمتی خرید یک سهم را انجام میدهید. ممکن است استراتژی شما بر مبنای تکنیکال فاندامنتال، تابلوخوانی، شنیدهها و شایعات بازار و یا ترکیبی از این موارد باشـد. لازم است همه موارد را روی کاغذ بنویسید و سعی کنید هر عاملی که باعث خریدتان میشود را لیست کنید.
۲، قیمت و زمان فروش: مشخص کردن اینکه چه زمانی میخواهید در موقعیت فروش قرار بگیرید.
مثالی از یک استراتژی
۱. خرید: زمانی که میانگین متحرک MA سی روزه بیشتر از میانگین متحرک ۶۰ روزه شود (کراس صعودی)
۲. فروش: زمانی که میانگین متحرک ۳۰ روز کمتر از میانگین متحرک ۶۰ روزه شـود (کراس نزولی)
این سیستم مورد مثال، بر مبنای میانگین متحرک ۳۰ و ۶۰ روزه، خریدوفروش میکند.
گام سوم: تعیین ابزارهای مورد نیاز استراتژی معاملاتی
پیادهسازی هر استراتژی نیاز به ابزارهایی دارد که لازم است در این گام تمامی ابزارها را لیست کنیم برای مثال استراتژی بالا، این ابزارها را نیاز دارد:
- نرم افزاری برای محاسبه میانگین متحرک با مووینگ اوریج سهام
- نرم افزاری جهت اسکن کل سهام بازار و جستجوی کراس نزولی با صعودی
گام چهارم: اضافه کردن عملیات منطقی
حال کافی است شرطهای لازم را برنامهنویسی کنیم. در حقیقت در این مرحله شرطهای گام دوم کدنویسی میشوند.
در زیر مثالهایی بهمنظور کمک به فهم این موضوع آورده شده است:
- اگر (30)MA به بیش از (60)MA برسد آنگاه خرید انجام شود.
- اگر (30)MA کمتر از (60)MA شـود در حالی که حجم بیش از ((۲۰،۰۰۰ باشد، آنگاه فروش انجام شود.
- اگر (20)RSI برابر با ۵۰ شد، آنگاه خرید انجام شود.
بنابراین، برای مثال استفاده شده، لیست سادهی زیر را داریم:
- اگر (30)MA بیش از (60)MA شد، آنگاه خرید انجام شود.
- اگر (30)MA کمتر از (60)MA شد، آنگاه فروش انجام شود.
- اگر معامله به ۱۰ درصد سود وارد شد، فروش انجام شود.
- اگر معامله به ۴ درصد ضرر وارد شد، فروش انجام شود.
گام پنجم: بایدها و نبایدها
حتما جدولی از بایدها و نبایدهای خریدوفروش برای خود ایجاد کنید. سپس مجموعه امتیازات منفی و مثبت یک سهم را با هم مقایسه کنید. این عمل به کاهش خطاهای استراتژی شما کمک خواهد کرد.
گام ششم: تعیین حد سود و ضرر
حد ضرر، مشخص کردن زمان با قیمتی که شما شناسایی ضرر میکنید و از معامله خارج میشوید. حد ضرر میتواند زمانی یا قیمتی باشد.
حد سود: ممکن است شما یک حد سود ثابت برای معاملات خود داشته باشید. فرضا با حد سود ۱۰ درصدی همیشه سهام خود را به فروش میرسانید، حتی اگر سهم شرایط فروش استراتژی شما را نداشته باشد.
برای مثال ساده ای که در بالا ذکر شد میتوان این موارد را به شکل زیر تعیین کرد:
حد ضرر: ۴۰ درصد پایینتر از قیمت میانگین خرید
حد سود: ۱۰ درصد بالاتر از قیمت میانگین خرید
گام هفتم: گرفتن سیگنال و انجام معاملات مجازی
در این گام شما منتظر میمانید که سیستم معاملاتیتان سیگنالهای خود را صادر کند و به همراه سیستم معامله روی کاغذ (منظور معامله به صورت مجازی است)، میپردازید.
گام هشتم: تست و بهینه سازی
این مرحله یک مرحله اساسی و تاثیرگذار است. بهینهسازی حرفهای میتواند یک استراتژی کاملا معمولی را متحول کند.
گام نهم: انجام معاملات در بازار واقعی
در مرحله نهایی، استراتژی خود را در بازار واقعی بکار میگیرید و از کسب سود لذت میبرید!
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت (با نایل فولر)
سطوح حمایت و مقاومت، سطوح افقی قیمتی هستند که از طریق وصل کردن سقف ها (یا کف ها) شکل میگیرند و سطوح افقی را روی چارت شکل میدهند.
سطوح حمایت و مقاومت زمانی شکل میگیرند که پرایس اکشن برمیگردد و تغییر جهت میدهد.
بدین ترتیب یک سقف یا کف (سوئینگ) شکل میدهد. سطوح حمایت و مقاومت میتوانند منجر به شکل گیری دامنه معاملاتی شوند (همانند چارت زیر).
همچنین این سطوح را در روند نیز میتوان دید که بازار اصلاح میشود و نقاط سوئینگ شکل میدهد.
اکثر اوقات، قیمتها به سطوح حمایت و مقاومت احترام میگذارند. به عبارت دیگر این سطوح، قیمتها را نگه میدارند تا اینکه این سطوح شکسته شوند.
در چارت زیر میبینیم که سطوح حمایت و مقاومت توانسته اند قیمتها را در درون یک دامنه معاملاتی نگه دارند.
دامنه معاملاتی، ناحیه ای است که قیمتها بین دو خط موازیِ حمایت و مقاومت قرار گرفته اند؛ همانند زیر.
یعنی در دامنه معاملاتی، قیمتها بین سطوح حمایت و مقاومت در نوسان هستند.
همانطور که در چارت زیر مشخص است، قیمتها سقف دامنه معاملاتی را شکسته اند و از سطح مقاومت بالاتر رفته اند.
سپس برگشته و سطح مقاومت قدیمی را تست میکنند که این سطح، توانسته قیمتها را حفظ کند و همانند حمایت عمل کرده است.
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت
سطوح حمایت و مقاومت به روش دیگری هم شکل میگیرند، یعنی از طریق سوئینگ های شکل گرفته در روند.
وقتی بازار در روند است، اصلاح صورت میگیرد. اصلاح بازار منجر به شکل گیری نقاط سوئینگ میشود؛ که در روند صعودی منجر به شکل گیری سقف و در روند نزولی منجر به شکل گیری کف میشود.
در روند صعودی، قیمتها سقفی را میشکنند و بعد آن را تست کنند. پس در روند صعودی، سقف های قبلی همانند سطوح حمایت عمل میکنند.
عکس این حالت در روند نزولی صدق میکند. یعنی قیمتها کف را میشکنند و بعد آن را تست میکنند.
پس در روند صعودی، کف ها قبلی همانند سطح مقاومت عمل میکنند.
در شکل زیر یک روند نزولی داریم و بازار، سوئینگ های قبلی را تست کرده است.
وقتی بازار برمیگردد که سطح حمایت قبلی را تست کند، این سطح به عنوان مقاومت عمل میکند و اکثر اوقات میتواند قیمتها را نگه دارد.
نقطه مناسب برای ورود جایی است که قیمتها برمیگردند و نقاط سوئینگ را تست میکنند (مثلا سیگنال فروش پین بار را در چارت زیر میبینیم).
چون وقتی روند به این نقاط برمیگردد، احتمالا ادامه میابد. پس نقطه مناسبی برای ورود است چون ریسک کم و بازدهی بالایی دارد.
چگونه سیگنال های پرایس اکشن را در سطوح حمایت و مقاومت معامله کنیم؟
سطوح حمایت و مقاومت، بهترین دوستِ یک معامله گرِ هستند.
وقتی سیگنال ورودِ پرایس اکشن در ناحیه کلیدی حمایت و مقاومت شکل میگیرد، آنگاه احتمال موفقیت معامله بسیار بالا خواهد بود.
سطوح کلیدی جای مناسبی برای ایست ضرر است و در این سطوح، احتمال چرخش بازار زیاد است.
پس معمولا در سطوح کلیدی حمایت و مقاومت، نسبت ریسک-بازدهی خوبی شکل میگیرد.
سیگنال ورود پرایس اکشن (مانند پین بار و یا سایر سیگنال ها)، این حالت را تایید میکند که ممکن است قیمتها از سطوح حمایت و مقاومت دور شوند.
در شکل زیر، سطح کلیدی مقاومت داریم که استراتژی فیکی نیز در این سطح استراتژی معاملات روند شکل گرفته است.
ستاپ فیکی نشان میدهد که قیمتها با شدت زیادی برگشته اند و همچنین یک شکست ناکام نیز در سطح مقاومت شکل گرفته است.
بنابراین بعد از شکل گیری این سیگنال، احتمال نزولی شدن قیمتها بسیار زیاد است.
در شکل زیر یک روند صعودی داریم و نحوه معامله با پرایس اکشن در سطح حمایت مشخص شده است.
هر وقت سیگنال خرید پین بار داشته باشیم(که در اینجا دو تا پین بار داریم)، آنگاه روند صعودی آماده است که به حرکت خود ادامه دهد و از سطح حمایت بالاتر برود.
استراتژی معاملاتیِ حمایت و مقاومت
در شکل زیر بررسی میکنیم که وقتی بازار در روند است، آنگاه سوئینگ قبلی به عنوان سطح حمایت و مقاومت عمل میکند.
بنابراین باید به این سطح دقت کنیم تا شاید سیگنال پرایس اکشن برای ورود شکل بگیرد.
در اینجا یک روند صعودی داریم و سوئینگ سقف هم تبدیل شده است به سطح حمایت.
در اینجا میبینیم که قیمتها برگشته اند تا مجدد این سطح را تست کنند استراتژی معاملات روند و در همانجا یک پین بار شکل گرفته است که سیگنال خرید میباشد.
پس میتوانیم در این سطح تلاقی، مجدد وارد روند صعودی بشویم.
در شکل زیر میبینیم که در سمت چپ، سوئینگ کف در روند نزولی شکل گرفته است.
همانطور که مشخص است این سطح برای چند ماه بعد، معتبر باقی مانده است.
حتی وقتی که روند نزولی تبدیل شده است به روند صعودی، این سطح هچنان معتبر است.
در ابتدا که قیمتها این سطح را به سمت پایین شکسته اند، این سطح عملکرد مقاومت را دارد.
اما وقتی که این سطح مقاومت شکسته شد و روند صعودی شکل گرفت، این سطح عملکرد حمایت را داشته است. و در همینجا میبینیم که سیگنال خرید “پین بار-فیکی” شکل گرفته است.
نکات مربوط به حمایت و مقاومت:
۱-در رسم سطوح حمایت و مقاومت خیلی ریزبین نشوید و هر سطح کوچکی را رسم نکنید.
فقط سعی کنید سطوح کلیدی را رسم کنید. همان سطوحی که در چارتهای بالا شمخص شده است.
چون سطوح کلیدی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند.
۲-سطوح حمایت و مقاومتی که رسم میکنید، کاملا به صورت دقیق از سقف ها و کف ها نیمگذرد.
گاهی اوقت ایرادی ندارد که این خطوط کمی پایینتر از سقفِ شمع یا کمی بالاتر از کفِ شمع رسم شوند.
نکته مهم این است که رسم این خطوط، نیازمند یک علم دقیق نیست. بلکه برای اینکار به مهارت و هنر نیاز داریم که از طریق تجربه و تمرین به آن میرسید.
۳-هر وقت شک داشتید که آیا باید بر اساس سیگنال پرایس اکشن ورود کنید یا نه، آنگاه از خود بپرسید که آیا این سطح کلیدیِ حمایت و مقاوت است؟
اگر سیگنال مورد نظر در سطح کلیدی حمایت و مقاومت شکل نگرفته باشد، آنگاه بهتر است که آن سیگنال را نادیده بگیرید.
۴-اگر استراتژی های پرایس اکشن(مانند پین بار، فیکی و یا اینساید بار) در سطح تلاقیِ حمایت و مقاومت شکل بگیرند، آنگاه احتمال موفقیت آنها بیشتر است.
استراتژی مومنتوم چیست؟ | سودآوری استراتژی معاملاتی مومنتوم
استراتژی مومنتوم یک استراتژی سرمایهگذاری است که هدف آن، بهرهبرداری از روند فعلی بازار از طریق افزایش سرعت و افزایش یا کاهش قیمت عنوان میشود. فردی که سرمایهگذاری مومنتوم را برای اولین بار مطرح کرده است هویت نامشخصی دارد اما در سال ۱۹۹۳ محققان در یک مجله مالی، اولین بار این مفهوم را معرفی کردند. معاملات مومنتوم را میتوان در تمام بازارها استفاده کرد؛ بااینحال، به دلیل نوسانات موجود در بازارها، اغلب توسط معاملهگران فارکس و سهام استفاده میشود.
سرمایهگذاری مومنتوم یک استراتژی معاملاتی است که در آن سرمایهگذاران اوراق بهاداری را خریداری میکنند که در حال افزایش هستند و زمانیکه به نظر میرسد به اوج خود رسیدهاند، آنها را میفروشند؛ سپس سرمایهگذار پول نقد را دریافت کرده و به دنبال روند صعودی کوتاه مدت بعدی یا فرصت خرید جدید میگردد و این روند، به همین ترتیب تکرار میشود. معاملهگران ماهر میدانند که چه زمانی باید به یک موقعیت وارد شوند، چه مدت آن را نگه دارند و چه زمانی از آن خارج شوند. این خلاصهای از استراتژی مومنتوم بود که در این مقاله از دلفین وست قصد داریم به آن بپردازیم و همچنین سرمایهگذاری مومنتوم و مزایا و مشکلات آن را توضیح دهیم.
ابزارهای مورد نیاز در استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم
سرمایهگذاری مومنتوم به دنبال بهرهبرداری از نوسانات بازار با گرفتن موقعیتهای کوتاهمدت در سهام در حال صعود، و فروش آنها به محض مشاهده نشانههایی از نزول صورت میگیرد؛ سپس سرمایهگذار سرمایه را به موقعیتهای جدید منتقل میکند. در این حالت، نوسانات بازار مانند امواجی در اقیانوس است که یک سرمایهگذار مومنتوم در حال حرکت به سمت این اقیانوس بوده تا پیش از سقوط مجدد موج اول، بتواند به موج بعدی وارد شود. مطابق با استراتژی معاملاتی مومنتوم، داراییهای در حال رشد را خریداری کرده و سپس، هنگام قرار گرفتن قیمت در بالاترین حد خود، آنها را میفروشد.
در این قسمت، قصد داریم تا ابزارهای مورد نیاز برای استراتژی معاملاتی برگشتی مومنتوم را شناسایی و نحوه به کارگیری آنها را بررسی کنیم. برای این منظور به مواردی مانند اندیکاتور استوکاستیک، سطوح حمایت و مقاومتی و فیبوناچی اصلاحی (Fibonacci Retracement) نیاز داریم. جهت استفاده از استراتژی معاملاتی مومنتوم باید توانایی تشخیص برگشت قیمت را داشته باشیم. برای این امر، بهترین روش این است که قیمت سهم را بر روی نمودار روزانه بررسی کنیم. این عمل در واقع، پیادهسازی استراتژی معامله برگشتی مومنتوم نام دارد. علاوهبراین، باید بررسی کنیم که در روزهای اخیر، روند بازار صعودی بوده یا نزولی و همچنین، با استفاده از استوکاستیک روزانه یا هفتگی به تشخیص محدوده اشباع خرید و فروش بپردازیم.
مبنای سرمایهگذاری استراتژی مومنتوم چیست؟
بازارهای مومنتوم معاملاتی به قوانین پیچیده مدیریتی برای رسیدگی به نوسانات، ازدحام بیش از حد و مواردی نیاز دارند که منجر به کاهش سود میشوند که معاملهگران بازار بهطور معمول این موارد را نادیده میگیرند. سرمایهگذاری مومنتوم بر این فرض استوار است که بازار به احتمال زیاد روند فعلی خود را از هر نقطه زمانی ادامه میدهند. درست است که روند بازار معکوس خواهد شد، اما این از نظر آماری کمتر از ادامه روند رخ میدهد.
برخی از تحلیلگران سرمایهگذاری، حرکتی را با عنوان “خرید بالا و فروش بالاتر”، در تلاش برای غلبه بر میانگین بازار، توصیف کردهاند. برای استفاده از این استراتژی در معاملات خود، ابتدا باید بهعنوان یک معاملهگر توانایی انجام معاملات کوتاه مدت در نوسانهای بازار را داشته باشیم. این به این معنا است که هنگامیکه پیش از شتاب گرفتن قیمت، وارد سهم شده و هنگام به اوج رسیدن آن، سهم را میفروشیم، نوسانهایی در بازار ایجاد میشوند که یک فرصت معاملاتی بهشمار میآیند. استراتژی مومنتوم در سرمایهگذاری، مبتنی بر پنج مبنا و اساس است. این پنج اساس عبارتند از: پیدا کردن سهام مناسب، کنترل ریسک، ورود به سهام، مدیریت معامله و خروج از سهام.
سرمایهگذاران مومنتوم از شاخصهای فنی برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده میکنند تا روندها را شناسایی کرده و قدرت آن را بسنجند. بهعبارت دیگر، برای تعیین سطح نوسان قیمت در بازار، سرمایهگذاران مومنتوم به دنبال تحلیل، درک و پیشبینی رفتار سایر سرمایهگذاران در بازار هستند. آگاهی از سوگیریهای رفتاری و احساسات سرمایه گذاران میتواند بهطور قابلتوجهی اثربخشی یک استراتژی سرمایهگذاری مومنتوم را افزایش دهد.
تجزیهوتحلیل فنی، نقطه مرجع اصلی برای سرمایهگذاران مومنتوم است؛ از آنجایی که معاملهگران زمان قابلتوجهی را صرف تلاش برای تعیین قدرت روند قیمت دارایی میکنند، آگاهی از شاخصهای فنی کلیدی برای بهکارگیری موفقیتآمیز یک استراتژی معاملاتی مومنتوم، حیاتی است. در ادامه برخی از اندیکاتورهای فنی که اغلب در معاملات مومنتوم مورد استفاده قرار میگیرند، بیان شده است:
خطوط روند
خطوط روند از ابزار تحلیل تکنیکال اساسی برای نظارت بر حرکت قیمت هستند. یک خط روند، بین دو نقطه متوالی در نمودار قیمت رسم میشود. اگر خط حاصل به سمت بالا شیب داشته باشد، نشاندهنده این است که یک روند مثبت و صعودی وجود دارد و سرمایهگذار ممکن است سهامی را خریداری کند و اگر خط حاصل نزولی باشد، روند منفی یا نزولی است و بهعنوان محتملترین موقعیت سودآور، فروش انجام میشود.
میانگین متحرک
یک خط میانگین متحرک، معاملهگران را قادر میسازد تا روند غالب را شناسایی کرده و درعینحال با بسیاری از مشکلات ناشی از نوسانات قیمت، مقابله کنند. زمانیکه قیمت اوراق بهادار بهطور مداوم در یک میانگین متحرک یا بالاتر از آن باقی بماند، نشاندهنده وجود یک روند صعودی است. یک روند نزولی معمولا با حفظ موقعیت قیمت در یک میانگین متحرک انتخابی یا کمتر از آن در نمودار نمود پیدا میکند.
شاخص جهتدار متوسط (ADX)
شاخص جهتگیری متوسط (ADX)، یک شاخص مومنتوم بسیار محبوب است که معمولا نسبت به نوسانگر تصادفی، کمتر مستعد تولید استراتژی معاملات روند سیگنالهای کاذب است. در ADX ،(A) برای تعیین وجود یک روند و (B) برای قدرت یک روند استفاده میشود. مقادیر ADX از ۰ تا ۱۰۰ متغیر است. مقادیر کمتر از ۲۵، بازاری بدون جهت را نشان میدهد که در آن، روند واضحی وجود ندارد.
معاملهگرانی که از استراتژی سرمایهگذاری مومنتوم استفاده میکنند، زمانیکه حرکت قیمت صعودی است از خرید یا فروش اوراق بهادار در زمان کوتاه سود میبرند. حرکت بالا با افزایش یا کاهش قیمت در یک محدوده وسیع در یک دوره زمانی نسبتا کوتاه مشهود است. بازارهایی با سطوح حرکت بالا معمولا نوسانات بیشتری را نیز نشان میدهند. میانگین حجم معاملات بالا، یک سیگنال اساسی برای وجود مومنتوم است. سرمایهگذاری مومنتوم معمولا سرمایهگذاری کوتاهمدتی است، زیرا معاملهگران صرفا به دنبال جذب بخشی از حرکت قیمت در یک روند هستند.
شتاب سرمایهگذاری به روشهای زیر آشکار میشود:
– یک معاملهگر از شاخصهای فنی مانند خطوط روند، میانگین متحرک و اندیکاتورهای حرکتی خاص مانند ADX برای شناسایی وجود یک روند استفاده میکند.
– همانطور که روند شتاب میگیرد، معاملهگر موقعیتی در بازار جهت روند به دست میآورد (خرید در روند صعودی، فروش در روند نزولی.)
– هنگامی که حرکت روند، نشانههایی از تضعیف را نشان میدهد، معاملهگر اقدام به خروج از موقعیت خود پیش از وقوع سیر نزولی میکند.
استراتژی روند مقابل استراتژی مومنتوم
استراتژیهای دنبالهروی روند و مومنتوم شباهتهای مشترکی دارند، زیرا هر دو بر روی اقدامات قیمت تمرکز میکنند، بهصورتی که در روندهای صعودی، خرید کرده و در روندهای نزولی میفروشند.
دنبال کردن روند، یکیدیگر از استراتژیهای معاملاتی است که برای شناسایی خطوط روند در نمودارهای قیمت، هنگام معامله داراییها استفاده میشود. بااینحال، درحالیکه معاملات مبتنی بر مومنتوم به جنبههای تحلیل بنیادی برای انجام پیشبینیها متکی است، پیروان استراتژی روند تمایل دارند تنها بر قیمت و حجم معاملات خود تمرکز کنند. دنبالکنندگان استراتژی روند، به جای قرار دادن مقدار زیادی سرمایه در یک موقعیت، اندازه موقعیت خود را با روند اندازگیری میکنند.
نتیجهگیری
در پایان این بحث، بهتر است بدانیم که معاملات مومنتوم برای همه افراد مناسب نیست، اما اگر به درستی انجام شود، اغلب میتواند بازدهی چشمگیری داشته باشد. معامله در این نوع سبک به نظم و انضباط زیادی نیاز دارد، زیرا معاملات باید در اولین نشانه از ضعف، بسته شده و وجوه فورا در معامله متفاوتی قرار بگیرند. عواملی مانند کمیسیون، این نوع معاملات را برای بسیاری از معاملهگران غیرعملی کرده است، اما این موضوع در حال تغییر است. در این مقاله سعی کردیم تا هرآنچه نیاز است راجع به استراتژی مومنتوم و نحوه عملکرد آن بدانید، جمعآوری کرده و شرح دهیم.
برای یادگیری “یک سرمایه گذار چه چیزهایی را باید بداند” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
استراتژی معاملات ۹۰ درصدی سهم شناس
پکیج ویژه آموزش استراتژی معامله در بورس با پیروزی در ۹۰ درصد معاملات
داشتن استراتژی معاملاتی مناسب یکی از مهم ترین مواردی است که شما در مسیر تبدیل شدن به یک معامله گر موفق در بورس و سایر بازارهای مالی به آن نیاز دارید. استراتژی معاملاتی یک سیستم کامل است، برای شما مشخص میکند که چه سهمی را در چه زمان و در چه قیمتی بخرید. این استراتژی معاملاتی است که حد ضرر شما را مشخص میکند و به شما میگوید که چه زمانی سیو سود کنید. استراتژی معاملاتی عواطف انسانی شامل استرس، ترس و طمع را از معاملات شما حذف میکند و شما با برنامهی قبلی و آگاهی کامل، درست مانند یک ربات به معامله میپردازید. این همان رمز پیروزی مستمر در بازارهای مالی است.
ما در این پکیج آموزشی قصد داریم 2 استراتژی معاملاتی را به شما معرفی کنیم که شما را از هرگونه سردرگمی و تریدهای بیهدف نجات میدهد. این استراتژی ها نتیجه سالها تجربه، معامله و تحقیق در بازارهای مالی است و عملکرد آنها کاملا تست شده و جواب خود را پس داده اند. شما به کمک این 2 سیستم معاملاتی که بر اساس متدهای تحلیل تکنیکال طراحی شده اند، تا همیشه از هر گونه سیگنال خرید و فروش بینیاز خواهید شد و خودتان به منبعی برای تحلیل سهام و صدور سیگنال خرید و فروش در بازار سرمایه تبدیل خواهید شد. بازدهی این استراتژی ها 80 تا 90 درصد است، این به معنی آن است که شما از هر 10 معامله، 8 یا 9 معامله را با سود خارج خواهید شد و در نهایت معاملهگری با این سیستم ها شما را به یک سود مستمر در بازارهای مالی میرساند.
تکنیک های معامله گری با انواع خط روند در تحلیل تکنیکال
خط روند در تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهایی می باشد که سرمایه گذاران با استفاده از آن در معاملات استفاده میکنند و یکی از کاراترین ابزارها در تحلیل می باشد که سرمایه گذار با درک بازار و استفاده از خط روندها می تواند معاملات موفقی در بورس می باشد.
قبل از بیان مبحث خط روند در تحلیل تکنیکال، اجازه دهید استراتژی معاملات روند موضوعی را توضیح بدهم. آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده که در رودخانه یا دریا شنا کنید؟ در هنگام شنا معمولا باید در جهت حرکت آب شنا کنید چرا که شنا کردن در خلاف جهت حرکت آب، فشار زیادی به عضلات وارد میکند. در بازار سرمایه هم گفته میشود در جهت روند در بازار معامله کنید چرا که معامله در خلاف جهت روند ممکن است زیان فراوانی را به سرمایه گذار وارد کند. همه سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه، با این جمله آشنا هستند اما نکته اینجاست که آیا قادر به درک و اهمیت موضوع هستند و آیا به عنوان یک اصل پایه ای به مفهوم خط روند توجه دارند یا خیر. در این بخش سعی میکنیم ابتدا تعریفی از روند ارائه کنیم و سپس موارد استفاده از روند را اندکی توضیح دهیم.
در بحث آموزش تحلیل تکنیکال گفته می شود زمانی که قیمت ها در یک جهت حرکت میکنند اصطلاحا روند شکل میگیرد. از آنجا که روند قدرت معامله گران را در نوسانات قیمت نشان میدهد، میتوان انتظار داشت تا زمانی که نیرویی بیشتر از نیروی فعلی بازار و در جهت عکس به بازار وارد نشود، روند ادامه دارد. به طور کلی روندها به سه دسته صعودی، نزولی و خنثی تقسیم می شوند که در ادامه توضیح مختصری در خصوص هر یک از روند ها داده میشود.
روند صعودی در تحلیل تکنیکال
هر گاه در نموداری شاهد سقف های بالاتر و کف های بالاتر باشیم روند را صعودی تعریف میکنیم. در روند صعودی، قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تضعیف داشته باشد تمایل به تقویت و بالارفتن دارد. استراتژی معاملاتی در روند صعودی خریدن و نگهداری سهم تا تشخیص انتهای روند صعودی هست.
شکل زیر روند صعودی نمودار را نشان میدهد.
روند نزولی در تحلیل تکنیکال
هر گاه در نموداری شاهد سقف های پایین تر و کف های پایین تر باشیم روند را نزولی تعریف میکنیم. در روند نزولی قیمت بیشتر از آنچه که تمایل به تقویت داشته باشد تمایل به تضعیف و پایین آمدن دارد. استراتژی معاملاتی در روند استراتژی معاملات روند نزولی، نگاه کردن به بازار و عدم انجام معامله تا تشخیص انتهای روند نزولی هست اما برخی از سرمایه گذارانی که به دنبال نوسان گیری در بورس هستند در روند نزولی هم معامله میکنند اما معمولا خرید و فروش سهام در روند های نزولی ممکن است موجب زیان سرمایه گذار شود و احتمال آن نسبت به روند های دیگر بسیار بالاست.
شکل زیر روند نزولی در نمودار را نشان میدهد.
همانطور که در شکل بالا مشاده می شود نمودار هر بار سقف های پایین تر و کف های پایین تری می سازد و به همین دلیل می توان گفت خط روند نزولی تایید شده می باشد و تا زمانی که خط روند نزولی شکسته و تایید نشود نمی توان انتظار یک رشد مجدد در سهم را داشت. البته این حالت در شاخص کل هم میتواند وجود داشته باشد. به عنوان مثال فرض کنید که شاخص کل دارای یک روند نزولی است و به محض شکسته شدن روند نزولی و تایید آن، حجم و ارزش معاملات بازار افزایش می یابد که میتواند نشانه از ورود نقدینگی به بازار باشد که باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.
روند خنثی در تحلیل تکنیکال:
روند خنثی یکی از انواع روندها در تحلیل تکنیکال می باشد. در این روند عملا شاهد تغییرات متوالی در سقف ها و کف ها نیستیم و سهم در یک محدوده خنثی استراتژی معاملات روند در حال حرکت است. به بیان دیگر؛ در این روند قدرت خریداران و فروشندگان با هم برابر است. استراتژی معاملاتی در روند خنثی؛ خرید سهم در کف های قیمتی و فروش سهم در سقف ها می باشد تا جایی که سهم از محدوده حرکتی خارج و پس از آن به دنبال موقعیت معاملاتی جدید باشیم.
شکل زیر روند خنثی در نمودار را نشان میدهد.
استراتژی معامله بر اساس روند خنثی
استراتژی معاملاتی در روند خنثی این است که باید در کف سهم را خریداری و در سقف نیز آن را به فروش رساند. البته برای خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی باید عواملی مانند حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. به عنوان مثال فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه 500000 برگ سهم باشد. از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش یابد پس باید گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر استراتژی معاملات روند کرد. از طرفی در حمایت ها یا باید تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا اینکه قدرت خریدار به فروشنده بالاتر باشد.
در خصوص هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده میکند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد اما این نکته را باید مد نظر قرار دارد که خرید و فروش با قصد نوسان گیری و کسب بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه می باشد.
در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.
به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد میکند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند. تکنیک های معاملاتی با خط روند نیز جز تکنیک هایی می باشد که پس از یادگیری و درک مفاهیم روند ها بهتر است مطالعه کنید. برای مطالعه مقاله تکنیک استراتژی معاملات روند های معاملاتی با خط روند از لینک استفاده کنید
معیار اعتبار خط روند در تحلیل تکنیکال
در خصوص هر یک از روندهای ذکر شده؛ هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی ممکن استفاده میکند اما نکته مهم، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود است. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و خلاف روند معامله نکنید یعنی زمانی که روند میان مدت سهم نزولی است در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را منوط به تغییر روند نزولی و شروع روند جدید در سهم قرار دهید. ( البته در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلند مدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم یعنی ممکن است شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و معامله گر هم قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد). در خصوص اعتبار روند هم باید گفت که هر چقدر نموداری دارای روند طولانی تری باشد؛ دارای اعتبار تحلیل بیشتری است. به عنوان مثال؛ تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه دارای اعتبار معاملاتی بالاتری است و قابلبیت اتکای بیشتری دارد.
به نظرم در انتخاب یک موقعیت معاملاتی مناسب برای خرید و یا فروش، حتما روند حرکتی سهم را دنبال کنید و بر اساس نوع روند بهترین تصمیم را بگیرید. ممکن است گاهی اوقات برای تغییر روند زمانی زیادی لازم باشد پس بهتر است که صبر کنید چون معامله در جهت روند فرصت های معاملاتی خوب و مناسبی را در بازار ایجاد میکند و سرمایه گذار صبور هم قادر است به بهترین شکل از فرصت های ایجاد شده استفاده کند.
روش های معامله گری در استفاده از خط روند
به طور کلی در استفاده از تکنیک های معامله گری با خط روند باید به چند نکته توجه کرد و این که با تشکیل خط روند در چه محدوده ای اقدام به خرید و فروش کنیم. به طور کلی تکنیک های معامله گری با خط روند شامل دو مورد زیر است
1- معامله گری روی خط روند
2- معامله گری پس از شکست خط روند
در تکنیک های معامله گری با خط روند سرمایه گذار زمانی که نمودار به خط روند نزدیک میشود تحت شرایطی میتواند اقدام به خرید سهم کند اما باید در کنار آن سایر شرایط را نیز در نظر بگیرد و صرفا با نزدیک شدن به خط روند و یا شکست آن اقدام به خرید سهم نکند. چرا که ممکن است نمودار با نزدیک شدن به خط روند و نبودن شرایط مناسب به راحتی خط روند خود را رو به پایین بشکند و روند حرکت سهم عوض شود.
به عنوان مثال در شکل بالا احتمال شکستن مقاومت بالا می باشد چرا که گام حرکتی نمودار در ریزش مرحله آخر نرم و ملایم می باشد به همین جهت با برخورد به خط روند اقدام به خرید میکنیم.
در مستطیل نشان داده شده مدل حرکتی بازار به شدت کند می باشد و فروشنده ها نیز ضعیف می باشند و موقعیت خوبی با نزدیک شدن به خط روند صعودی ایجاد می شود به همین دلیل در محدوده انتهای مستطیل اقدام به خرید سهم می کنیم.
دیدگاه شما