دوره تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن
این دوره مخصوص کسانی است که سطح اطلاعاتی آن ها نزدیک به صفر است و قصد سرمایه گذاری و درآمدزایی روزانه یا میان مدت و یا بلند مدت را دارند و همچنین این دوره برای عزیزانی که سالیان زیاد تلاش کرده اند و در این مارکت به نتیجه ی مطلوب خود نرسیده اند مناسب می باشد .
در این دوره صفر تا صد پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال به طور کاربردی و قابل لمس در معاملات گفته شده و در پایان هر جلسه مثال های متعددی از مبحث گفته شده در روی چارت و نمودار به صورت تمرین گفته شده است که می تواند دیدگاهی کاملا متفاوت نسبت به سایر معامله گران به شما بدهد .
موفقیت در دوره ی CRM Trading مستلزم این است که در پایان هر جلسه تمرینات مربوط به آن جلسه را در روی نمودار قیمت آزمون و خطا کنید تا ذهنیت معامله گری شما پرورش پیدا کند و بتوانید بهترین تصمیمات را در مواجه شدن با قیمت بگیرید .
در این دوره آموزشی شما پله پله و قدم به قدم از جلسه اول تا آخرین جلسه ی آموزشی که معاملات لایو است به طور عملی هدایت می شوید و با توجه به مباحث گفته شده و مدیریت ریسک و سرمایه و داشتن پلن های معاملاتی متعدد جهت ورود به معامله آشنا می شوید .
همانطور که گفته شد با توجه به مباحثی که در این دوره آموزش می بینید در پایان جلسات به طور عملی معاملات لایو و زنده را تجربه خواهید کرد و شما را آماده ی ورود به بازارهای مالی خواهیم کرد .
کندل قیمت یا کندل استیک (Candlestick) چیست و چگونه تحلیل میشود؟
حتما شما هم تا کلمه ی بورس به گوشتان می خورد، تصاویر نمودارهای نامفهوم با خطوط زیاد و اعداد فراوان در ذهنتان تداعی میشود. ما در اینجا قصد داریم تا به شما نشان دهیم این نمودارها اصلا نامفهوم نیستند. به همین منظور می خواهیم شما را با یکی از کاربردیترین این نمودارها یعنی نمودار کندل استیک یا کندل قیمت (نمودار شمعی) آشنا کنیم؛ با ما همراه باشید.
کندل قیمت یا کندل استیک (Candlestick) چیست و چگونه تحلیل میشود؟
کندل قیمت یا کندل استیک ( Candlestick )
شرایط عجیب و غریب اقتصادی و عدم امنیت مالی باعث شده است تا مردم برای حفظ سرمایه های خود به بازار های سود ده روی بیاورند. گاهی اجزای مختلف کندل استیکها مسکن، گاهی ماشین، گاهی دلار و حالا هم بورس. تب تند سرمایه گذاری در بورس باعث شده است تا مردم بعضا ناآگاهانه وارد این عرصه شده و سرمایه ی خود را از دست بدهند؛ از این رو سواد بورس داشتن و واقف بودن به زیر و بم این بازار می تواند ضامن حفظ سرمایه و سوددهی شما باشد.
حتما شما هم تا کلمه ی بورس به گوشتان می خورد، تصاویر نمودارهای نامفهوم با خطوط زیاد و اعداد فراوان در ذهنتان تداعی می شود. ما در اینجا قصد داریم تا به شما نشان دهیم این نمودار ها اصلا نا مفهوم نیستند. به همین منظور می خواهیم شما را با یکی از کاربردی ترین این نمودارها یعنی نمودار کندل استیک یا کندل قیمت (نمودار شمعی) آشنا کنیم.
کندل استیک (کندل قیمت) چیست و چه اجزایی دارد؟
کندل استیک یا نمودار شمعی، نوعی نمودار قیمت مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است که قیمت های بالا، پایین، باز شدن و بسته شدن یک اوراق بهادار یا یک شاخص بورس را در یک دوره ی زمانی خاص، مشخص می کند. این نمودار در واقع از نمودار تجار برنج ژاپنی ایده برداری شده است که صدها سال قبل برای پیگیری نوسانات قیمت برنج و شتاب افزایشی یا کاهشی قیمت از آن استفاده می کردند. امروزه سرمایه گذاران با استفاده از نمودار کندل استیک اطلاعات مفیدی از چگونگی روند حرکتی قیمت یک سهام خاص به دست می آورند.
یک کندل استیک اجزای مختلفی دارد که در ادامه به شرح آن ها می پردازیم:
بدنه ی اصلی یا Real body
سایه ها
نمودار کندل استیک چه اطلاعاتی به ما می دهد؟
برای ساخت یک نمودار کندل استیک، داده های شما باید شامل قیمت های باز شدن، بسته شدن، بالاترین قیمت و پایین ترین آن ها باشد. همانطور که قبلا هم به آن اشاره شد، یک نمودار شمعی از یک بدنه ی توپر یا تو خالی، به علاوه ی خطوط سایه یا دُم تشکیل شده است. بالای سایه بالایی، بالاترین قیمت و انتهای سایه ی پایینی، پایین ترین قیمت را نمایش می دهد.
در مقایسه با سایر نمودار ها، نمودار کندل استیک طرفدار بیشتری بین سرمایه گذاران دارد؛ چرا که استفاده از آن ساده است و به راحتی و با یک نگاه می توان به اطلاعات ارزشمندی نظیر ارتباط بین قیمت باز و بسته شدن و همچنین قیمت های بالا و پایین دست یافت. ارتباط بین قیمت باز و بسته شدن، اطلاعاتی حیاتی و به نوعی اجزای مختلف کندل استیکها جوهره ی این نمودار است. نمودار های تو خالی یا سبز که قیمت بسته شدن بالاتری نسبت به قیمت باز شدن دارند، نشانگر فشار خرید و آن هایی که تو پر یا قرمز هستند که قیمت بسته شدن پایین تری نسبت به قیمت باز شدنشان دارند، نشانگر فشار فروش هستند.
تفاوت بدنه های بلند و کوتاه در کندل استیک
به طور کلی، هرچی بدنه بلندتر باشد، فشار خرید و فروش بیشتر است. در نقطه ی مقابل، بدنه ی کوتاه، نشانگر نوسان قیمت ناچیز و ثبات و رکود است. بدنه های بلند و تو خالی نشانگر فشار بالای خرید است. هر چقدر که بدنه بلندتر باشد، قیمت بسته شدن با قیمت باز شدن اختلاف بیشتری دارد و بالاتر است. این بدان معناست که قیمت به طرز چشمگیری از باز شدن تا بسته شدن افزایش یافته است و شدت خرید بالا بوده است.
در حالی که بدنه های تو خالی (سفید) عموما روند صعودی دارند ولی در کل این روند به موقعیت آن ها در تصویر تکنیکال گسترده تر بستگی دارد. پس از نزول های طولانی، بدنه های سفید بلند می توانند نشانگر یک نقطه ی بازگشت بالقوه یا مرحله ی حمایت باشند. اگر پس از یک صعود طولانی، خرید شدت بگیرد می تواند منجر به صعود بیشتر نیز بشود.
بدنه های بلند و توپر (سیاه ) نشانگر فشار بالای فروش است. هرچه بدنه ی سیاه بلندتر باشد، قیمت بسته شدن اختلاف بیشتری با قیمت باز شدن اجزای مختلف کندل استیکها دارد و پایین تر است. این بیانگر آن است که قیمت ها پس از باز شدن به شدت کاهشی بوده اند و فروش شدت داشته است. بعد از یک صعود طولانی، یک بدنه ی سیاه بلند، می تواند نشانگر یک نقطه ی بازگشت یا مرحله ی مقاومت در آینده باشد.
به نوعی خاص از بدنه ها که سایه ندارند اصطلاحا Marubozu گفته می شود. این بدنه ها سایه های بالایی یا پایینی ندارند و قیمت های بالا و پایین مساوی با قیمت های باز و بسته شدن هستند. یک Marubozu سفید زمانی شکل می گیرد که قیمت باز شدن برابر با کف قیمت و قیمت بسته شدن برابر با سقف قیمت باشد.
این یعنی خریداران قیمت را از اولین معامله تا آخرین معامله کنترل کرده اند. یک Marubozu سیاه زمانی شکل می گیرد که سقف قیمت برابر قیمت باز شدن و کف قیمت برابر با قیمت بسته شدن باشد. این یعنی فروشندگان از اولین معامله تا آخرین آن ها قیمت را کنترل کرده اند. (3)
انواع سایه ها و معانی آن ها در کندل قیمت
سایه های بالایی و پایینی اطلاعات ارزشمندی درباره ی معاملات در اختیار افراد قرار می دهند. سایه های بالایی نشانگر قیمت های بالا و سایه های پایینی نشانگر قیمت های پایین هستند. بدنه هایی با سایه های کوتاه بیانگر آن است که بیشتر حجم معاملات در بازه های قیمتی نزدیک به قیمت های باز و بسته شدن انجام شده اند. بدنه هایی با سایه های بلند نشانگر آن است که سقف و کف قیمت ها با قیمت های باز و بسته شدن اختلاف فاحشی داشته اند.
بدنه هایی با سایه ی بالایی بلند و سایه ی پایینی کوتاه نشانگر آن است که خریداران بر قیمت ها تسلط داشته اند و توانسته اند آن ها را بالاتر ببرند ولی فروشندگان در نهایت مجبور شده اند قیمت ها را از بالاترین سطحشان مقداری پایین تر بیاورند. این تفاوت بین قیمت های اجزای مختلف کندل استیکها سقف و کف باعث به وجود آمدن سایه های بالایی بلند می شود. برعکس، بدنه هایی با سایه ی بالایی کوتاه و سایه ی پایینی بلند بیانگر آن هستند که فروشندگان به قیمت ها تسلط داشته اند و توانسته اند آن هارا پایین بیاورند. با این حال، در انتها خریداران توانسته اند مقداری قیمت ها را بالا بکشند.
spinning tops نوع خاصی از کندل استیک ها هستند که هم سایه ی بالایی و هم سایه ی پایینی بلندی دارند ولی بدنه ی آن ها کوچک است. بدنه ی کوچک (چه توپر و چه تو خالی) ، نشانگر نوسان کم قیمت باز و بسته شدن از ابتدا تا انتها است ولی سایه های بلند نشانگر آن است که هر دوی فروشنده ها و خریداران فعال بوده اند. اگرچه قیمت ها با تغییر کمی باز و بسته شدند ولی با این حال در طول این مدت، قیمت ها به شدت بالا و پایین شدند. (3)
Doji ها نوع دیگری از کندل استیک ها هستند که اطلاعات مفیدی در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهند. Doji ها زمانی شکل می گیرند که قیمت باز و بسته شدن مساوی هم یا خیلی نزدیک به هم باشند. البته در این حالت طول سایه های بالایی و پایینی می تواند متفاوت باشد که در نهایت شکل یک کندل استیک می تواند به شکل یک صلیب یا صلیب برعکس و یا حتی علامت بعلاوه (+) در بیاید.
اطلاعاتی که کندل استیک ها در اختیار شما قرار نمی دهند!
کندل استیک ها ترتیب اتفاق افتادن وقایع را مشخص نمی کنند بلکه تنها نتیجه ی نهایی را درباره ی قیمت ها به نمایش می گذارند. در یک کندل استیک، قیمت های بالا و پایین مشخص است ولی ترتیب وقوع آن ها و میزان جهش آن ها هرگز آشکار نیست. عموما یک بدنه ی سفید و بلند نشان می دهد که قیمت در انتهای بازه ی زمانی صعودی بوده است، با این حال ترتیب رقم خوردن قیمت های سقف و کف می تواند اطلاعات مهم تری نیز به شما ارائه دهد.
برای مثال در تصویر زیر، قیمت ابتدا از سطح باز شدن نزولی کوتاه داشته و قیمت کف را شکل داده است. سپس با صعود خود قیمت سقف را مشخص کرده و با بازگشتی کوتاه قیمت بسته شدن را نمایش داده است. در مورد بعدی نیز ابتدا قیمت از سطح باز شدن صعود چشمگیری کرده است و قیمت سقف را شکل داده، ولی مجددا نزول فاحشی داشته و قیمت کف را مشخص کرده است. اما برای بار دیگر دوباره رشد کرده (نه به اندازه ی دفعه ی اول) تا قیمت بسته شدن را نمایش دهد.
انواع الگو های کندل استیک
1.الگوی اینگالف نزولی ( bearish )
این الگو سیگنال کاهش قیمت را اعلام می کند و می تواند چند کندل را در بر بگیرد. عموما بعد از یک یا چند دوره ی مثبت، به صورت یک یا چند منفی شدید ظاهر می شود.
2.الگوی سایه بلند (Long shadow pattern)
3.الگوی چکش ( Hammer patterns )
جمع بندی و نتیجه گیری
با توجه به جمیع نکات و شرایط حساسی که این روز ها درگیر آن هستیم، اینکه بخواهیم علاوه بر ریسک وارد شدن به دنیای سرمایه گذاری و بورس، ریسک ورود بدون دانش به این عرصه را هم به جان بخریم، کاری به شدت غیر عقلانی است. کندل استیک ها از آن دسته اطلاعاتی محسوب می شوند که هم ساده هستند و در عین حال اطلاعات مفیدی نیز به شما می دهند؛ همین ویژگی ها باعث می شود تا تسلط بر آن ها، امری ضروری باشد.
کندل های شمعی CANDLESTICK
کندل های برگشتی را آموزش خواهید دید .در این مطلب آموزشی به علت استفاده عموم از کندل های شمعی به آن می پردازیم و الگوهای مهم آن را هم عرض می کنیم که می توانید از آنها در انواع نمودارها، مانند فارکس و بورس استفاده کنید. حتما برای شما هم سوال شده است که با وجود نمودارهای میله ای و خطی و . چرا بیشتر تحلیلگران از کندل استیک استفاده می کنند؟ زیاد شما را وارد حاشیه نمی کنم و با طولانی کردن مطلب ذهن شما را خسته نخواهم کرد، پس خیلی خلاصه جواب این سوال را به شما می رسانم . دلیل آن این است که، کندل استیک داده هایی را روی نمودار به ما نشان می دهد که سایر نمودار ها این مزیت را ندارند، همچنین به دلیل داشتن بدنه در کندل ها می توانیم آنها را بهتر آنالیز کرده و برای آنها انواع الگوها را در نظر بگیریم .
کندل ها نمایش دهنده روان معامله گران است و با یادگیری این علم قدرت بر پیش بینی روان معامله گران پیدا کرده و در نتیجه آینده بازار را پیش بینی خواهید کرد.
برای مثال به نمودار خطی زیر دقت کنید:
همینطور که می بینید در این نمودار فقط یک خط وجود دارد و حرکت قیمت را فقط بر اساس آخرین قیمت ها می بینیم. ولی در کندل ها، شما 4 ویژگی مختلف را در اختیار خواهید داشت.یعنی با یک نگاه شما هم قیمت آخرین معامله را دارید، هم قیمت اولین معامله ای که انجام شده، هم متوجه می شوید در آن تایم بالاترین نرخ معامله چقدر بوده و هم متوجه می شوید پایین ترین نرخ معامله چقدر بوده است. پس شما چهار داده مهم را در این کندل ها به شکل زیر خواهید داشت .
قیمت باز شدن ( OPEN )
قیمت بسته شده ( CLOSE )
بالاترین قیمت ( HIGH )
پایینترین قیمت ( LOW )
کندل ها از نظر (رنگ و حرکت قیمتی) به دو دسته تقسیم می شوند:
کندل های صعودی
کندل های نزولی
به زبان ساده تر اگر open ما پایین باشد و close ما بالا ، حرکت ما رو به بالا بوده و کندل ما صعودی است.
و اگر open قیمت بالا باشد و close پایین ، حرکت ما به سمت پایین بوده، پس کندل ما نزولی است.
کندل های صعودی رنگ سبز دارند
و کندل های نزولی رنگ قرمز
که از طریق تنظیمات نرم افزارها قابل تغییر است. خوب حالا شاید برای افراد حرفه ای تر از شما این سوال بوجود بیاید که همین داده ها را نمودار میله ای هم به ما می رساند، پس چرا همه از کندل ها استفاده می کنند؟
اگر اوایل مقاله خوانده باشید به این موضوع اشاره کردیم و آن ساختن الگوهای مختلف بخاطر داشتن بدنه در کندل ها است. شاید بعد ها برای شما سوال باشد، اصلا چه نیازی به الگو است؟
پس اجازه دهید همین الان جواب را عرض کنم: انسان ذاتا دنبال آن است که با ساختن اشکال ذهنی، برخی مطالب را بهتر به خاطر بسپارد و با دیدن آن الگوها یا اشکال سریع تر بتواند آنها را آنالیز کند.
پس در تحلیل قیمت ها هم به سراغ ساخت اشکال و الگوهای ذهنی رفته است که در ادامه بیشتر راجع به آن خواهید خواند. فعلا به تصویر زیر و تفاوت بین کندل ها و نمودار میله ای دقت کنید:
از ظاهر نمودارهای میله ای نمی توان برای ساختن الگوهای ذهنی استفاده کرد ، ولی ظاهر کندل ها مثل انسانی چاق یا اگر کمی کوتاه باشد، مانند بچه ای بازیگوش به نظر می آید . این را هم عرض کنم که ظاهر این کندل ها در بحث روانشناسی قیمتها بسیار بهتر است و به ما کمک خواهد کرد.
آقای استیو نویسن ( Steve noisn ) در سال 1989 میلادی اولین مقاله خود را در مورد الگوهای شمعی منتشر کرد و بعد ها این مقاله ها تبدیل به کتابی با عنوان الگوهای شمعی ژاپنی شد. در این کتاب الگوها به طور کلی به دو دسته تقسیم شده اند:
الگوهای برگشتی
الگوهای ادامه دهنده
که دوجی ها و ستاره ها هم زیر مجموعه ی الگوهای برگشتی محسوب می شوند. در ادامه با هم به بررسی و یادگیری بعضی از این الگوها می پردازیم. این الگوها می توانند از یک کندل، تا ترکیب 5 کندل کنار هم شکل بگیرند. عجله نکنید بیشتر توضیح خواهیم داد.
الگوهای برگشتی ( Reversal pattern )
به الگوهایی گفته می شود که پس از دیدن آنها در نمودار، باید منتظر چرخش روند قدیمی باشیم. دقت کنید در توضیح عرض کردم منتظر چرخش روند، و نگفتم: چرخش روند اتفاق می افتد. متاسفانه بین تحلیلگران مبتدی اینطور جا افتاده است که بلافاصله بعد از دیدن این الگوها باید تغییر روند داشته باشیم. خیر. بگذارید متن صریح کتاب استیو نیسون اجزای مختلف کندل استیکها رو در مورد این بحث مهم و ریز را برایتان بنویسم.
(این اتفاق به ندرت رخ می دهد که ناگهان روند قدیمی تمام شده و نمودار جهت خود را به یکباره تغییر دهد. همانطور که افکار آهسته تغییر می کنند، اغلب تغییر روند ها هم آهسته و با اخطارهایی در انتهای روند شکل می گیرند. اخطار بازگشت روند صرفا بیان می کند که روند قبلی مایل به تغییر است ، ولی به این معنا نیست که سریع تغییر جهت می دهد و بازگشت شکل می گیرد. درک و فهم این مطلب فوق العاده مهم است.)
برای این موضوع هم مثال یک اتومبیل را آورده که با سرعت 90 کیلومتر بر ساعت به پیچ می رسد و می خواهد تغییر مسیر دهد، قطعا چند ترمز خواهد داشت و سرعت خود را کم کرده و بعد تغییر جهت میدهد. این ترمزها همین الگوها یا کندل های برگشتی هستند که شما با دیدن آنها متوجه ترمزهای پی در پی راننده در مسیر می شوید و آماده تغییر روند .
خوب، حالا بهتر است برویم با انواع این الگوها که شبیه ترمز هستند آشنا شویم.
الگوی مرد دار آویز ( Hanging man ):
خصوصیات الگو:
الگوی مرد دارآویز دارای سایه پایینی بلند است ( نکته: به میله هایی که گاهی بالا یا پایین کندل ها شکل می گیرند ، سایه یا shadow گفته می شود)
این الگو فقط در سقف بوجود می آید
رنگ بدنه این الگو مهم نیست (در صورتی که رنگ بدنه مشکی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد شد)
حداقل طول سایه باید سه برابر بدنه اصلی باشد (هر قدر طول سایه بیشتر باشد اعتبار الگو نیز بیشتر می شود)
وقوع این الگو در سقف و در یک روند صعودی می تواند هشدار دهد که روند قبلی ممکن است به پایان رسد.
هر قدر که بدنه اصلی بالاتر از کندل های قبلی باشد احتمال پایان روند صعودی هست. (گپ)
سایه بالایی نباید وجود داشته باشد یا اگر وجود دارد اندازه آن بسیار کوچک باشد.
هر اندازه طول سایه پایینی بلندتر و طول سایه بالایی کوتاه تر باشد این الگو قطعیت بیشتری پیدا می کند.
نکته بسیار مهم برای این الگو: اینکه حتما نیاز به تایید دارد، یعنی بعد از دیدن این الگو باید شاهد یک کندل قرمز با بسته شدن قیمت آخرین معامله زیر بدنه این کندل باشیم. پس تاییدیه (فراموش نشود) که به کندل دوم، کندل confirmation (تاییدیه) می گویند.
خوب، حالا برویم سراغ الگوی دو
الگوی چکش:
خصوصیات الگو:
1. این الگو در کف شکل می گیرد، شبیه همان مرد دارآویز ولی در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد، در کل یعنی اگر این کندل را، بالای نمودار مشاهده کردید، مرد دارآویز است و اگر پایین و در انتهای یک روند نزولی مشاهده شد به آن چکش می گوییم . اصطلاح چکش از اینجا به آن رسیده که گویا بازار در این محدوده چکش کاری شده است و بالا و پایین زیادی داشته است .
3 اجزای مختلف کندل استیکها چکش برعکس یا ( inverted hammer )
حواستان باشد اگر hammer برعکس بود(مثل تصویر زیر) می شود:
2. بدنه این الگوی چکش می تواند (قرمز) و (سبز) باشد( البته اگر بدنه سبز باشد از اعتبار بیشتری برخوردار است).
3. هرچقدر بدنه کوتاه تر و سایه پایینی، بلند تر باشد بازهم از اعتبار بیشتری برخوردار است.
4. این الگو هم مثل الگوی مرد دارآویز حتماً باید تاییدیه داشته باشد ، یعنی همان کانفرمیشن ( Confirmation ).
5. هرچقدر که فاصله قیمتی بین کندل های قبلی و بعدی بیشتر باشد (گپ)، برگشت قوی تر شکل خواهد گرفت.
برای الگوی چکش: برخی اوقات کندل تاییدیه (بلافاصله) بعد از کندل برگشتی چکش به وجود نمی آید و معمولاً با اختلاف دو یا سه کندل به وجود می آید. در این صورت این الگوی برگشتی را یک هشدار تلقی می کنیم، صبر میکنیم در برگشت، کندلی سفید، بالاتر از بدنه الگوی چکش بسته شود، در این صورت می توانیم بگوییم تغییر روند شکل گرفته است. پس، رنگ کندل مرد دار آویز و چکش تفاوتی نمیکرد.
حالا گفتیم اگر چکش برعکس باشد مثل تصویر بالا به آن ( چکش برعکس) می گوییم ولی اگر در قسمت بالای نمودار یعنی در انتهای یک روند صعودی ، الگوی معکوس مرد دارآویز را داشتیم، اسمش چه خواهد شد؟ اسم این کندل که دقیقا معکوس مرد دارآویز است،
الگوی ستاره ثاقب یا ( Shooting Star ) :
الگوی پوشای نزولی و صعودی یا ( Engulfing )
الگوی پوشای صعودی:
این الگو در دو نوع صعودی و نزولی شکل می گیرد که ابتدا به بررسی الگوی صعودی اینگولفینگ می پردازیم:
ویژگی های این الگو:
در الگوی پوشای صعودی کندل اولی به رنگ قرمز و کندل دوم به رنگ سبز خواهد بود.
معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل می گیرد.
شمع اول دارای بدنه کوچک و بعد از آن شمع دوم دارای بدنه بزرگی است که بدنه اول را کامل دربر می گیرد و می پوشاند.
بهتر است که در شمع دوم حجم معاملات بیشتر از حجم معاملات در شمع اول باشد.
گاهی اوقات این الگو از ۳ یا ۴ کندل تشکیل می شود، البته در بیشتر موارد با همان دو کندل شکل می گیرد:
الگوی پوشای نزولی:
این الگو باعث نزول می شود، پس باید در انتهای یک روند صعودی شکل گیرد.
خصوصیات الگوی پوشای نزولی:
می توان به این اشاره کرد که از دو کندل تشکیل شده که باید کندل اول سبز و کندل دوم قرمز باشد، دقت کنید عرض کردم باید، یعنی نباید دو کندل هم رنگ باشند.
کندل دوم مثل حالت صعودی خودش، باید بزرگتر از بدنه کندل اول باشد. بدنه کندل دوم کشیده و قرمز رنگ است که کامل کندل اول را پوشانده به نوعی فروشندهها بر خریداران غلبه کرده اند، این الگو هم می تواند از ۳ یا ۴ کندل مثل تصویر بالا( ولی در سقف )شکل بگیرد.
پس باید دقت کنید که در سقف ها دنبال پوشای نزولی باشید و در کف ها دنبال پوشای صعودی
الگوی ابر سیاه:
خصوصیات الگوی ابر سیاه:
این الگو از الگوهای برگشتی سقف است.
این الگو حداقل از دو کندل تشکیل می شود.
شمع اول یک شمع سفید یا سبز است که بعد از آن یک شمع مشکی یا قرمز که از بالاترین قیمت کندل سبز رنگ شروع شده و تا میانه شمع اول امتداد پیدا می کند. حداقل باید ۵۰ درصد داخل کندل اول نفوذ کند.
بین شمع اول و دوم هرقدر شکاف بیشتری باشد این الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است. یعنی هر چقدر کندل سیاه یا قرمز دوم کشیده تر باشد الگو قدرتمندتر است.
اگر حجم معاملات در شمع دوم بیشتر از شمع اول باشد عالی ست.
به هر اندازه که نفوذ شمع دوم داخل شمع اول بیشتر باشد الگو از اعتبار بیشتری برخوردار است.
نکته اول: زمانی که در معرفی الگو ها صحبتی از کندل تایید نمی شود یعنی نیازی به کندل تاییدیه ندارند. این الگو خودش یک هشدار مهم است و نیازی به کندل تایید ندارد. دقت کنید که اعتبار الگوی پوشای نزولی به مراتب بیشتر از الگوی ابر سیاه است.
نکته دوم: در مورد تمامی الگوها ملاک بدنه است، یعنی مثلا اگر میگیم در الگوی پوشای صعودی کندل دوم باید کندل اول را بپوشاند، یعنی بدنه کندل اول باید بدنه کندل دوم را بپوشاند و (شادو) یا سایه ها مهم نیست.
نکته سوم: هرچه این الگوها در تایم فریم های بالاتر یافت شوند از اعتبار بیشتری برخوردار خواهند بود. یعنی الگوی دارک کلود در تایم هفتگی بسیار مرگبارتر از همین الگو در تایم روزانه است.
الگوی نفوذی ( Piercing Pattern ) :
حتما الان سوال شده که وقتی همه ی الگو ها یک الگوی معکوس هم دارند، پس باید دارک کلود ( ابر سیاه ) هم یک الگوی معکوس داشته باشد که در کف اتفاق بیفتد. باید عرض کنم که بله . دقیقا معکوس دارک کلود که در سقف اتفاق می افتاد، پیرسینگ پترن (الگوی نفوذی) را داریم که در کف اتفاق میفتد، یعنی در انتهای یک روند نزولی دیده میشود .
این الگو معکوس الگوی ابر سیاه است.
در شناسایی کف ها بسیار استفاده می شود.
این الگو باید حداقل دو کندل داشته باشد تا به عنوان الگو شناسایی شود، شمع اول حداقل باید ۵۰ درصد شمع دوم را بالا رود و داخل شمع قبلی نفوذ کند، پس شمع اول باید قرمز رنگ باشد و شمع دوم سبز رنگ
ستاره ها ( Stars ) :
یکی از الگوهای بازگشتی مهم ستاره ها هستند که به دو نوع صعودی و نزولی تقسیم میشوند . به نوع صعودی که در کف اتفاق می افتد. ستاره صبحگاهی (Morning Star) گفته میشود که گویا خورشید تازه در حال طلوع کردن است ، کندل ها هم به همین شکل رو به بالا حرکت میکنند و الگوی نزولی آن را ستاره عصر گاهی (Evening Star) می گویند .
خصوصیات الگو را یادداشت کنید:
باید بدانید که این الگوها از ۳ کندل تشکیل می شوند، بدنه اصلی شمع که در تصویر مشاهده می کنید کوچک است، شمع اول کشیده و شمع دوم (شمع اصلی) کوچک و شمع سوم کشیده است .
رنگ بدنه کندل دوم مهم نیست. اگر به جای بدنه شمع اصلی دوجی باشد به این الگو ستاره دوجی گفته می شود. تقریبا مثل ستاره صبحگاهی بالا.
(دقت کنید که اعتبار ستاره دوجی از ستاره معمولی بیشتراست.)
ستاره دوجی نشانهای از بی تصمیمی در بازار است و قدرت خریدار و فروشنده معمولاً برابر می شود و بعد روند دوم شکل می گیرد.
به الگوی ستاره در روند نزولی ریزش باران هم می گویند.
فقط رنگ بدنه اول و سوم مهم است، در ستاره صبحگاهی بدنه اول سبز و بدنه کندل سوم قرمز است، ولی در ستاره عصرگاهی بدنه کندل اول قرمز و بدنه کندل سوم سبز است.
در کل باید بدانید کندلهای با بدنه کوچک را ستاره می گویند. پس الگوی چکش برعکس، ستاره صبحگاهی، شوتینگ استا v ، ستاره دوجی و ستاره عصرگاهی همه جزو استار ها محسوب می شوند.
در ستاره های صبحگاهی و عصرگاهی هرچقدر بدنه کندل دوم از بدنه بقیه کندلها فاصله بیشتری داشته باشد این الگو اعتبار بیشتری دارد. در کل باید بدانید وجود گپ (فاصله) به الگو اعتبار بیشتری خواهد داد.
دو نکته که در اکثر الگو ها صدق می کند: بهتر است حجم معاملات در کندل آخری بیشتر از کندل اولی باشد و همینطور کندل آخری بیش از ۵۰% کندل اول را برگشت داشته باشد.
دوجی : به طور کلی به ستاره های بدون بدنه دوجی گفته می شد. انواع دوجی ها را پایین می توانید ببینید:
الگوی کندل چکش در تحلیل تکنیکال
الگوی کندل چکش در تحلیل تکنیکال، از جمله ابزارها یا علامتهایی که میتوان برای خرید یا فروش سهام روی آن حساب کرد. اگر چه الگوی کندل چکش به تنهایی نمیتواند راهنمای کاملی برای خرید و فروش به موقع سهام باشد اما به نوبه خود میتواند کمک بزرگی برای خرید و فروش مناسب سهام باشد. اما اگر به تازگی وارد دنیای بورس و سرمایهگذاری شده باشید قطعاً با الگوی کندل چکش آشنا نیستید. اگر دوست دارید که در مورد الگوهای تک کندلی بیشتر بدانید با کارشناسان ما در این زمینه همراه باشید .
کندل چیست؟
عبارت کندل استیک به انگلیسی به معنای شمعدان است که برای شناسایی قیمت بازار و همچنین شتاب قیمتی در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرد. شاید برایتان جالب باشد که بدانید برنج فروشهای ژاپنی اولین کسانی بودند که از این کندلها برای شناسایی بازارهای مالی استفاده کردند. در تعریف کندل میتوان گفت که نموداری قیمتی است که به وسیله آن میتوان قیمتهای پایین، بالا، باز و بسته شدن اوراق بهادار را در یک دوره زمانی مشخص بیان کرد . به عبارت دیگر، زمانی میتوان از این نوع نمودار استفاده کرد که تغییرات قیمت سهم، روند مشخصی داشته باشد. الگوهای کندل استیک معمولاً در نقاط مقاومت و حمایت مورد توجه قرار میگیرند. در واقع با در نظر گرفتن الگوهای کندل استیک به راحتی میتوان زمان و قیمتهای مناسب برای خرید سهام را تشخیص داد .
البته این در حالی است که الگوهای کندل استیک برای قیمتهای خروج از سهم اصلاً عملکرد خوبی ندارند. در واقع این نمودارها بیانگر تصویر هیجانات و احساسات سرمایهگذاران در بازار هستند که تحلیلگران تکنیکی بازار سهام از طریق بررسی و تحلیل آنها میتوانند زمان مناسب خرید و فروش سهام را مشخص کنند. به همین دلیل است که الگوهای کندل استیکها، تکنیکی بسیار مناسب و کاربردی برای ارزیابی داراییهایی مانند معاملات فارکس، سهام، و معاملات آتی شمرده میشوند .
اجزای نمودار کندل استیک چگونه است؟
کندل استیکها از دو قسمت اصلی بدنه و سایه تشکیل میشوند:
- بدنه اصلی کندل که نشانگر قیمت آغازی و پایان معامله است.
- بخش سایه که شامل دو خط است و خط بالایی به سایه بالایی و خط پایینی به سایه پایینی معروف است .
دامنه نوسانات سهم در دورههای زمانی معاملات توسط سایهها مشخص میشود. در واقع اگر قیمت باز شدن کندل کمتر از قیمت بسته شدن آن باشد یا به عبارت دیگر با افزایش قیمت همراه شده باشد، کندل تو خالی و به رنگ سفید و یا سبز است .
اگر قیمت باز شدن کندل بیشتر از قیمت بسته شدن باشد، کندل آن تو پر و با رنگهای مشکی یا قرمز دیده میشود. به قسمتی از کندل که خارج از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار میگیرد، سایه ( shadow ( گفته میشود .
الگوی کندل چکش (کندل همر) چیست؟
یکی از الگوهای بسیار اجزای مختلف کندل استیکها کاربردی کندلی، کندل چکش hammer) ) است. این الگو، الگویی تک کندلی است که بیانگر وجود ضعف در فروشندگان و ایجاد قدرت در خریداران است. هنگامی که الگوهای کندلی در نمودارها شکل میگیرد، نشاندهنده بازگشت روند قبلی بازار است. الگوی کندل چکش در نمودارها، الگوی صعودی برگشتی است که در طول روند نزولی نمودار شکل میگیرد. این الگو از این جهت با نام الگوی چکش نامگذاری شده است که نشان میدهد بازار در حال چکش کاری است. در واقع اجزای مختلف کندل استیکها هنگامی که قیمتها روند نزولی دارد الگوهای چکشی نشان میدهند که قیمتها نزدیک به کف هستند .
در واقع کندلها یک نوع نمودار قیمتی هستند که با کمک آنها میتوان قیمتهای بالا، پایین، بازشدن و بسته شدن یک اوراق بهادار در یک دوره زمانی مشخص را نشان داد .
توصیف ظاهری کندل چکش ( hammer)
شکل ظاهری این کندل همانطور که از نامش پیداست دقیقاً مانند چکش است. در واقع این الگو، بدنهای کوچک در بالا و سایهای بلند در زیر بدنه دارد. سایه پایینی معمولاً بایستی حداقل 2 برابر بدنه باشد. اگر شکل ظاهری چکش را در نظر بگیریم دقیقاً میتوان تصور کرد که الگوی کندل چکش، دسته (بدنهای) بلند با سری کوچک دارد. کندل چکش در رنگهای سفید (سبز) یا سیاه نمودار میشود که رنگ این کندل در این الگو مهم نبوده و فقط اندازه بدنه نسبت به سایه و محل تشکیل آن مهم است .
در واقع این الگو، 3 ویژگی اصلی دارد که عبارتند از :
- بدنه: قسمت بالایی الگو که بدنه کندل را تشکیل میدهد.
- سایه پایینی: این سایه دو سه برابر اندازه بدنه است.
- سایه بالایی: این سایه خیلی کوتاه است و ممکن است الگو، سایه بالایی نداشته باشد.
مفهوم کندل چکش در نمودارها چیست؟
به طور کلی هنگامی که الگوی چکش در نمودارها شکل میگیرد به معنای این است که قدرت فروشندگان در بازار کاهش پیدا کرده است. در واقع آنها تلاش کردهاند که قیمتها را پایین بیاورند اما در آخر نتوانستهاند قدرت خریداران را کاهش دهند و بر آنها غلبه کنند. هرچه سایه کندل چکش بلندتر باشد، نشاندهنده این است که حجم معاملات در این قسمت بسیار بالا بوده اما نهایتاً قدرت خریداران بر قدرت فروشندگان در بازار غلبه کرده است .
در روندهای نزولی، تشکیل کندل چکش به معنای پایان روند نزولی و یا ضعف این روند است. البته در صورتی که سایر ابزارها تأیید کنند این کندل میتواند نشانه آغاز روند صعودی در بازار باشد. البته این وضعیت نموداری زمانی دقت و قدرت بیشتری پیدا میکند که کندل چکش در نواحی نقاط حمایتی تشکیل شود .
الگوی کندل چکش معکوس
الگوی چکش معکوس مانند چکش، الگویی بازگشتی است. در واقع قبل از الگوی چکش معکوس، روند نمودار نزولی است. زمانی که الگوی چکش معکوس شکل میگیرد، قیمت در محلی پایینتر از کندل قبل باز شده ولی روندی صعودی در پیش خواهد گرفت و از کندل اول بالاتر میرود. در نهایت قیمت سهم در نقطهای پایینتر از صعودش بسته میشود.
انواع کندل چکش
کندل چکش به 2 دسته نزولی و صعودی تقسیم میشود که در ادامه با این دو حالت آشنا میشوید:
کندل چکش نزولی
این کندل زمانی شکل میگیرد که فروشندگان میخواهند قیمت را پایین بیاورند اما خریداران با قدرت کامل وارد میدان شدهاند و اجازه کاهش یا پایین آوردن قیمت را نمیدهند، اما نهایتاً قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن خواهد شد. در نتیجه این الگو کندل چکشی نزولی میشود .
کندل چکش صعودی
این کندل زمانی شکل میگیرد که فروشندگان میخواهند قیمت را پایین بیاورند اما خریداران با قدرت در میدان وارد شدهاند و نه تنها قیمتهای فروشندگان را کنترل کردهاند بلکه حتی نتوانستند قیمت بسته شدن را بالاتر از قیمت بازشدن نگه دارند .
تشکیل کندل چکش نزولی در یک روند صعودی به چه معناست؟ هنگامی که در نقطهای مشخص فروشندگان تلاش میکنند تا قیمتها به اندازه مورد نظر خود پایین بکشند اما خریداران به یکباره وارد میدان شده و قیمتها و طرح فروشندگان را خنثی کردهاند و قیمتها را مجدداً افزایش دادهاند، کندل چکش نزولی در روند صعودی شکل میگیرد .
در واقع تشکیل کندل چکش نزولی در روندی صعودی به این معناست که فروشندگان وارد بازی شدهاند و قصد دارند معادله بازی را تغییر دهند .
کاربرد فیلتر چکش سفید و چکش معکوس سفید در بورس چیست؟
اکثر بورسیها و افرادی که در این بازار فعالیت میکنند از فیلتر چکش معکوس سفید زیاد استفاده میکنند. مطمئناً میدانید که در سایت tsetmc.com بخشی به نام دیدهبان وجود دارد که فعالان بازار میتوانند با اضافه کردن انواع فیلترهای بورسی شرایط مورد نظر خود را پیدا کنند .
البته برای انجام این کار میبایست با تمامی الگوهای کندل آشنایی داشته باید تا بتوانید شرایط دلخواه خود را پیدا کنید. یکی از این الگوها، الگوی چکش معکوس سفید است که با اعمال فیلتر کندل چکش میتوانید سهمهایی که احتمال رشد آنها در آینده زیاد است را پیدا کنید .
:این فیلتر نوسانگیری، نشاندهنده سهمهاییست که در طول روز الگوی چکش سفید را تشکیل میدهند
:این فیلتر نوسانگیری، نشاندهنده سهمهاییست که در طول روز الگوی چکش معکوس سفید را تشکیل میدهند
تفاوت الگوی چکش و مرد آویزان
این 2 الگو اگرچه کاملاً شبیه به هم هستند اما با توجه به روند حرکات قیمتی در گذشته، معانی کاملاً متفاوتی دارند .
هر 2 الگو، اندامی باریک سیاه یا سفید، سایههای کوتاه در بالا و سایههای بلند در پایین دارند. البته در بعضی مواقع هم اصلاً سایه ندارند .
در کندل چکش و مرد دارآویز ( مرد آویخته یا مرد آویزان) شباهت ساختاری بسیار زیادی وجود دارد. به شکلی که گاهاً اکثر افراد را به شک میاندازد که 2 الگوی تقریباً شبیه به هم، چگونه دو ترید متفاوت را مشخص میکنند. برای جواب این سوال بایستی گفت که رفتار روند قبل از تشکیل کندلها و همچنین روند حاکم بر شرایط بازار، در تحلیل الگوها بسیار تاثیرگذار است. در واقع، الگوی مرد آویزان روند صعودی را تبدیل به روند نزولی و الگوی چکش روند نزولی را تبدیل به روند صعودی می کند.
هر دو نوع این الگوها بازگشتی بوده و از نوع اخطار اتمام روند هستند، اما روند قبل از الگوی کندل چکش بایستی نزولی باشد. قیمت در روند نزولی پیش میرود و در کندل چکش هم این روند نزولی به صورت کاملا واضح ادامه دارد. به این صورت که قیمت ابتدا از بالاترین حد آن در روز شروع شده و به پایینترین قیمت نهایی میرسد. معمولاً در این نمودارها، قیمت در روند نزولی قبلی خود به تارگت یا محدوده حمایتی خود نزدیک شده و زمان اتمام روند نزولی است. در ادامه این روند، معمولا خریداران وارد بازار شده و با فشار حداکثری که وارد میآورند قیمت را به بالاترین قیمت روز و یا قیمتی نزدیک به آغاز روز میرسانند. به همین دلیل بهتر است که الگوی چکش یا بسیار ناچیز باشد یا سایه بالایی نداشته باشد. ضمناً علت رنگ بدنه کندل چکش به علت رفتار خریداران ایجاد میشود. اگر سبز رنگ یا روشن باشد، معمولاً نشان از قدرت بیشتر خریداران خواهد داشت.
نکات معاملاتی الگوی کندل چکش
شناخت دقیق الگوی چکش و سایر الگوها میتواند کمک زیادی در تحلیلهای بورسی کند. این که اسم این الگوها چکش است یا مرد آویزان، اصلاً اهمیتی ندارد. مهم است که بدانید این الگوها، الگوهای بازگشتی هستند و به عنوان زنگ هشداری برای بازگشت احتمالی عمل میکنند .
اگر چه الگوی چکش، الگویی امیدوارکننده و مثبت است که معمولاً در انتهای اجزای مختلف کندل استیکها روند نزولی ظاهر میشود و معاملهگران (سهامداران) را نسبت به آینده خوشبین میکند اما مراقب باشید که به محض رویت کندل چکش نباید اقدام به خرید کنید، بلکه باید منتظر بمانید که چکش به طور کاملاً واضح تثبیت و تشکیل شود و یا اصطلاحاً کندل بسته شود .
در سایر کندلها در صورتی که قیمت از سقف الگو به سمت بالا عبور کند، زمان مناسبی برای ورود به بازار است .
در الگوی چکش، حد ضرر کمی پایینتر از انتهای دسته چکش تعریف میشود. الگوی چکش نمیتواند حد سود را مشخص کند و البته توان پیشنهاد تارگت مشخصی را هم ندارد اما معمولاً بعد از بسته شدن کندل انتظار داریم که حداقل دو، سه کندل به سمت بالا صعود پیدا کند.
جمعبندی
الگوی کندل استیک چکش، یک الگوی تک کندلی است که بیانگر قدرت خریداران میباشد. این الگو دو حالت نزولی و صعودی دارد و همچنین الگوی چکش معکوس که الگویی بازگشتی است و قبل از آن، روند نمودار نزولی میباشد. به منظور آشنایی با الگوهای مختلف کندل استیک در تحلیل تکنیکال، مقالات آموزشی سایت کارگزاری اقتصاد بیدار را مطالعه فرمایید.
درس ۲: آموزش نمودار کندل استیک (candlestick) برای مبتدیان
نمودار شمعی یکی از رایج ترین روش های ترسیم و تحلیل الگوهای قیمت است. آنها توسط یک تاجر برنج ژاپنی به نام Monehisa Homma در دهه ۱۷۰۰ اختراع شدند، ۱۰۰ سال قبل از اینکه غرب نمودارهای میله ای و نقطه و شکل را ایجاد کند. هما کشف کرد که قیمت برنج، در حالی که توسط عرضه و تقاضا دیکته می شود، به شدت تحت تأثیر احساسات معامله گران قرار دارد. سپس نمودار هما در طول قرن ها، به ویژه توسط چارلز داو، یکی از بنیانگذاران حوزه تحلیل تکنیکال، اصلاح شد.
نمودارهای کندل استیک که به دلیل ظاهرشان به این نام خوانده می شوند، توسط معامله گران و سرمایه گذاران برای کمک به تصمیم گیری معاملات بر اساس داده های تاریخی بازار استفاده می شوند، که ممکن است درس هایی از گذشته ارائه دهد، مانند مقاومت در برابر قیمت و سطوح حمایت که باید از آنها و تاثیر احتمالی که ممکن است داشته باشند؛ آگاه بود.
کندلها به صورت بصری احساسات معامله گران را با رنگهای مختلف بسته به اندازه حرکت قیمت نشان میدهند. اگر یک معامله گر تازه کار هستید، یکی از مهم ترین چیزهایی که باید یاد بگیرید این است که چگونه نمودارهای کندل استیک را به درستی بخوانید و تجزیه و تحلیل کنید. این نمودارها میتوانند در ابتدا دلهرهآور به نظر برسند، اما این مقاله تمام اصول اولیه را در مورد معنای هر عنصر در نمودار و نحوه خواندن آنها به منظور استفاده از دادههای قیمت تاریخی به نفع خود ارائه میدهد.
هنگام معامله، درک این نکته ضروری است که معامله در مورد بازه زمانی است که از آن استفاده می کنید. برای معاملات روزانه، معمولاً بهتر است از بازه زمانی ۱ ساعت و کمتر استفاده کنید تا شانس بیشتری برای شناسایی و پاسخ سریع به الگوهای ایجاد شده توسط کندلهای ژاپنی داشته باشید.
کندل استیک چیست؟
نمودار کندل استیک یک تکنیک نموداری است که برای نشان دادن تغییرات قیمت در طول زمان استفاده میشود. هر کندل ۴ امتیاز قیمت باز کردن اطلاعات، قیمت بسته شدن، بالا و پایینترین قیمت را ارائه میدهد.
- نمودار کندل استیک روشی برای نشان دادن قیمتهای تاریخی یک دارایی (مانند ارز دیجیتال) است که خلاصه خوبی از رفتار قیمت ارائه میدهد.
- الگوهای کندل استیک در معاملات ارز دیجیتال میتواند معکوسهای صعودی یا نزولی را نشان دهد.
- میتوان با در نظر گرفتن شاخصهای خاص این اندیکاتور و با عمل بر روی الگوهای کندل استیک از روند و سایر معاملهگران پیشی گرفت.
آناتومی کندل استیک (candle stake)
کندلها نشان دهنده فعالیت قیمت دارایی در یک بازه زمانی مشخصاند که چهار جز اصلی دارند: باز، بسته، بالا و پایین.
“باز” در یک کندل نشان دهنده قیمت دارایی در هنگام شروع دوره معاملات است، “بسته” نشان دهنده قیمت زمانی است که دوره معامله یا ترید به پایان رسیده است. “بالا” و “کم” نشان دهنده بالاترین و کمترین قیمتهای به دست آمده در همان ترید است.
آناتومی کندل استیک (candle stake)
چگونه نمودارهای کندل استیک را بخوانیم؟
مزیت نمودارهای کندل استیک این است که میتوان آنها را با یک نگاه خواند زیرا نمایش سادهای از تاریخچه قیمت ارائه میدهد. هر کندل روی نمودار نشاندهنده بازه زمانی یکسانی است که میتواند شامل هر مدت زمانی از ثانیه تا چند دهه باشد.
به طور کلی، هر چه بدنه شمعدان طولانیتر باشد، نبرد بین گاوها (روند افزایشی) و خرسها (روند کاهشی) در آن بازه زمانی شدیدتر بوده و اگر سایه (فتیله) کوتاه باشد، به این معنی است که قیمت بالا یا پایین در طول زمان اندازهگیری شده نزدیک به قیمت بسته شدن بوده است.اگر بدنه کندل سبز باشد به این معنی است که معامله بالاتر از قیمت هنگام باز شدن بسته شده است و اگر قرمز باشد بالعکس. البته برخی از ابزارهای نمودار از سیاه و سفید به جای قرمز و سبز استفاده میکنند.
اجزای نمودار کندل استیک:
- بدنه: بدنه در کندل به راحتی قابل تشخیص است زیرا این مفهوم به بخش بزرگ کندل که عموما رنگی است اطلاق میشود. بدنه میتواند سبز یا فرمز و نشاندهنده قیمت صعودی یا نزولی باشد.
- سایه: سایه یا فتیله در کندل یک خط باریک است که از بالا یا پایین بدنه کندل به همان سمتها امتداد دارد اجزای مختلف کندل استیکها و نشاندهنده پایینترین یا بالاترین قیمت در همان بازه زمانی خاص است.
انواع مختلف نمودارهای کندل استیک
نمودارهای کندل استیک را میتوان به کندلهای تک، دوگانه و سه گانه تقسیم کرد که هر الگو نشان دهنده روندهای مختلف بازار است.
الگوهای تک کندل استیک
این الگو اساس دو مورد دیگر را تشکیل میدهد. درک الگوهای تک کندل استیک میتواند به شما کمک کند روندهای بازار را از الگوهای دوتایی و سه گانه تشخیص دهید. هشت الگوی اصلی کندل استیک وجود دارد:
Doji – دوجی
Doji در زبان ژاپنی به معنی “همان” است و زمانی شکل میگیرد که قیمت باز و بسته شدن در یک بازه زمانی مشخص یکسان یا تقریباً یکسان باشد. بدنه کندل فشرده خواهد شد و دم آن بسیار برجسته خواهد بود.
Gravestone – سنگ قبر
Gravestone شبیه سنگ قبر است و نشان دهنده شرایط نزولی است، یک سایه بلند بالای بدنه نیز وجود خواهد داشت.
Inverted gravestone/dragonfly – سنگ قبر یا سنجاقک وارونه
سنگ قبر / سنجاقک وارونه با یک دم در زیر بدنه کندل نشان داده میشود و نشان میدهد که قدرت صعودی بازار در حال کاهش است.
The hammer/hanging man – چکش یا مرد آویزان
چکش/مرد آویزان یک سایه بسیار بلند در زیر بدنه کندل و یک سایه فوقانی بسیار کوتاه دارد. چکش یا مرد آویزان نشان دهنده پایان یک نیروی صعودی یا نزولی و به عبارتی نمایانگر تغییر روند است. چکشی که نشان دهنده یک نیروی صعودی است “مرد آویزان” نامیده میشود.
Inverted hammer/Shooting star – چکش معکوس یا ستاره تیرانداز
چکش معکوس / ستاره تیرانداز این نشان دهنده روند معکوس است و با یک سایه بلند در بالای بدنه کندل و بدنه کوچکتر دیده میشود. هنگامی که بازار نزولی در حال تغییر است به آن “ستاره تیرانداز” میگویند، و در هنگام صعود مفهوم “چکش معکوس” به آن اطلاق میشود.
Spinning top – فرفره
فرفره زمانی شکل میگیرد که بازار حرکت بسیار کمی را تجربه کرده باشد. با بدنهای کوتاه و سایههایی که طول آنها از دو طرف یکسان است.
Standard line – خط استاندارد
خط استاندارد دارای کندلهایی با بدنه بلند و سایههای بسیار کوتاه در دو انتها است. این الگو نشانههای مهمی از بازار را ارائه نمیدهد، اما در عوض نشان میدهد که بازار به هر سمتی که میرود – صعودی یا نزولی – قدرت پایداری دارد.
Marubozu pattern
این الگو با بدنهای بدون سایه نشان داده میشود. Marubozu نشان دهنده پیشرفت یک جو صعودی یا نزولی است.
الگوهای دوگانه کندل استیک
این الگوهای کندل استیک به صورت جفت خوانده میشوند. رایجترین الگوهای کندل استیک دوتایی عبارتند از:
Bearish/bullish engulfing – فراگیر نزولی / صعودی
الگوهای فراگیر نشان دهنده معکوس شدن شرایط بازار است و نشان میدهد که یک روند در جهت مخالف توسط دیگری مغلوب میشود. دو کندل همسایه این روند را نشان میدهند و نشان میدهند که از میان حرکتهای صعودی یا نزولی کدام یک غالب هستند. به طور مثال یک الگوی فراگیر صعودی، یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل صعودی با بدنه بزرگتر خواهد داشت.
Tweezers – موچین
این الگو نشان دهنده یک روند معکوس در شرایط بازار است. هر دو کندل دارای بدنه و طول سایه یکسانی خواهند بود.
موچینها الگوهای سقفی و یا کفی هستند که توسط دو کندل کنار هم تشکیل میشوند به نحوی که این کندلها در سقفها دارای بیشترین قیمت یکسان و در کفها نیز دارای کمترین قیمت یکسان هستند. الگوی موچین که توسط سایههای دو کندل شکل میگیرد، میتواند نشاندهنده تغییر جهت روند باشد.
الگوهای کندل استیک سه گانه
همانطور که از نام آن پیداست، سه کندل این الگوها را تشکیل میدهند. دو الگوی کندل استیک سه گانه مهم که هر دو نشان دهنده یک روند معکوس هستند، عبارتند از:
Morning/evening star – ستاره صبح / شب
الگوی ستاره عصر با یک کندل صعودی شروع میشود، به دنبال آن یک ستاره صعودی/نزولی کوچک و سپس یک کندل نزولی بلندتر که از اولین کندل صعودی مجموعه بلندتر است.
Three soldiers – سه سرباز
این الگو یک راه پله با سه پله است. برای یک روند صعودی، شمع اول کوچک است و الگو به طور فزایندهای بزرگتر میشود، که نشان دهنده تغییر از روند نزولی به صعودی و بالعکس با الگوی متناوب است.
کندل استیک Heikin-Ashi چیست؟
در ابتدای مقاله راجع به انواع کندل استیک، چیستی آنها و نحوه خواندنشان توضیح دادیم. با این حال، تکنیک Heikin-Ashi روش دیگری برای محاسبه کندل است. Heikini-ashi در زبان ژاپنی به معنای “نوار متوسط” است، بنابراین، این نوع نمودارها بر دادههای قیمت متوسط متکی هستند. در حالی که کندل استیک سنتی ژاپنی جزئیاتی را در مورد آنچه بین باز و بسته شدن بازار اتفاق افتاده یا اینکه کدام قیمت اول، بالا یا پایین رخ داده است، ارائه نمیدهد، Heikin-ashi میتواند در تشخیص روند بازار و الگوهای قیمتی کار معاملهگر را آسان کند.
به همین دلیل است که برخی از معامله گران استفاده از کندل استیک سنتی ژاپنی و Heikin-Ashi را مفید میدانند تا دید کلیتر و جامعتری از بازارها داشته باشند.
کندلهای سبز Heikin-Ashi بدون سایه بالا معمولاً به معنای یک روند صعودی قوی است، در حالی که کندلهای قرمز که آنها نیز فاقد سایه فتیله بالا هستند، اغلب نشان دهنده یک روند نزولی قوی میباشند. با این حال، از آنجایی که این تکنیک نمودار قیمت از دادههای میانگین قیمت استفاده میکند، توسعه الگوها ممکن است بیشتر طول بکشد. این نمودارها شکاف قیمتی را نیز نشان نمیدهند.
سخن پایانی
کندلهای ژاپنی ابزار بسیار مفیدی برای تشریح عملکرد قیمت گذشته و فعلی در بازه زمانی انتخابی شما هستند. با این حال، مهم است که برخی تحلیلهای بنیادی را به مجموعه ابزار خود اضافه کرده و به روندهای اقتصادی، سیاسی و مالی که ممکن است بر عملکرد دارایی مورد تجزیه و تحلیل تأثیر بگذارد، نگاه کنید.
به عنوان مثال، اگر ارزش یک ارز دیجیتال به دلیل ایردراپ یا رویداد تبلیغاتی آتی افزایش یابد، خرید بالا و انتظار ادامه افزایش قیمت غیرمنطقی خواهد بود. اتخاذ یک رویکرد سنجیده برای معاملات روزانه و استفاده از تکنیکهایی مانند میانگینگیری هزینه دلار (DCA)، که در آن در فواصل زمانی خاص خرید میکنید، میتواند در طول یک ماه یا سال تفاوت ایجاد کند.
این سوال را از خود بپرسید، اگر میتوانستید انتخاب کنید، آیا ترجیح میدادید ۱۰۰۰۰ دلار اضافی در معاملات کسب کنید یا با حذف برخی از معاملات بد در طول یک سال، ۱۰۰۰۰ دلار پس انداز کنید؟ با کمال تعجب، هر دو تاثیر یکسانی در نتیجه شما دارند.
دیدگاه شما